در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال علی حمادی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 14:12:34
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سلام دوستان؛نمایش هملت رو به اتفاق بچه های کانون تیاتر دانشگاه بین المللی امام خمینی قزوین دیدیم...درست دقیقه نود به سالن وارد شدیم..آقای دادگر شخصا از ما استقبال کردن...بازیگر نقش اوفلیا همچنان در حال رقص بود...مکث...وشروع نمایش...درست از لحظه قتل پدر هملت توسط کلادیوس...
برخی از شخصیت های هملت کلاسیک در این اثرحضور ندارن؛ همچنین فضا رو در عین استفاده از المان های مدرن در طراحی صحنه وبه رغم شنیدن مداوم واژه "دانمارک" ایرانیزه می بینیم.
ساختار کلی کار نزدیک به هملت کلاسیکه هر چند هم داستان و هم صحنه و هم شخصیت پردازیش دچار دگرگونی ژرفی شده.درونمایه هملت کلاسیک رام کردن طبع وحشی انسانه؛ هر چند در عملی کردن این هدف دچار تردید و وسوسه می شه و نهایتا هملت از تردید و دودلی دچار جنون می‌شه.
نقطه اشتراک هملت کلاسیک و هملت آقای دادگر پرسش بزرگ "بودن یا نبودنه". دیالوگی که به رغم اقتباسی بودن این کار بارها و بارها در طول نمایش به میون اومد.
هملت شکسپیر بر سر دوراهی انتخاب قرار گرفتن؛ یا مبارزه علیه موج های فتنه و ریا و ایستادگی در برابر شرارت و پلیدیه؛ سزاوار انسان بودن یا تسلیم خواری تقدیر شدن و بزرگ منشانه تقدیر رو پذیرفتنه...اما هملت آقای دادگر...به سخره گرفتن برخی شرایط حاکم بر اجتماع و فرهنگ و سیاسته...تم اصلی کار مرگ محتوم برای همه شخصیت هاست واین تم با حضور پررنگ شخصیت گورکن در جای جای اثر ارائه می شه...چیزی که در نمایش روح شخصیت ها رو والایش می ده...و اونا رو از ... دیدن ادامه ›› درد ورنج هاشون رها می کنه...
...بودن، یا نبودن، پرسش اینجاست آیا شایسته تر آن است که به تیر و تازیانهٔ تقدیرِ جفاپیشه، تن در دهیم،یا تیغ برکشیده و با دریایی از مصائب بجنگیم و به آنها پایان دهیم؟!!!
بمیریم، به خواب رویم- و دیگر هیچ؛و در این خواب دریابیم که رنج‌ها و هزاران زجری که این تن خاکی می‌کشد، به پایان آمده.این سرانجامی است که مشتافانه بایستی آرزومند آن بود...
استفاده از ترانه های محلی جنوبی با صدای زیبای خانم نجفی بازیگر نقش اوفلیا نگاه ها رو به درون معصومیتی بکر می برد...
در کل نمایش از متن به روز اون تا بازی های خوب و یکدست بازیگران،طراحی خلاقانه و اجرای اکتیو صحنه...نور پردازی فوق العاده وکارگردانی هوشمندانه اثر که به رغم افت هایی که گهگاهی بر خلاف انتظار چه در متن و چه در انتخاب ادامه ای بهتر برای پرده های بعدی داشت...تونست موفق عمل کنه و تماشاچی ها رو راضی از سالن بیرون بیاره.
سپاس بانو نجفی عزیز؛ بازی شما در نقش اوفلیا فوق العاده بود...همچنان آواهای قشنگتون تمام وجودم رو درگیر طنین زیبا و موندگارش کرده...
۱۱ خرداد ۱۳۹۳
بسیار خوشحالم که از سالن راضی بیرون اومدید و ازتون سپاسگذارم آقای حمادی
۱۲ خرداد ۱۳۹۳
خیلی ممنون از اینکه حقیر رو مورد لطف بی پایانتون قرار دادین
۱۲ خرداد ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام دوستان، دیشب جمعه به اتفاق یکی از دوستان رفتیم کار و دیدیم،شروع خیلی خوبی داشت که انتظار ما رو از کار به شدت بالا برد...توی ادامه گره افکنی ها و گره گشایی ها فراز و فرود های زیادی داشت...کار مبتنی بر بازی های بدنی بود وبجز پنج دیالوگ که بصورت نریشن پلی بک می شد گفتگویی نداشت...که فکر می کنم به بدنه کار آسیب هایی زد.دکور و اکسسوار خیلی خلاقانه طراحی وپیاده شده بودن ...اما گهگاهی المان هایی وارد کار می شدن که به میزانسن ضربه می زد و پیچیدگی های نامفهومی رو خلق می کردن(مثل المان کبریت وسیگار)...که باعث دور شدن ارتباط گیری مفهومی- تصوری مخاطب با اون بخش ها می شدن.موسیقی این کار اگه زنده اجرا می شد به مراتب تاثیر گذاری بهتری می تونست داشته باشه.
در کل کاری قابل توجه و تجربه ای نو بود...که می تونست بهتر از اینها هم باشه،دست کم در ارائه ی میزانسن هایی که ارتباط حسی بین تماشاگر با کار و از اول تا آخر حفظ کنه.