در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال مرسده صدر | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 11:12:15
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
معنای کلمه Grotesque: به طرز خنده دار و تنفربرانگیزی، زشت و یا از حالت طبیعی خارج شده....
شاید مهمترین نقطه قوت کار ایده آن باشد. در همان ابتدای ابتدا. انتخاب این کاراکتر و نحوه اجرا، قبل از متن، بازیگرها و میزانسن.
بهادری با هوشمندی در فضایی درست و بجا داستان خسرو زند را روایت می کند، گویی در ذهن او پرسه می زنید و مرتبا با او تکه تکه میشوید. ذهنتان بریده بریده میشود و هر بخش احساستان به گوشه ای پناه می برد تا گوش به خواجه بی عار بدهید.
بازیگران یکدست و بدون بزرگنمایی بیان درست، بدن درست و حس عمیق.
بهادری طبق روال همیشگی اش از صحنه ای کاربردی استفاده می کند تا بتواند فرم ها و تصاویر زیبا بسازد، بازیگران لزوما ژیمناست نیستند ولی دقیقا با حرکاتی تمرین شده و طراحی شده برای شما قاب عکس هایی بکر و ناب میسازند.
نور و موزیک گویی همراه با گریم و لباس در هم تنیده شده تا فضای تنفربرانگیز قاجار را به درستی لمس کنید.
اگر دنبال نمایشی Artistic هستید در میان جولان نمایش های پاپ اینروزها! مجلس بی عاری را از دست ندهید.
واقعا خیلی خوشحال کننده است که تا شب عید تمدید شدید. آیا ممکنه بعد عید هم تمدید داشته باشید؟
بازهم بایت کار بی تقصتون خسته نباشید میگم
مهدی حسین مردی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
از یه باغ قدیمی و در وسط شهر پر دود طهران با صدای موسیقی راک وارد سالن می شوی تا به اندازه کافی حال هوایت عوض شود و وارد یک شهر "طوری" درب و داغان در آمریکا شوی. با دیدن صحنه، هتلی را می بینی با مردی درب و داغان تر. خسته از دنبال چیزی گشتن که حتی اگر پیدایش هم بکند به دردش نمی خورد مثلا "باهاش نمیتونه پیانو بزنه". پسرک جوانی وارد می شود که فکر نکنم موادی وجود داشته باشد که او استفاده نکرده باشد. او دنبال یک اتفاق است،یک قهرمان، یک هیجان، همین! و دخترکی که در ابتدا خنگ به نظر می آید ولی گویی "تنها آدم بزرگ جمع است". و پسری سیاه پوست که فقط دنبال پول است به هر بهانه ای به هر بدبختی ای.
کارگردان به قدری به مکدونا و فضایش وفادار است که گویی خود مکدونا با بازیگرانی ایرانی کار را بسته است. بازیگران را جایی دیده ای در فیلم های Spike Lee, Clint Eastwood, Inrarritu و یا خود مکدوناو، یک "In Bruge" را شاهدی منتها این بار با دستهای ترسناک در وسط صحنه. انتخاب موسیقی و ریتم درست کار تو را بیشتر با داستان همراه می کند. به این کمدی سیاه قهقه می زنی و به خشونت عادی شده دنیای امروز می خندی.

باید خسته نباشید گفت به این دوستان که اولا با فاصله بسیار، کاری در خور مکدونا و حرفه ای تری نسبت به دیگر اجراهای مکدونا نمایش دادند و ثانیا ترجمه متاسفانه ضعیف آقای رجبی را تغییر داده و متنی روان و دلچسب را به صحنه آورده اند.
آنچه از دل برآید بر دل نشیند....

تمام لحظات حس می کنی یکی از دوستان قدیمیت روبرویت نشسته و درددل می کند. از خوانواده اش می گوید. از عشق دوران کودکیش می گوید. شاید هم داستان خودت را از زبان دیگری می شنوی. مگر می شود یکی از کاراکتر ها خودت نباشی!

بازیها رئال و بقول دوستی خودِ جنس! هوشنگ و سودابه فنی و با تکنیک. آقا و خانم ایرانی که گویی خود مادر و پدری بودند که دعوت شده بودند تا روی سن مدتی زندگی کنند.

کارگردان صحنه هایی در جلوی چشمانت خلق می کند، در نهایت ظرافت و دقت. صحنه هایی مات کننده که با پلک هایت عکس می گیری تا با آنها خاطره بسازی. ... دیدن ادامه ›› نو آوری، ایده، کار فراوان و پشتکار مشهود بود.

نویسنده روایتی سورئال را در بستری رئال، طوری درآمیخته که تو را فقط با خود می کشاند. می خندی ولی همان لحظه می خواهی از اعماق وجودت گریه کنی. و نمی گویم از 20 دقیقه پایانی، طوری زندگی می کنی که یادت می رود در سالن نشستی و همه اینها تئاتر است. و اشک می ریزی نه از سر غم، از تاثیری که بر تو گذاشته. و با احساسی قلیانی از سالن نمایش بیرون می آیی و نمی دانی چه بگویی؟ به که بگویی؟
از این همه دل و احساس .....
سلام و خیلی ممنون بابت انرژی خوبی که به گروه می دید. سپاس که با ما همراه شدید.
۲۱ شهریور ۱۳۹۴
ممنون خانم صدر از اینکه تشریف آوردید و خوشحالم که از کار لذت بردید
۲۱ شهریور ۱۳۹۴
خیلی ممنونیم از این که تشریف آوردید و خوشحالیم
۲۱ شهریور ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دیشب برای بار دوم رفتم عشوه کرشمه خیال یا اون چیزی که تو سرم چرخ می زنه... کدوم راسته؟ خستگی...
بلبشویی به پا شده و ما بی آنکه بدانیم که هستیم و چه هستیم در این وانفسا چرخ می خوریم
فقط قدرت داریم که باشیم و وسیله ای باشیم تا به راحتی در تاثیر حرکات دیگران به این سو و آن سو کشیده شویم و در حسرت یک لحظه آرامش بمانیم؟

آنسفالیت نمایشی که در ابتدا به نظرم دیالوگهای پیچیده ای داشت اما وقتی از کار گذشت فهمیدم این حرفا همان حرفهایی است که همگی طی روز استفاده می کنیم . اما انگار برای این نمایشنامه این عبارات روزمره بنا به روایت داستان دستچین شده بودند
در این نمایش همه چیز روی نظم پیش می رفت و خلاقیت کارگردان نوعی هیجان در هر صحنه پیش می آورد که تماشاچی مشتاق می شد بداند کارگردان چه ترکیب بندی دیگری می تواند با این تعداد بازیگر وصمیمیت و سادگی تعمدی اما دلچست طراحی صحنه به تماشاچی نمایان کند.
طراحی نور نوعی تیزهوشی در خود داشت که با سایه روشن های جذاب ارزش بازیگر و تمامی آنچه روی صحنه دیده میشود باعث می شد که نمایش کامل تر و ... دیدن ادامه ›› جامع تر در نظر مخاطب جلوه کند. و با حالتی نقاشی گونه اصرار بر یاد آوری ارزش انسان هم درکمک به تکنیک اجرایی اثر و هم یاری در جهت بازگویی و انتقال مفاهیم متن برای مخاطب .
متن غیر قابل پیش بینی بود و واقعی و دیالوگها دعوت به گوش کردن می کرد و هر جور می خواست در ذهن تصویر می ساخت . فرار از کلیشه دستور اصلی این نمایش.
خسته نباشید میگم به همه اعضای گروه. واقعا برای کار زحمت زیادی کشیده شده بود. متن بقولی جون دار,که بازیگران بسیار زیبا و بدون نقص اون را به اجرا درآورده بودند. می توان حدس زد که کارگردان دقت زیادی بخرج داده بود تا چنین کار پر میزانسنی هماهمنگ و منظم اجرا بشه.
البته توضیح بیشتر در مورد کار نمی دم چون می خوام کارو یه بار دیگه ببینم و بعد نظرم رو در مورد کار با جزئیات بیشتری بنویسم.
درود بر شما خانم صدر
ممنون بابت لطفتون و از اینکه از کار خوشتون اومده خوشحالم
۱۰ اسفند ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اجرای مارتین مک دونا در ترم دوم دانشگاه ....!

از شروع اجرا مانند کسی که در داستان های کافکاست پراز سئوالهایی شدم که جواب هایی برای آنها پیدا نمی کردم آیا کارگردان مانند یک دانشجو سال اولی ایده هایی را فقط روی صحنه پرتاب کرده و یا بقدری از متن فوق العاده هیجان زده شده که به هیچ چیز بغیر از وقت گرفتن برای اجرا فکر نکرده.
سؤالها به ترتیب ظهور:

لباس کارمایکل صورتی است. چرا؟ لحظه ای حدس زدم شاید آقای فلاح لباس اشتباهی پوشیده اند ولی وقتی کارمند هتلی در آمریکا را دیدم که با کفش های آدیداس شبرنگ به روی صحنه آمد دیگر کاملا لمس شده بودم. آیا کار مدیر صحنه ندارد و بازیگران هر چه می خواهند می پوشند یا واقعا طراحی لباس همین است؟؟؟ از صحنه هم تأثیری نگرفتم بسیار شلخته و حتی پر اشتباه بی هدف ... دیدن ادامه ›› و بی مفهوم.

بازیگران شروع به تکان خوردن می کنند. بی روح و دور از فضای متن.از کل گروه میپرسم که آیا لب زدن دیالوگها همان بی روح بودن کاراکترها در متن مک دوناست؟ آقای راد گویی کودکی است که متن را حفظ کرده و در حال دکلمه کردن در پیش خوانواده خویش است. آقای طباطبایی تکرار یک تیپ مونوتن و حرکات بدن بی هدف. و خانم جبرائیلی بدون کوچکترین تحلیل از نقش و کاراکتر بسیار ضعیف به ایفای نقش دختری سوء استفاده چی آمریکایی می پردازد که بسیار مبتدیانه نه آمریکایی نه ایرانی و نه حتی ناکجا آبادی است. نقش چیست ؟ کاراکتر چیست؟ سؤال من از آقای فلاح است که چگونه این کار را پذیرفته اند؟

آیا گروه زمان کمی برای تمرین داشته است؟ از آنجا که میزانسن ها کاملا ابتدایی و شبیه پروژههای کلاسی دانشجویی است. "میری اینور دیالوگ میگی بعد تو میشینی جوابشو میگی بعد تو اونورو نگاه کن دیالوگتو بگو...." در همین ابعاد. کارگردانی بی دقت و شلخته. در چندین صحنه حس کردم بازیگران تازه اتود می زنند تا اینکه فیکس شده باشند.

متاسفم که چنین بی دقت وشتاب زده اگر متنی مارا شگفت زده کرده به فکر اجرا بردن آن هستیم تا کیفیت. تا جایی که من میدانم این اولین اجرای این متن در ایران است.ترجیح می دادم این کار را نمی دیدم و اولین اجرای این متن به زبان فارسی را از گروه دیگری انتخاب می کردم تا برداشت درست تری از متن را شاهد باشم و یا حداقل حق این متن فوق العاده را ناحق نکرده باشد.
عجب نقد تندوتیزی!!! یعنی تا این حد؟ فرداشب بعد از نمایش درمیابیم!
۱۵ دی ۱۳۹۳
من که کارو دوس داشتم ولی شما حرفاتون تناقض داره
۱۸ دی ۱۳۹۳
در هنر امور فنی و تکنیکهای اثر قابل نقد هستند و امور سلیقه ای قطعا به سلیقه مخاطب بازمیگردد.
برای مثال فیلمهای استنلی کوبریک از نظر فنی ایرادی ندارد اما شاید یک نفر کمدی دوست نداشته باشد و فیلم دکتر استرنج لاو را نپسندد. مثل خودم!!
برعکس این موضوع نیز صادق است. من به سینمای جنگ علاقه دارم اما فیلم اخراجی ها پر از ایرادات فنی است و خارج از سلیقه من هر فیلمی که ژانر جنگ باشد خوب نیست.
اینکه فرضا یک بازیگر سر صحنه تپق بزند که دیگر سلیقه ای نیست!! آیا درست است که بگوییم سلیقه شما با تپق زدن بازیگر جور در نمی آید؟؟؟؟

پس همه پارامترهای یک اثر سلیقه ای نیست.
۱۸ دی ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
وفاداری به یونسکو!آوازخوان طاس چه می خواند؟
دیشب با کمی جبهه گیری به دیدن کار رفتم, که از تعصب به نویسنده مورد علاقه ام نشئت می گرفت. حداکثرانتظار داشتم پس از اجرا سری به نشان قابل قبول بودن کار برای دوستانم تکان بدهم, که ورژنی ایرانیزه از یونسکو را شاهد بودیم و بحث با آنها پیرامون تئاتر ایران - تئاتر حرفه ای و نمایشنامه های خارجی.
وقتی کار با معلم انگلیسی شروع شد کمی از منفی نگری ام کاسته شد. نه اینکه با نوآوری درنمایشنامه های مشهور موافق یا مخالف باشم, بلکه این نوآوری با چنان نکته سنجی, ظرافت و تحقیق و ریشه یابی در متن در اجرا بکار رفته بود که گویی از اول همین بوده: نه متن را عوض می کنم نه قرار است نوآوری را در چشمان شما فرو کنم.
پس از آن با بازی هایی کاملا بولد شده خانم و آقای اسمیت ابزورد را باور کردم. کارگردان با میزانسن های دقیق و تعویض صحنه هایی حساب شده ماری و خوانواده مارتن را دقیقا مثل خود حس متن یونسکو به تماشاچی معرفی می کند. تماشاچی خود را در بازی بجای خوانواده مارتن سهیم می داند چون گویی دنیا واقعا کلا ابزورد است. آتش نشان مهمان ناخوانده با کمیک پوچ ابزورد فضا را گرم تر می کند تا ماری و او اوج آنچه را بنظر من متعصب, "یونسکو" قصد کرده بود را "فقط" به زبان فارسی بیان کنند.
چقدر مسرورم از دو جهت از تماشاگر تئاتر ما که همچنان تشنه کار خوب است و از اجرایی وفاداربه یونسکو, که شب سوم سالن بی هیاهوی انتظامی را پر کند.
نمایش بسیار خوبی بود ..اجرای قبلی این کار را دیده بودم ولی اجرای فعلی را خیلی بیشتر دوست داشتم..مخصوصا هنرنمایی مهراد غضنفریان که در همه ی کارها خوش می درخشد..
۱۵ آذر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اوووووووو چه جالب اوژن یونسکو!!! باید دید کی جرأت کرده اوژن یونسکو بره اجرا ؛) شوخی می کنم اومیدوارم موفق باشید
من و گروهم امید داریم کسانی که یونسکو رو می شناسن بین تماشاچیا باشن تا سنگ محکی باشند برای ما
۰۱ آذر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
از بچه هایی که رفتن خواهش می کنم نظراتشونو در مورد خود کار بگن... جدا از هر گونه جهت گیری و پیش قضاوت دوست دارم بدونم کار از لحاظ کیفیت چه جوریه...؟
نیلوفر و فربد این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چقدر برام جالب است... ماه رمضانی داشتیم با فاوست، هیولاخانی ،هوموریباس، و آنک انسان، با چهرهای قدیمی تئاتری و کارهای نوآورانه و نسیم های تازه ای مثل،مثل شلوار جین آبی ، تب تند ط، قصر، پرده برداری،وناصر سعید طهرانی (تازه اینا آنهایی است که در خاطر من مانده) و.... و حال با تمام شدن ماه رمضان "ظاهرا" یک افت شدید در کارها!!!
هم تیوالی ها شما هم همین حس را دارید؟ آیا این فقط نظر منه یا شما هم موافقید؟ آیا فقط در ظاهر چنین است؟ اگر از باطن کاری خبر دارید (تمرین،ژنرالی دیدید یا در جریان جرئبات کاری هستید) به ما هم بگویید. گویا مسئولین تئاتر کشور تصمیم گرفته اند بر خلاف عرف، ماه رمضان ها جزء ماههای پربیننده به حساب بیاید... آیا قرار است ماهی بی تئاتر دیدن داشته باشیم؟؟؟
سپهر امیدوار این را خواند
شایان، تینا و علی عبدالرحیم این را دوست دارند
جلال تهرانی با دراکولا در راه است...
۰۳ مرداد ۱۳۹۳
ای بابا..فکر کردم این "در راه است" یعنی تا آخر تابستون دیگه تهش....صبر می کنیم..
۰۳ مرداد ۱۳۹۳
هنوز هیچکدوم از این کارها رو ندیدم ولی پیش بینیم اینه که کارهای قابلِ توجهی باشن :
1) ننه دلاور و فرزندان او
2)ایران-استرالیا
3)هرکس با تنهایی اش
۰۳ مرداد ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ببخشید یکی از اعضاء گروه می تونه بگه این تئاتر درمورد چیه؟ یه خلاصه ای، روایتی، کلیاتی... اسمش و پوسترش خیلی جذبم کرد...
آرمان توماج و علی اصغر شیرازیان این را خواندند
ف.پ، یک دوست و تبسم استاد این را دوست دارند
تنها چیزی که رسماً منتشر شده:
در خلاصه داستان نمایش «بالستیک زخم» آمده است: مرتضی و بیژن اسلحه‌یی خریده‌اند تا به کشتن کسی اقدام کنند اما ...

منبع: http://teater.ir/?news=139304239
۰۲ مرداد ۱۳۹۳
در مورد تغییر یه آدم از یه آدم مظلوم به یه جنایتکاره. متنش فوق العاده بود.
۱۶ مرداد ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چرا؟ واقعا چرا؟ آخه تو سالنی که اسمش استاد سمندریان چرا باید همچین کاری "اینجا" اجرا بره؟کاری برای قشری که بدنبال سرگرمی و خنده هستند، سالن سمندریان قرار بود مکانی برای هنرمندان یاشد، کارگردانانی مثل دکتر رفیعی، مودییان، حسینی مهر، معجونی و غیره...

آقای سرسنگی عزیز شما به کار هملت آقای دادگر تو این سالن اجرا می دین، کار عالی و مورد استقبال. پس از اون و با این که در زمان چندان مناسبی نبود با دو تا کار دانشجویی بسیار شایسته، یکی بر اساس کافکا (قصر) و دیگری موضوعی اجتماعی عمیق (ناصر سعید طهرانی)، فرصت رو به جوانان می دین. که بسیار هم مورد تحسبن قرار می گیرید... و بدرستی یکی از مدیران محبوب تئاتری میشین...
من الان سئوالم اینه (نه از دکتر سرسنگی که اشون تلاش هاشون برای ارتقاء تئاتر و جوان گرایی گویاست. سوال من از مسئولین و تصمیم گیرنندگان این حوزه است) : پس از میزانسن های آقای دادگر از شکسپیر باید کارگردانی خانم رهنما در این سالن یه اجرا گذاشته شود؟ پس از برداشتی جذاب از کافکا، به روایت خانم رهنما از چارلز جورج بپردازیم؟ بلافاصله پس از دیدن فن بیان و بدن امین طباطبایی٬ مهران امام بخش٬ خسرو شهراز٬ حسام منظور٬ شبنم فرشاد جو٬ عمار عاشوری و توانایی های جوانان تئاتری مثل امین اسفندیار، محمد روشنی، نعیم بذرکار و الاهه بخشی ... حال باید بازی کردن مهناز افشار، بهاره رهنما،سحر دولتشاهی، کمند امیر سلیمانی را ببینیم که اصولا تعلیمات تئاتری ندیده اند و به قول تئاتری ها ادای تئاتر بازی ... دیدن ادامه ›› می کنند...

حال از جایگاه و اسم این سالن بعنوان یک پایگاه هنری می گذریم... اگر این چهره های سینمایی و نه تئاتری تماشاچی عام دارند، چرا زمان بهتری به آنها تعلق می گیرد و جوانان ما در بد ترین زمان ممکن اجرا می گیرند؟ آیا جوانان برنده جایزه ما حقشان این است؟
:) نقدتون خیلی به جا بود خانوم صدر ! دوستان یکم سعی کنن شعور احترام گذاشتن به عقاید دیگران رو داشته باشن به نظرم به جایی بر نخوره :)
۲۷ تیر ۱۳۹۳
ضمنا دقیقا خود دکتر سرسنگى که بقول خود شما تلاشهاشون گویاست چنین اجرایی رو تایید و انتخاب کردن و نه مسئولین مجهول الهویه اى که شما ازشون انتقاد کردین ...اگه این امر ایراد داره(که بهیچوجه نداره و احتمالا این نمایش از خیلى از کارهایی که تا حالا اونجا اجرا شده بهتره البته بشرطی که با کسی مشکل شخصى وجود نداشته باشه!) تنها و تنها همون دکتر سرسنگى باید پاسخگو باشن و نه سایر مسئولین که درین زمینه کلا بی اختیار و بی تقصیرن
۰۲ مرداد ۱۳۹۳
همواره چنین نیست جناب دانش. اگر هم جناب سرسنگی چنین کاری کرده باشند (بدون فشار، توصیه و غیره) بنظر من کار اشتباهی است.
در ضمن مشکل شخصى وجود نداره. من شنیدم خیلی ها از کار خانم رهنما در "نان، عشق و موتور 1000" خوششان اومده بود!
۰۳ مرداد ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
همیار واقعا نمی فهمم چرا نوشته ام پاک شد... اینی که به اعتقاد من خانم رهنما کارگردان نیست ادبیات اشتباه... اینی که دکتر سرسنگی به درستی محبوب میشه بخاطر حمایتش از جوانان و بعد از اون در این سالن یه کار بسیار پایین تر از حد کارای ایرانشهر (مثل هملت دادگر) اجرا می گیره که من شخصا بعید می دونم دکتر خیلی طرفدارش باشه حرف اشتباهی؟
در ضمن بلافاصله پس از نگارش دو نفر آن را دوست داشتند...
با تشکر از سپهر و مرسده شریفی عزیز....
۲۵ تیر ۱۳۹۳
گروه همیاری (support)
درود بر شما جناب شکیبا
تلاش خواهیم کرد شیوه های بهتری پیش گرفته شود.
۲۶ تیر ۱۳۹۳
جواب منو ندادین تیوال عزیز... منم مجبور به سانسور شدم و پستم رو دوباره می فرستم....
۲۷ تیر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بچه ها شنیدم خیلی خوب این کار، میشه نظراتونو بگین؟ من " تب تند ط" رو از همین گروه دیدم واقعا فوق العاده بود... نویسنده شون یکیه... اون که متنش خیلی عالی بود.
نیلوفر ثانی و داریوش رشادت این را خواندند
خانم صدر این کارم مثل کار " تب تند ط" خیلی کار قوی ایه. نوشته اش مثل " تب تند ط" پر از چالش های اجتماعی و پیچیدگی های جذاب.
من بازی هارو خیلی خیلی دوست داشتم.امین اسفندیار معرکه بود. این پسر شاید یه کم بد شانس وگرنه الان اندازه نوید محمدزاده معروف بود. بازیگرای دیگه هم بسیار تواناو با تسلط بودند. کمی بازیگر خواهر کوچیکه ایراداتی داشت که من مطمئنم آقای رشادت خیلی سریع رفعش کرده چون من اجراهای اولشونو دیدم.
در کل بشدت پیشنهاد میکنم این کارو به دوستان...
۲۳ تیر ۱۳۹۳
مرسده عزیز
من هم تماشای این نمایش را پیشنهاد می کنم
بسیار بهتر و تاثیرگذارتر از خیلی از اجراهایی است که از کارگردان های نامی این روزها شاهدیم.
۲۶ تیر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش دیشب دیدم... با خانم نودهی موافقم که "محمد یعقوبی ----بخوبی---- توانسته بود پیش از آن که به ورطه تکرار بیفتد، گام مهمی را برای ایجاد تغییر در فضای نمایش‌هایش بردارد" ولی با "به خوبی" این جمله خیلی موافق نیستم... شاید انتظار من از آقای یعقوبی بیشتر بود... شاید یه "...تمرین..." برای دور شدن از فرم همیشگی شون بود...
نمی خوام بگم بازی آقایون رضایی و محمدزاده بد بود. ولی آخه نوید خوب همیشه همین شکلیه دیگه، منم فکر می کنم یکی از بهترین بازیگرای حال حاضر ایران ولی تو همه کاراش همین طوریه... آقای رضایی هم انگار حواسش یه جای دیگه بود، شاید چون آقای رضایی مشاور کارم هستند حس میشد هنوز با آقایی یعقوبی به یک نتیجه واحد که دقیقا می خوان چی کار کنند نرسیدند و تو صحنه تازه دارند اتود می زنند...
روسری هارو خیلی دوست نداشتم ولی خوب حالا ایده ای بود دیگه!... موسیقی خیلی خوب بود
و اما تعویض صحنه ها امان از تعویض صحنه ها به طرز وحشتناکی رو نرو آدم بود..
سلام دوست عزیز
توضیحاتتون رو فوق العاده دوست داشتم و دقیقا همون مطالبی که من می خواستم بنویسم رو گفتین.
آفرین امیدوارم همیشه موفق باشین.
مرسی
۲۳ تیر ۱۳۹۳
منم با خانم صدر موافقم. نوید بازیگر خیلی خوبیه ولی خیلی ریتم، مدل و احساسش شبیه همه. من اینو یه جاهایی تقصیر کارگردانانی میدونم که باهاشون کار میکنه، چون شاید ازش اتود جدیدی نمی خوان. ولی کمی هم فکر می کنم تقصیر خودشه، کارهایی که انتخاب می کنه خیلی از نظر بازی بیان،بدن،ریتم و مدل شبیه هم هستند. قبول دارم آقای بیگانه که کار سختیه ولی بحث ما یا حداقل من خوب بودن یا بد بودن نوید نیست، بحث تکراری بازی کردن این اعجوبه است. شاید یه نقش متفاوت توانایی های اونو بیشتر ثایت کنه.
۲۴ تیر ۱۳۹۳
دقیقا همون حسی که من به این کار داشتم رو به بهترین شکل بیان کردین.راستش من دلیل این همه ستایشی که نسبت به کارای آقای یعقوبی میشه رو نمیفهمم.خیلی ممنون از توضیحات کاملتون :)
۲۵ تیر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من این کارو تو جشنواره دیدم. خیلی خوب بود. یه کار رئال با درون مایه اجتماعی، که رمزگونه و با یه پیچیدگی جذب کننده به بیان بحران های اجتماعی می پردازه... متن عمیق و بسیار روان با نکته هایی قابل تامل و شوخی های بجا... اسم کست قیلی یادم نیست ولی تو جشنواره که خیلی بازی ها خوب جا افتاده بود.... خیلی دلم می خاد کارو دوباره ببینم....
manimoon، reza reshadat و فرشاد سلیمانی این را خواندند
آنا ع این را دوست دارد
ممنون مرسده عزیز...اومدنت باعث دلگرمی ما میشه
۰۳ تیر ۱۳۹۳
سلام آقای رشادت هنرمند گرامی و خانم مرسده:)
متاسفانه من توو جشنواره ندیدم...ولی اصولا کارهای رئال- درام و مسائل اجتماعی که چاشنیه ما بِینش شوخی هایی که به احتمال قوی جدیه و تامل برانگیز ...و چون عاااشق تجزیه تحلیل و رمزگشایی از حرکات و دیالوگهای بازیگران،هنرمندان عزیز هستم خییییلی دلم می خواد ببینم این کار رو وهمین الان فی الفور بلیط واسه 12 ام پنجشنبه گرفتم دیدم به به شانس اوردم کلهم ردیفا خالیه..:)))من هفته آتی ناااابود نشم خیلیه هر شب تئاترم از 7 تیر با فاوست شروع میشه تا بقیه...یه پنجشنبه خالی موند و خوشحالم که بر خلاف تئاترای دیگه که دیر به دیر فروش بلیطهای روزهای آتی شون رو میگذارن شما تا آخرین روز اجرا، فروش رو گذاشته بودین...کلا هفته دیگه ناااابودم تئاترزده میشم فکر کنم ولی خوب علاقه ای که به تئاترهای واقع گرایانه با مضامین و مشکلات اجتماعی دارم و گاهی طنزهایی مخفی هم گنجونده شده درونش و کلا منو می بره توو فکر/همینطور دقتی که همیشه به نمادها و طراحی صحنه دارم و بادی لنگوئیج هنرمندان که حتما این حرکات موزون یا...نشونه ای پشتش هست و نمادها و سمبلهای طراحی صحنه باعث میشه علاقه داشته باشم حتی ... دیدن ادامه ›› در اوج ناااابودیم بیام از دید خودم تجزیه تحلیل کنم و تامل در اصل موضوع کنم.مطالبتون جالب بود هم در رابطه با موضوع تئاتر هم نوشته خانم مرسده...دیگه قاعدتا دیدنش لذتبخخخخشتر خواهد بود برام:)
با آرزوی موفقیتهای روز افزون برای شما و بقیه اعضای زحمتکش و هنرمند گروهتون
ممنون
:)خوشحالم که پنجشنبه 12 اُم فرصتی گیر آوردم برای دیدن هنر و زحمات ارزشمندتون:)
۰۳ تیر ۱۳۹۳
آنا ع عزیز , امید وارم انتظاراتتون بر آورده بشه
۰۵ تیر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بچه ها ی سوال داشتم...این سوال از این جهت می پرسم که من تئاتری نیستم ولی بشدت تئاتر بینم و در عین حال من دو بار این کار و دیدم و بنظر من با این که در ظاهر کار ساده ای میاد ولی مفاهیم خیلی عمیقی درش نهفته ست مانند واکنش های زنانگی، باورهای مردان در قبال زنان و غیره و در عین حال تمرکز بیشتر روی شخصیت پردازی زن... حالا سوال من اینه... به نظر من خانم نعمتی عالی بودند ولی تو نقدها بیشتر از آقای صفری و محدث صحبت میشه... آیا واقعا این نظر منه یا یه جبهه گیری نسبت به ایشون وجود داره بخاطر اینکه ایشون سینمایی هستند، البته گویا از تئاتر شروع کردند و شاگرد استاد سمندریان بودند... یا شایدم بخاطر ظاهرشون... من نمی خام عملکرد دوستان زیر سوال ببرم چون دو بازیگر دیگه هم بنظر من خیلی خوب بودند ولی فقط حس کردم به دلایل دیگه ای غیر از هنر و تئاتر به ایشون بی مهری میشه... بنظر من ایشون کاملا در نقش شون غرق شده بودند و به نحو احسنت اجرا می رفتند آیا این فقط نظر منه یا در حق اشون اجحاف میشه...
hasan jafroodi و فرناز نوروزی این را خواندند
elamela این را دوست دارد
کلا نسبت به بازیگراى سینما همیشه حسادت وجود داشته و تاتریها(البته یه بخشی که لزوما اکثریت هم شاید نباشن) نسبت بهشون گارد شدیدى دارن
۱۸ خرداد ۱۳۹۳
اقای دانش اصلا حرفتونو قبول ندارم!
حسادت چیه!
سلیقه و معیار تیاتری ها واقعا متفاوت با چیزیه که میگید!
میشه کلی مثال از سینمایی هایی که توی تیاترهم محبوبن!
۱۹ خرداد ۱۳۹۳
سرکار خانم صدر عزیز؛ به نظر من هم خانم نعمتی بسیار خوب، حرفه ای و مسلط ایفای نقش کردند.
۱۹ خرداد ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ارزش دیدن داشت. متن خوب و جا افتاده بود. شوخی های بجا و روایت سرگرم کننده. آقای محدث واقعا تو نقش فرو رفته بود. با اینکه معمولا افرادی که تو سینما انتظار ازشون بالا رفته وقتی می آن تئاتر نمی تونن این انتظار براورده کنن (و کلا من با سینمایی ها مشکل دارم!!!) ولی من فکر می کنم خانم نعمتی کاملا این انتظارات برآورده کردند. من نمی دونم ایشون از تئاتر شروع کردند یا خیر ولی به نظر من فوق العاده بودند. یعنی انگار که یه چهره تئاتری حرفه ای.... در مورد آقای صفری (البته فکر کنم نیازی به توضیح نباشه) ولی مثل همیشه عالی. فی البداهه هاشون فوق العاده و به موقع بود. در کل کار قوی بود و معلوم بود براش واقعا زحمت کشیده بودند. به گروه تبریک می گم
مرسده صدر (mimi_sadr)
درباره نمایش شکلک i
با احترام به عقاید همه کسایی که از کار خوششون اومده ولی کار به نظر من خیلی بد بود.

استفاده از شوخی های کاملا کلیشه ای و نزدیک شدن کامل به نمایش های گلریزی....
متن فوق العاده ضعیف ، بدون جریان ، بدون کشش و خالی از هرگونه درون مایه و هدف
بازی ها کاملا معمولی، خنده گرفتن های زورکی نوید ، Over Act شدید آقای جعفری ، بازی کاملا کلیشه ای خانم بهرام (آخه آقای مرادی واقعا "حشن آقا" یعنی هیچ ایده جدید دیگه ای نیست....)
کارگردانی هم که.....

صحنه خوب بود
آذرنوش، کیومرث مرادی، mn_rst و عاطفه این را خواندند
تینا این را دوست دارد
به نظرم اینکه بگیم کار خیلی بد بود بی انصافیه ولی به نظرم نمایشهای دیگه ای هم در همین روزها روی صحنه هستند که قوی تر و البته گمنام تر از شکلکند...شاید موفقیت شکلک بیشتر به خاطر فضای طنز عامه پسندش و البته بازی زیبای خانم بهرام بود ..نمیدونم چرا ولی به شخصه با کارایی که فضای طنز داره زیاد نمی تونم ارتباط برقرار کنم.
۱۹ اسفند ۱۳۹۲
نظر شخصى شما کاملأ محترم،فکر میکنم اینجا دیگه بحث سلیقه ى شخصى مطرحه،همه که قرار نیست با یه کار،حال کنن! ولى اینکه یه کارى بتونه درصد بالایى از مخاطب رو با خودش همراه کنه،یعنى رسالتش رو خوب انجام داده،فقط میتونم بگم چقدر حیف که حال نکردید،پس از چى لذت میبرید یعنى؟ تو تمام کارهاى حرفه اى امسال هم حتى،جاى متنى اجتماعى با فضایى ایرانى و پیامهایى ملموس و اینجایى،خیلى خالى بود،البته باز هم به سلیقه ى شخصى برمیگرده
۱۹ اسفند ۱۳۹۲
نظر و سلیقه ی شما کاملا محترمه اما اینکه هیچ نکته ی مثبتی توی کار ندیدید ( به جز دکور و صحنه ) به نظر من خیلی دور از انصافه . و اینکه بازی بازیگرا عالی بود مخصوصا خانم بهرام که فوق العاده بود و من به عنوان کسی که همه ی کارای خانم بهرام رو دنبال می کنم به جرات می تونم بگه عالیه ابدا کلیشه نبود ..
۱۹ اسفند ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید