«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
می دونم خیلی از این نمایش گذشته و دیگه اجرا ندارید دوستان ولی حرفی تو دلم مونده که باید بگم:
گاهی یه نمایش میتونه اون قدر وارد دنیای واقعی شما بشه که دید شما رو نسبت به تمام معیار ها از جمله شادی و غم عوض کنه. این اتفاق برای من و این نمایش هم افتاد. چند روز پیش تو خونه نشسته بودم. یهو از اتاق برادرم صدای آهنگ ناری ناری اومد! من اصلا آدم احساسی نیستم روز تماشای نمایش هم احساساتی نشدم ولی برام عجیب بود که به محض شنیدن این آهنگ اشک از چشمام سر خورد روی گونه هام! حال عجیبی بود. داشتم گریه می کردم. برای کی؟ برای دخترک عاشق علیرضا روزگار؟ دخترکی که قراره برای بالای دار؟! نمی دونم فقط می دونم نمایش شما مفهوم شادی و غم رو با هم مخلوط کرد و برداشت های ذهنی من رو به هم ریخت. هنر یعنی همین.
امشب احساس آبی مرگ رو دیدم . . .
واقعا باور نمی کنم چه طور میشه چنین کاری رو دوست نداشت. این مدت کار های زیادی رو با موضوع اعدام، کسب رضایت، قتل ناخواسته و غیره دیدم (دهلیز، هیس، من مادر هستم و همین کار). در میان تمام این کار ها این تئاتر درخشان ترین پرداخت به این موضوع رو به نمایش گذاشت. یه تیم بازیگر جوان و در عین حال فوق العاده توانمند. حتی یه بازی متوسط هم دیده نشد چه برسه به بازی ضعیف. صحنه پردازی به خصوص در نمای آخر عالی بود. دو شب قبل از این بی بی بیدل رو دیدم و در حیرت بودم که اون استفاده از پروژکتور چه معنایی در کار داشت. این جا تک تک تصاویر پخش شده به دلم نشست و فراموش کردم که برای دیدن تئاتر اومدم نه کلیپ! استفاده از کلیپ اگه به جا باشه می تونه نتیجه ی فوق العاده به همراه داشته باشه. حتی اگه کلیپ پسر خاله رو ببینی. متاسفانه اونقدر بر جنبه ی اجتماعی کار در تبلیغات تاکید کردن که کسی متوجه جنبه ی هنری کار نیست. نحوه ی روایت ها، به خصوص جایی که دخترک مدام در سوتش می دمه اما بازیگر روایت رو قطع نمی کنه، کسانی که چارپایه ی خودشون رو می سازند، شکل روایت تاثیر گذار و (مجدد تاکید می کنم) بازی درخشان تک تک عوامل یه شب فراموش نشدنی رو برای من ساخت. دست آخر به قول یکی از دوستان متاسفم که با صندلی های خالی و حتی ردیف های خالی در این کار روبرو شدیم. همیشه وقت برای دیدن ستاره ها روی صحنه ی تئاتر هست ولی این بازیگران رو شاید در هیچ نمایش دیگه ای نبینید. اگه کار رو ندیدید حتما سری به سنگلج بزنید باور کنید ندیدنش براتون حسرت خواهد شد.
راستی! بازیگر نقش بیات به لحاظ میمیک چهره خیلی شبیه حامد بهداد بود. یه لحظه فکر کردم حامد بهداد داره بازی می کنه ولی نحوه ی بازی رو که دیدم متوجه شدم بهداد اونقدر توانمند نیست که از پس همچین بازی زیبایی بر بیاد! :)