اجرای مارتین مک دونا در ترم دوم دانشگاه ....!
از شروع اجرا مانند کسی که در داستان های کافکاست پراز سئوالهایی شدم که جواب هایی برای آنها پیدا نمی کردم آیا کارگردان مانند یک دانشجو سال اولی ایده هایی را فقط روی صحنه پرتاب کرده و یا بقدری از متن فوق العاده هیجان زده شده که به هیچ چیز بغیر از وقت گرفتن برای اجرا فکر نکرده.
سؤالها به ترتیب ظهور:
لباس کارمایکل صورتی است. چرا؟ لحظه ای حدس زدم شاید آقای فلاح لباس اشتباهی پوشیده اند ولی وقتی کارمند هتلی در آمریکا را دیدم که با کفش های آدیداس شبرنگ به روی صحنه آمد دیگر کاملا لمس شده بودم. آیا کار مدیر صحنه ندارد و بازیگران هر چه می خواهند می پوشند یا واقعا طراحی لباس همین است؟؟؟ از صحنه هم تأثیری نگرفتم بسیار شلخته و حتی پر اشتباه بی هدف
... دیدن ادامه ››
و بی مفهوم.
بازیگران شروع به تکان خوردن می کنند. بی روح و دور از فضای متن.از کل گروه میپرسم که آیا لب زدن دیالوگها همان بی روح بودن کاراکترها در متن مک دوناست؟ آقای راد گویی کودکی است که متن را حفظ کرده و در حال دکلمه کردن در پیش خوانواده خویش است. آقای طباطبایی تکرار یک تیپ مونوتن و حرکات بدن بی هدف. و خانم جبرائیلی بدون کوچکترین تحلیل از نقش و کاراکتر بسیار ضعیف به ایفای نقش دختری سوء استفاده چی آمریکایی می پردازد که بسیار مبتدیانه نه آمریکایی نه ایرانی و نه حتی ناکجا آبادی است. نقش چیست ؟ کاراکتر چیست؟ سؤال من از آقای فلاح است که چگونه این کار را پذیرفته اند؟
آیا گروه زمان کمی برای تمرین داشته است؟ از آنجا که میزانسن ها کاملا ابتدایی و شبیه پروژههای کلاسی دانشجویی است. "میری اینور دیالوگ میگی بعد تو میشینی جوابشو میگی بعد تو اونورو نگاه کن دیالوگتو بگو...." در همین ابعاد. کارگردانی بی دقت و شلخته. در چندین صحنه حس کردم بازیگران تازه اتود می زنند تا اینکه فیکس شده باشند.
متاسفم که چنین بی دقت وشتاب زده اگر متنی مارا شگفت زده کرده به فکر اجرا بردن آن هستیم تا کیفیت. تا جایی که من میدانم این اولین اجرای این متن در ایران است.ترجیح می دادم این کار را نمی دیدم و اولین اجرای این متن به زبان فارسی را از گروه دیگری انتخاب می کردم تا برداشت درست تری از متن را شاهد باشم و یا حداقل حق این متن فوق العاده را ناحق نکرده باشد.