در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | حامد افتخاری درباره فیلم تابور: جان بورمن : «تابور» فیلم شاخصی در تاریخ سینما است «جان بورمن» فیلمس
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 02:16:39
جان بورمن : «تابور» فیلم شاخصی در تاریخ سینما است

«جان بورمن» فیلمساز کهنه‌کار و نام آشنای سینمای مستقل جهان که فیلم‌های مطرحی چون؛ «درست به هدف» (۱۹۶۷)، «جهنم در اقیانوس آرام» (۱۹۶۸)، «نجاتیافتگان» (۱۹۷۲)، «اکسکالیبور» (۱۹۸۱) ، «جنگل زمرد» (۱۹۸۵) و «امید و افتخار» (۱۹۸۷) را در کارنامه دارد، در یادداشتی اختصاصی تجربه خود از تماشای فیلم سینمایی «تابور» به کارگردانی «وحید وکیلی‌‌فر» را بدین گونه بیان می‌کند:

لطفا اجازه بدهید تجربه خودم را از دیدن فیلم «تابور» بیان کنم.
دوربین بدون حرکت، مردی را در اتاق آلمینیومی‌اش مشاهده می‌کند که در حال پوشیدن لباسی از جنس آلومینیوم برتن است.
ما می‌اندیشیم که شاید با یک فاجعه اتمی مواجه هستیم مثل یک جنگ هسته‌ای یا یک نشت تشعشع‌های اتمی همانند چرنویل. شاید هم او یک حساسیت شدید ... دیدن ادامه ›› دارد به پرتوهای مایکروویوی که ما را احاطه کرده‌اند.
نما همچنان ادامه پیدا می‌کند. دیگر متوجه شده‌ایم که قرار نیست اطلاعات زیادی را دریافت کنیم. هنوز نما ادامه دارد. حوصله‌مان سر می‌رود، حتی عصبانی می‌شویم. مرد کیسه ابزارش را برمی‌دارد و اطاق را ترک می‌کند.
پیرمردی، مرد را از یک پلکان فلزی حلزونی شکل یک ساختمان خالی از سکنه به پایین هدایت می‌کند. این پلکان بی انتها به کجا ختم می‌شود؟ آیا اینجا دروازه جهنم است؟
تا الان دیگر متوجه شده‌ایم این نماهای طولانی همچنان ادامه پیدا خواهند کرد. فقط اطلاعات اندکی به ما داده می‌شود. پس دیگر آرام می‌گیریم. دیگر انتظار یک برش(کات) سریع را که بسیار در سینمای مدرن رایج است را نخواهیم داشت. به ندرت دیالوگی را روی فیلم می‌شنویم که به ما توضیحی بدهد یا ما را هدایت کند. در میان سکوت، با حضور در نماهایی با ترکیب‌بندی‌های بایر و خلوت، اما عجیب و زیبا، می‌اندیشیم، شگفت‌زده می‌شویم و در یک نوع مدیتیشن فرو می‌رویم. تخیل ما این فضای جذاب خلوت را پر می‌کند. به ما اجازه داده می‌شود که ما فیلم خودمان را در میان این سکون بسازیم. ذهنمان دیگر درست کار نمی‌کند، چونکه قاب‌بندی‌های فیلم، چشم و ذهن را به سمت شکلی از تمرکز سوق می‌دهد، همچون شیئی که به هنگام مدیتیشن به آن خیره می‌شویم.
همان پیرمردی که مرد را به پایین پله‌های آهنی هدایت کرده بود، بی‌جان بر روی زمین افتاده، اما ما بدون هیچ احساسی یا موضعی مشخص از آن عبور می‌کنیم. چرا؟ اطلاعات قطره قطره به ما داده می‌شود.
مرد در پی سوسک‌ها است. او گوشی پزشکی‌اش را روی دیوار می‌گذارد. و ما می‌دانیم که بعد از یک جنگ هسته‌ای تنها سوسک‌ها هستند که باقی می‌مانند. اما مرد مصمم است به از بین بردن سوسک‌ها، بدلیل اینکه آنها تمیزی و بی‌جانی این مکان را تهدید می‌کنند. این شغل اوست. او شروع به کندن دیوار می‌کند برای اینکه به آنها برسد. او می‌کند و می‌کند، و درست در لحظه‌ای که ما انتظار داریم او موفق شود او کندن را رها می‌کند. شاید سوسک‌ها برادران او هستند و شاید خود او باشند.
همچنان دوربین بدون حرکت باقی می‌ماند و بی‌تفاوت مشاهده می‌کند. مرد کوتوله‌ای یک پیت حلبی بر سر مرد می‌گذارد، گویی که می‌خواهد او را شکنجه کند. به ناگاه گلوله‌های ساچمه‌ای به سوی مرد شلیک می‌شود همچون یک جوخه آتش.
گلوله‌ها بدن او را سوراخ سوراخ می‌کنند به مانند یک آبکش. پس از آن، مرد کوتوله بر زخم‌های مرد مرهم می‌نهد.
صبحگاه، او از اطاق امن خود که ضد تشعشع و امواج ماکروویو است، با بدنی برهنه و بی‌حفاظ آلومینیومی بیرون می‌آید. بر تختی دراز می‌کشد و می‌خوابد. اکنون اجازه می‌دهد تا پرتوهای کشنده، زندگی او را به پایان برسانند.
«تابور» یک فیلم کامل است؛ بی‌شباهت به هر فیلم دیگری. شاید کمی وامدار «تارکوفسکی» باشد اما نه چندان.
ما عادت داریم فیلم‌هایی را که دارای بازی‌های عالی، تکنیک عالی و درام خوبی باشند را تحسین کنیم. اما «تابور» فیلمی است آرام و خویشتن‌دار. این فیلم متفاوت است از فیلم‌هایی که تلاش می‌کنند احساسات ما را برانگیزند. «تابور» بُعد دیگری را در درون ما اشغال می‌کند. وقتی که تمام فیلم‌ها از ذهن و یاد ما رفته باشند، «تابور» باقی خواهد ماند که یک فیلم شاخص در تاریخ سینما است.

فیلم سینمایی «تابور» که در فستیوال‌ها و محافل سینمایی بین‌المللی به عنوان اولین فیلم علمی ـ تخیلی سینمای ایران شناخته شده و جوایز و افتخاراتی را نصیب خود و سینمای مستقل ایران نموده است، از اول آبان ماه امسال، توسط گروه سینمای «هنر و تجربه»؛ در سینما آزادی، پردیس کوروش، موزه سینما و سینما تک خانه هنرمندان در تهران و همچنین در سینما هویزه مشهد به مدت ۳ ماه به روی پرده خواهد رفت.

ترجمه متن از انگلیسی به فارسی: محمدرضا جهان‌پناه

منبع: سایت سینمای هنر و تجربه
http://www.aecinema.ir/%D8%AC%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%88%D8%B1%D9%85%D9%86-%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%B1-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B4%D8%A7%D8%AE%D8%B5%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE/
حامد جان اینطور که تو نوشته دیدنش از واجباته
و ترک واجبات حرام :D
درود...
۰۷ آبان ۱۳۹۳
ﺑﻠﻪ ﺫﻭﻕ ﺯﺩﻩ ﻋﺰﯾﺰﻡ .ﺗﺎﺭﮐﻮﻓﺴﮑﯽ ﺭﻭ ﻣﺰﺍﺡ ﮐﺮﺩﻡ . ﺗﺎﺑﻮﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﯿﻠﻤﻬﺎﯼ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻡ ﻭ ﻫﻤﻮﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﻧﻮﺷﺘﻢ ﻣﻨﻮ ﺷﺪﯾﺪﺍ ﯾﺎﺩ ﻋﻤﻮﯼ ﺧﺪﺍﺑﯿﺎﻣﺮﺯﻡ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ . ﺳﭙﺎﺱ ﺍﺯ ﻟﻄﻔﺘﻮﻥ
۱۳ آذر ۱۳۹۳
خدا رحمت کنه ایشون رو. میفهممتون. البته تابور فیلمیه که باید حال دیدنش رو داشته باشی و در واقع با آمادگی باید دیدش. به همین خاطر مخاطبش خیلی خیلی خیلی خاصه. یعنی حتی یک فرد خاص هم فقط گاهی میتونه مخاطبش باشه و باهاش ارتباط برقرار کنه.

سلامت و قبراق باشی
۱۳ آذر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید