بنا به بسیاری دلایل عمومی، و نه خصوصی، دوستان و بزرگواران را بدرود میگویم و میزانِ استفادهٔ خود از تیوال را، اگر استفادهای باشد، تنها به خرید بلیت محدود خواهم کرد.
اگر آزاری رسانده و دلی شکسته و خاطری آزردهام، در بخشیدن یا نبخشیدن، یا بخشیدن و بعداً دوباره کینهتوزی، کاملاً مختارید.
بودنتان مداوم.
پینوشتها:
1)
... دیدن ادامه ››
توضیحی در مورد دلایل نمیدهم که نمکخوردهٔنمکدانشکستهٔ تیوال و مدیران و گردانندگان آن نشوم. تنها این دو بیت از حضرت مولانا: «آن یکی پرسید اشتر را که هی / از کجا میآیی اِی اقبالپی؟ / گفت از حمّامِ گرمِ کویِ تو! / گفت خود پیداست از زانوی تو!»
2) در پاسخ به آن دوستانی که میخواهند بگویند بمان و اگر ناصواب میبینی، بکوش درستش کنی باید بگویم شاید این آیه خطاب به من است: «وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِی الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ» (ترجمهٔ فولادوند: «و چون به آنان گفته شود: «در زمین فساد مکنید»، میگویند: «ما خود اصلاحگریم.») بزرگوارانی که از لطف حضورشان بهرهمند بودهام چند تلاشِ کوچکِ ناقابلِ بنده را برای اصلاح آنچه در سازوکار تیوال نادرست میدانستم، شاهد بودهاند.
3) غرض از تصدیع اوقات گرانقدر والامنشان، عرض ادب و امتنانی نهایی بود که غیبتِ طولانی بنده را حملِ بر جسارت نفرمایند، که خاطر و خاطرهشان عزیز و محترم و ارزشمند است.
از: خود