در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال محمد تفضلی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 00:08:07
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
البته که نوشتن درباره‌ی مهدی کوشکی برای من متاثر از میزانی از تجربه ی شخصی با شخصیت متواضع و گرایش حرفه‌ای منحصر بفرد اوست اما در تمام این هفت ... دیدن ادامه ›› سال کمتر کاری از او بوده که مشتاقانه ندیده باشم. به نظرم بخش دوم کارنامه‌ی او ( پس از جدا شدن از لیو) و تجربه‌های کارگردانی مستقلش تا قبل تاسیس «تئاتر مستقل» در کنار جایگاه تثبیت‌شده اش به عنوان بازیگر حرفه‌ای تئاتر، محصول یک کوشش بسیار پردردسر و مستمر در کار با بازیگران آماتور و رهبری هنرجوهایی ست که بعضا تجربه‌ی اولشان را با متنی از او می‌گذرانند و شاید پیشتر هرگز زیست تئاتری یا تحصیلاتی در این زمینه نداشته اند که این در اثر آخر هم مشهود است. این نکته‌ی حائز اهمیتی‌ست. تفاوت کار با دانشجو و هنرجوی مبتدی و این مثال دستمالی شده و دیریاب ِ « از چوب خشک بازیگر ساختن» که به بسیار کارگردانانی بی‌جهت نسبت داده شده. تم مشخص خشونت و بزهکاری ( دکلره، تئاتر بد، تئاتر شر، شیطونی، سیزده) و یا علاقه‌ی کم‌نظیر و شوق‌برانگیزترش در دراماتورژی و بازخوانی آثار کلاسیک ( ولپن، داستان زمستان، ریچارد سوم و ...) و حتی همکاری‌ها به عنوان نویسنده یا بازیگر در مونولوگ‌ها و اجراهای کوچکتر و شخصی‌تری مانند «آوازه‌خان طاس» که به شکل الگوریتمی در اجراهایش تکرار می‌شوند تسلط و ممارست او را در مسیرش ثابت کرده و می‌کند.
سیزده اما برای من شاید محصول آسیب‌دیده و متاثر از فضای شتاب‌زده و متکثر چند سال اخیر تئاتر تهران است. جایی که «ضرورت تولید» و درآمدزایی و حصول نتیجه و به روی صحنه رفتن در مدت زمان محدود و کوتاه که با ذات تئاتری که امثال کوشکی کار می‌کرده اند منافات جدی دارد حائز اولویت است.( یادش بخیر سه ماه اجرای بی‌وقفه‌ و درخشان ورژن اول ولپن در خانه کوچک نمایش). سیزده در منصفانه‌ترین حالت متضرر از شتابزدگی‌ست. نیمه‌ی اول در روشنایی به تدریج راه می‌افتد، میزانسن و کنترل بازیگران و جدال‌های دو نفره و چند نفره معنی می‌دهند و کم‌کم تیپ‌ها را درمی‌یابیم و رگه‌های طنازی نویسنده را رصد می‌کنیم، با دنسرها و ترک‌های آشنا می‌خندیم و همخوانی می‌کنیم... ورق اما از نیمه‌ی تاریکی و سلاخی شدن آدم‌ها برمی‌گردد، ریتم چنان پویا بوده که به ادامه و سیر تدریجی و سمپات شدن‌مان نسبت به کاراکتر‌ها و وضعیت‌شان راه می‌داده اما میل بی‌امان کارگردان به بروز هر چه سریع‌تر صحنه‌های خشونت و کشتار، چنان عنان‌گسیخته و غیر قابل مهار است که فرصت را برای آن «همراهی و هم‌آوایی» سلب می‌کند. نور که می‌رود میزانسن رنگ می‌بازد. دیگر هر کسی هر کاری بکند یا نکند زیر نورهای تو ذوق‌زننده فلشر موبایل‌ها تفاوتی نمی‌کند.انتظار داریم موتیف سلفی‌ گرفتن‌ها جایی به کار آید. مثلا جایی در پایان روی بکگراند عکس‌ها را ببینیم که نمی‌بینیم. در عوض یک ترک هوی متال گوش‌خراش و عدد سیزده روی پرده که مطلقا تاثیری نمی‌گذارد و این چرایی بزرگ را باقی می‌گذارند که چرا چهل و چند نفر بازیگری که نوازنده‌ی این ارکستر بوده‌اند و ناگهان از جایی همه با هم‌دستی هم «رهبر ارکستر» را کشته‌اند و فالش زدند باید هر یک جداگانه تشویق شوند؟ کاش روانکاوی مهاجمان، طنازی‌ها و حتی صحنه‌های خشونت عریان با هدفمندی و غافلگیری و تدریج بیشتر در جان تماشاگر می‌خزید. ( امتیاز ۲ از ۵)
علی ژیان، مصطفا کوشکی، امیر و محمدرضا این را خواندند
بهناز و نفیسه نوری این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اصلی‌ترین کاری که نمایش توفان می‌کند بازی با ساختارهای تثبیت شده ذهنی ما در مواجهه با متنی از ویلیام شکسپیر است.البته که نباید از تاکید بر عبارت «اجرای استاد- دانشجویی» در مواد تبلیغات و معرفی اجرا غافل شد. این مسئله در انتخاب سالن، طراحی مینیمال و منعطف، گروه بازیگران و شکل مواجهه با متن آشکارا رعایت شده. طبعا کمدی کلاسیک و پرکاراکتری که شکسپیر در اواخر عمر حرفه‌ای اش نگاشته مصالح کافی برای امر مغفول مانده‌ی «دراماتورژی» در تئاتر ما را در یک چنین اجرایی فراهم می کند و طبیعی ست بخش مهمی از مخاطبان نمایش را خود دانشجویان رشته تئاتر تشکیل دهند و بازهم طبیعتا یک دانشجوی تئاتر درمی‌یابد دیدن اجرایی با مشاوره رضا سرور به عنوان یکی از مترجمان و تیوریسین‌های درجه یک مفهوم دراماتورژی تا چه میزان بر جذابیت و کنجکاوی نسبت به اجرا می افزاید. جز یک نمونه ( داستان زمستان با دراماتورژی و کارگردانی مهدی کوشکی در سالن آو سابق) به خاطر ندارم کاری چنین جذاب ،درخور، منعطف و قابل فهم از نمایشنامه ای این چنین ممتنع ارائه شده باشد. این خروجی یک کلاس تمام عیار بازیگری و شیوه های طراحی و اجراست! تصور کنید چطور باید با زبان آرکاییک قرن هفدهمی و زبان امروز نسبتی ایجاد کرد و آن را به بازیگران انتقال داد و برای شوخی ها، اکت ها و آکسسوار معادلی امروزی پیدا کرد. مطلقا نمی شود کار کارگردان و بازیگران را کم شمرد، ریتم لحظه ای نمی افتد و بازی‌ها در هیچ صحنه‌ای ناهماهنگ نمی شود. فضاسازی با حداقل ها و کار کارگاهی با مشارکت تعداد زیادی دانشجو ماحصلی بسیار دلپذیر از یک نمایشنامه‌ی مهجور به دست داده که دیدنش را برای هر مخاطب تئاتری توصیه می کنم.