«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
چند روز پیش این نمایش رو دیدم. انصافا بازی های خوبی انجام شد و لهجه معلم و پسر نمایش رو دوس داشتم . ولی سناریوی کار به نظرم خیلی ضعیف بود و اصلا پیچیدگی خاصی نداشت و کمی به نظرم شخصیت پردازی اون خانمی که همه اش دعوا داشت غیر قابل درک بود. در کل کار قشنگی بود شاید دوباره ببینمش . خسته نباشید و دمتون گرم که در حوزه زیان هم بالاخره یه نمایش خوب دیدیم. (من ۲۰ ساله که زبان درس میدم )
ما همه قربانی خواسته های غیرمنطقی خودمون هستیم....
تقریبا چهارساعته (بعد از اتمام این نمایش که دارم این جمله رو تکرار می کنم. ) نمایشی متفاوت بود با گروهی متفاوت. شاید خیلی هنری نباشم که بخوام در مورد طراحی صحنه و لباس ... حرف بزنم. اما به عنوان کسی که تئاتر زیاد میره جزو اجراهایی بود که قلبی دوسش داشتم. کاری بود که حرف داشت. پرداختن به همچین موضوعاتی من رو حداقل خیلی خوشحال می کنه. اونم با بازی ناببنایان و کم بنایان کشورم که شاید زیبایی این نمایش رو چندبرابر کرده. برای تک تک اعضای این گروه دوست داشتنی سلامتی و موفقیت ارزو می کنم و خسته نباشید میگم. دمتووووون گرم ❤️❤️
خیلی اتفاقی دوست خوبم مریم عزیز بهم گفت بلیط اضافه برای این نمایش داره و خودمو رسوندم. شاید به جرات بتونم بگم یکی از قوی ترین و خلاقانه ترین در عین حال عمیق ترین و احساسی ترین کارهایی بود که توی جند سال اخیر دیدم.نمایشی که داخلش در عین بغض قهقهه زدم و اشک هام رو هورت کشیدم.به شدت درست و همه جی سرجاش بود. طنزی داشت که واقعا طنز بود و غمی داشت که سرتاپای وجودم رو می لرزوند.راستی اگه کسی ما رو از بیرون نگاه کنه چی راجع به ما فکر می کنه؟ آیا ما رو یه خانواده خوشحال و خوشبخت می بینه؟ جمله ای که سال هاست تو سرم می چرخه. دم کارگردان و تک تک عوامل گرم که اجازه دادن من کارشونو ببینم. قلبم مونده وسط هیلاج بین شما