مردی برای تمام فصول
من امشب این نمایش رو دیدم. با انتظار بسیار پایینی به سمت تالار وحدت رفته بودم. با نقدها و نظرهایی که دوستان تیوالی نوشته بودند و من هم یکیدرمیون خونده بودمشون، انتظار یه نمایش کسلکننده رو داشتم. خدا رو شکر که اینطور نبود! خوبیِ باانتظارِپایین رفتن هم همینه؛ حداقلش اینه که ناراضیتر از اون نمیشی...
نظر من در مورد این تئاتر اینه که کار متوسطیه. نبینیش چیزی رو از دست ندادی و ببینیش هم آنچنان عصبی نمیشی. (البته بدون در نظر گرفتن قیمت بالای بلیتش)
موضوع نمایش برای من آنچنان جذاب نبود. موضوع خوبی بود؛ ولی من علاقهای بهش نداشتم و کشش چندانی برای من نداشت.
بازی بعضی از بازیگرها
... دیدن ادامه ››
رو خیلی دوست داشتم و به نظرم خوب از پس نقششون براومده بودند؛ بهترین بازیها رو فرزین صابونی، احمد ساعتچیان و سیامک صفری انجام دادند. بازی بعضی از بازیگرها هم معمولی بود مثل هدایت هاشمی یا رضا مولایی.
من بازی جناب کیانیان رو نپسندیدم. بازی کاملاً معمولی، ساده و متاسفانه بسیار پرتپق. من به شخصه ایشون رو بسیار دوست دارم و طرفدارشونم، ولی اصلاً انتظار این همه تپق زدن توی اجراشون رو نداشتم. یه جایی که اصلاً اسم ملکه رو اشتباه گفت. بهجای اینکه بگه "کاترین" گفت "مارگاریت"، یعنی اسم دختر خودش. و این خیلی بده. (موقع دیدن بازی جناب کیانیان یاد بازی جناب آییش در نقش سقراط افتادم، و ناخودآگاه بازیها رو با هم مقایسه کردم و ...)
اینجور سوتیها توی بازیها کم نبود، مثل جایی که یکی از بازیگرها داشت اشتباهاً دیالوگش رو زودتر میگفت... و اینها خیلی بده.
و در آخر بازی جناب فرمانآرا که متاسفانه نمیتونم حتی اسم بازی روش بذارم!
موسیقی کار به نظر من کاملاً بیهویت بود. یه موسیقی سردرگم و بیهدف. من از کارن همایونفر خیلی بیشتر از این انتظار داشتم.
میگم بیهویت، چون اگر فردا همین موسیقی رو جایی بشنوم عمراً یادم بیاد که مربوط به این تئاتر بوده. متاسفانه توی تئاترها اکثراً همینطوریه. کم پیش میاد موسیقی کارها رو جدی بگیرند. اونقدری که ما اگر اون آهنگ رو جایی شنیدیم سریع بگیم که برای فلان تئاتر بود. چیزی که توی سینما وجود داره...
طراحی صحنهی کار هم از نظر من مفهوم خاصی نداشت. چیزی هم نبود که توی ذهنم ماندگار بشه. باز هم یاد طراحی صحنهی هوشمندانهی تئاتر سقراط افتادم و باز هم مقایسه و باز هم ... (البته اگر کسی از دوستان مفهومی رو از این طراحی صحنه برداشت کرده برای من بگه ممنون میشم. شاید متوجه نشده باشم.)
مدت نمایش 130 دقیقه بود. و من از این بابت خیلی خوشحال شدم، چون خودم رو برای 150 دقیقه آماده کرده بودم، و 20 دقیقه زودتر تموم شدن نمایش برای من خوشایند بود.
- - - - - - - - - - - - - - - - - -
آخرین تئاتری که من دیدم «جشن بیخودی» بود. تئاتری که با دو تا بازیگر جوون، بدون دکور خاص و توی مدت حدود یکساعت اجرا شد. ولی لذتی که من از اون نمایش بردم صد برابر این نمایش پربازیگر، پرسروصدا و طولانی بود.
توی تئاتر کمیت و حجم که مهم نیست کیفیته که مهمه!