در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال کیومرث مرادی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 15:15:23
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
این اصلا پایان "شکلک" نیست.
سلام
من کیومرث مرادی هستم.
امروز روز پایانی اجرای نمایش "شکلک" هستش. بعد از تقریبا 60 اجرا.این دومین بار است که در روز پایانی اجرا در کنار نمایش و گروه خود نیستم و این بسیار حس عجیبی دارد لااقل برای من که همیشه احساس و قلبم با نمایشم یکی است. هر چند که اجرای "شکلک" بسیار جذاب و عجیب بود، جذاب و عجیب به خاطر دوباره رسیدن به گروه و آدم های دوست داشتنی که سالها از هم دور بودیم، کشف آدم های دوست داشتنی و جدید با توان و انرژی نو و با طروات ، دور شدن از مرکز تئاتری کشور و ورود به جهانی که هم ترسناک بود و هم مبهم و تو نمی دانستی آیا مخاطب اینجا در این گوشه شهر تو را همراهی می کند. حضور و استقبال بی نظیر مردم که از لذت بردن، دیدن، شنیدن و خندیدن ترسی نداشتن، بی محللی دیدن و حتی متهم شدن توسط دوستان و اساتیدی که اصلا انتظارش را نداشتی تا آنجا که بعضی از آنان حتی به دیدن نمایش هم نیامدن. همه و همه این ها برایم هم عجیب بود و هم جذاب و اینکه بعد این همه سال هنوز شکلک و نمایش درس انسان بودن به من می دهد.
در این مسیر باید از بسیاری ... دیدن ادامه ›› تشکر کنم
از گروه بسیار عزیزم که در تمام مسیر این اجرا همرا من بودن ، واقعا تک تک اعضایی گروه نمایش شکلک که یار و یاور من بودن.
از تماشاگرانی در تمام این ماه ها به دیدن نمایش ما آمدند و ما را حمایت کردن
از دوستان ، همکاران و هنرمندانی عزیز که با حضورشان در سالن ما را همراهی کردند
از دوستان خوب و عزیزم در مطبوعات و سایت های خبری برای پشتیبانی همیشگی شان
از موسسه کارنامه و نگار اسکندرفر گرامی که همیشه با خنده هایش و مهربانی اش مرا همراهی کرد
از رضا حداد و مازیار حبیبی نیا عزیز و مجموعه شبکه آفتاب که همیشه حمایت شان مایه مباهات من است
از محمد امر آبادی و مجموعه حرفه ایی سایت تیوال که بی دریغ در تمام روزها و شب ها با من و اجرا شکلک همراه بودن
از همکاران خوب تالار شمس و مدیران موفق اش: دکتر ایوبی و محمد حیدری.
از دوست خوبمان عباس غفاری، طوسی، مرادی، پارسا و سعید که هر شب در سرما و گرما ما را یار بودن و یاور.
از بانو رخشان بنی اعتماد که اجرای ما مزین بود به صدای جذاب ایشان
از نیما بانک عزیز و گرامی و مجموعه کمپانی 360 که همراهی و هم دلی شان بسیار مرا در این اجرا یاری کرد
از محمد رضا حسین زاده و سایت تیاتر تیکت که انرژی گرم شان همیشه به من امید می داد و می دهد
از همه هنرمندان ، نویسندگان ، منتقدان و عزیزانی که با نوشته های خود به ما و این اجرا افتخار دادند.
از همکاران خوبم در مرکز هنرهای نمایشی ، شورای نظارت و ... که ما را همراهی و حمایت کردند.
و بسیار کسانی که مستقیم و یا غیر مستقیم این اجرا را یاری کردند.
و سپاس از کسانی که اگر نبودن این اجرا نبود. سپاس از : پانته ا بهرام، امیر جعفری، ستاره پسیانی، نوید محمد زاده، نغمه ثمینی، پیام فروتن ، نورالدین حیدری ماهر، رکسانا بهرام، بهزاد مرتضوی، جواد پولادی، مارال یکدل، محمد رضا ایمانیان، علی سخنگو، حیدر ساجدی، آرش عزیزی، رضا پارسا، مهسان خداکرمی، آوا فیاض، فواد خراباتی، امیر اسمی، آوا کیایی، سیامک زمردی، جواد عزتی، شکیبا خالقی و عسل عباسیان.
روز سخت و خوبی است روز پایان اجرای یک نمایش اما
این اصلا پایان "شکلک" نیست.
Kash mishod bazam tamdid she ke ma 2bare bebinimo unaee ke nadidano biarim
۳۱ فروردین ۱۳۹۳
جناب مرادی لطفا برای اجرا و کارهای آینده به گروه تبلیغاتیتون بگید بروشور به اون بزرگی فقط اتلاف هزینه و هدر دادن کاغذه که خودش جز بی توجهی به محیط زیسته وبرای انسانهایی به فرهیختگی شما به نظرم خوب نباشه/ از اینکه این فضا و صحبت رودررو با مخاطبانتون رو پیش گرفتید از راه تیوال سپاسگذارم به امید کارهای به مراتب قوی تر وبهتر شما سرمایه های فرهنگی این کشور هستید امیدوارم همیشه دلگرم باشید.
۰۳ اردیبهشت ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چرا ما از خندیدن می ترسیم؟ آیا خندیدن مانع فکر کردن می شود؟
گزینه سوم نداره چرا؟
۰۳ فروردین ۱۳۹۳
به نظر بنده هنرمندی که در کارش از شوخی استفاده می کنه میتونه بسیار جسورتر از هنرمندی باشه که کاری خشک و عبوس ارائه میده چون شوخی سطحی بالاتر از واقعیت هست که در قالبی متفاوت بیان میشه و طبیعتا کسی که با یک امر واقعی شوخی میکنه درک درستی از اون واقعیت داره که می تونه مخاطب رو با شوخی خودش همراه کنه . بنده هنوز درگیر روایت بسیار زیبا و سیال نمایش شکلک هستم و تمام شوخی ها و طنزها بسیار متین و بجا بوده است . فکر می کنم همانظور که ابرشیر عزیز گفتند این دو گزینه با هم در تعاملند.
۰۵ فروردین ۱۳۹۳
خود کرده را تدبیر نیست...
ما در مورد دیگران قضاوت میکنیم و از قضاوت دیگران درمورد خود هراس داریم!!

بله...در مواقع بسیار یا بدون فکر می خندیم یا در حین خنده فکر کردن را فراموش می کنیم...
۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دیشب شب سختی برای همه بود همه برای گروه نمایش شکلک و هم برای تماشاگران عزیز ما. هر چند که این اجرا از ابتدا قراار بود ساعت 9 شب اجرا شود(استثناء) به دلیل مراسمی که اکو برگزار کرد و از قبل برای ساعت 9 شب بلیط ها فروخته شده بود. اما به دلیل باران و ترافیک عجیبی که در خیابان های منتهایی به سالن ایجاد شده بود بسیاری از تماشاگران با تاخیر فراوانی رسیدند و اجرای ما ساعت به جای 9 ساعت 10 شروع شد.
در اینجا می خواهم از همه تماشاگرانی که صبوری کردند و منتظر شدند تشکر و قدردانی کنم. همینطور تشکر کنم از گروه نمایش و عوامل سالن که با یک هماهنگی دقیق و همکاری دو طرفه این شب را با خیر خوشی سپری کردیم.

سلام آقای مرادی عزیز
توی برنامه اون شب من و دوستم نیز حضور داشتیم و واقعا از برخورد خوبتون با تماشاگرا تشکر میکنم و این که کلی پز تئاترتون رو به دوستم دادم
یه سوالی ازتون داشتم که ازتون درخواست دارم جوابمو بدید
من شما رو از سه دوره زمانی یادمه
اولین بار توی سریال در پناه تو که نقش دایی مریم رو داشتید
بعدی هم برنامه تماشاخانه که از شبکه 5 پخش میشد
بعدی هم همین تئاتر شکلک
توی ... دیدن ادامه ›› نمایش شکلک صدای زنگ موبایل نرگس، آهنگ تیتراژ برنامه تماشاخانه بود، سوالم اینه که شما این قضیه رو با تفکر قبلی انجام دادید یا به صورت اتفاقی صورت گرفته
چون برای من خیلی جالب بود این قضیه
۱۴ فروردین ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دیشب شب سختی برای همه بود همه برای گروه نمایش شکلک و هم برای تماشاگران عزیز ما. هر چند که این اجرا از ابتدا قراار بود ساعت 9 شب اجرا شود(استثناء) به دلیل مراسمی که اکو برگزار کرد و از قبل برای ساعت 9 شب بلیط ها فروخته شده بود. اما به دلیل باران و ترافیک عجیبی که در خیابان های منتهایی به سالن ایجاد شده بود بسیاری از تماشاگران با تاخیر فراوانی رسیدند و اجرای ما ساعت به جای 9 ساعت 10 شروع شد.
در اینجا می خواهم از همه تماشاگرانی که صبوری کردند و منتظر شدند تشکر و قدردانی کنم. همینطور تشکر کنم از گروه نمایش و عوامل سالن که با یک هماهنگی دقیق و همکاری دو طرفه این شب را با خیر خوشی سپری کردیم.

شکلک: تعالی شخصیتی به نام عالیه

در این شلوغی‌های کاری انتهای سال که دیدن و دنبال کردن نمایش‌ها و کنسرت‌ها و فیلم‌های مختلف با درجات گوناگون اهمیت هم بخشی از آن به حساب می‌آید، برای خود نگارنده هم غریب است که چه انگیزه و گرایشی باعث شد در عین غافلگیری خودم، نمایش «شکلک» کار کیومرث مرادی که بازتولید او از اجرای 9 سال پیش خودش است را سه بار ببینم! از میان آنچه تا به حال دیده و شناخته‌ام، این بهترین نمایشنامه نغمه ثمینی است که دو تلفیق به ظاهر ناممکن را به شکلی ساده و باورپذیر و بی‌آنکه ابهام بغرنجی برای تماشاگر پدید آورد، ممکن کرده است: از یک سو تلفیق میان واقعیات اجتماعی و خیال‌پردازی با خلق موقعیتی سوررئال به واسطه شکست مرز زمان و از سوی دیگر، تلفیق میان کمدی موقعیت و کلام و رفتار با تلخی‌های یک تراژدی منتهی به «مرور تاریخ مردمی ایران» که برای نمایشی ظاهرا چنین سرگرم‌کننده و مفرح، دستاوردی بس بزرگ است. اما این ویژگی متن را سال‌ها بود که می‌دانستم و به فرض اینکه می‌خواستم ببینم آیا این ‌بار هم مرادی توانسته «فروتنی» متن را با به رخ نکشیدن مضمون بزرگ «آنچه بر سر فرزند ایران آمده» در اجرایش حفظ کند یا نه، همان تماشای نخست کافی بود. در آن نوبت، نوید محمدزاده که در این اجرا، همان نقش احمد مهران فر در اجرای قدیمی را به عهده دارد، خود بعد از بازگشت از برلیناله به تماشای اجرای آخر جواد عزتی در همین نقش نشسته بود و بازی عزتی با تمام لطف و نمکش، برای انتقال مفهوم تاریخی فرزندی که نه پدر لمپن نسل قدیم و نه جوان آگاه نسل حاضر نمی‌خواهدش، بیش از حد کاریکاتوری بود. از فردای آن شب، محمدزاده باز روی صحنه می‌رفت و دیدار دوم من، می‌توانست به این دلیل باشد. آن فروتنی که گفتم باید در این اجرا با نهان و ظریف مطرح کردن مضمون تاریخی فرزند سرزمین مان جاری می‌شد، با تقابل درست بین بازی و شخصیتی که امیر جعفری و محمدزاده خلق می‌کردند، به درستی رعایت شده بود و این، طبعا از ... دیدن ادامه ›› اجرایی که تلخی این مضمون را در پس شیرینی تمام‌نشدنی عزتی از دست می‌داد، آرمانی‌تر بود. یک دستاورد دیگر این نوبت تماشا هم یکدستی شخصیت نقره و واکنش‌های عصبی‌اش در آن موقعیت هم هولناک و هم مضحک بود که به واسطه نوع کار ستاره پسیانی، گویا تئوری‌های مربوط به تاثیر همبازی در خلق شخصیتی که بازیگر مقابل به عهده دارد را ماهرانه زیر سوال می‌برد. اما انگیزه بار سوم از کجا آمد؟ آن هم میان این ازدحام کاری که همه مان را بدهکار بسیاری کرده. در جست‌وجوی ذهنی‌ام، به نتیجه‌یی رسیدم که هر چه می‌گذرد، برایم قطعی‌تر می‌شود: اهمیت و شدت زنده و سمپاتیک بودن شخصیت عالیه با بازی پانته آ بهرام که می‌تواند در یادها بماند. کسی که با آن همه آسیب‌پذیری و شیرین عقلی ظاهری، عمیق‌ترین درک را نسبت به رنج و درد تک تک شخصیت‌های دیگر دارد. کسی که در اوج‌های تلفیق «نقالی» و پرده خوانی با روایت چندگانه و مدرن کار، حتی باید خود شعبون خان را هم برخوانی کند. کسی که وقتی اشاره شعبون خان به انداختن طفیلی‌ای به نام عالیه در مقابل حسن را نقل می‌کند، هم رنج خودش و هم بی‌اعتنایی شعبون را در عرض چند ثانیه به هم پیوند می‌زند. کسی که با این همه تکرار شیوه‌های بازآفرینی آدم‌های دچار لکنت در انبوه نمایش‌ها و حتی سریال‌های تلویزیونی، باز طرز حرف زدنش یکه و ویژه خودش به نظر می‌رسد و کسی که بیش از همه شخصیت‌های دیگر، دو وجه «فردی» و «نماینده بخشی از مردمان این سرزمین» را به هم می‌آمیزد. چه آنچه در متن ثمینی در قالب عالیه خلق شده و چه شخصیتی که بهرام روی صحنه اجرای مرادی جان می‌بخشد، می‌تواند کنار کسانی چون حمید هامون یا ناخدا خورشید یا قدمشاد مطرب در تاریخ هنرهای نمایشی ما ثبت و ماندگار شود. فرقش این است که شخصیت‌های فیلم‌ها را می‌توان بارها باز دید ولی شخصیت‌های نمایش محمد رحمانیان/حبیب رضایی و مرادی/ثمینی، با اتمام اجرا دیگر قابل رجوع نیستند؛ مگر آنکه فیلم اجرا به درستی تدوین و عرضه شود.

امیر پوریا
آقای مرادی دیگه این پستو نذارید. خوندیم به خدا :)
۲۰ اسفند ۱۳۹۲
یعنی واقعا خود آقای مرادی هست یا دستیار مرادی به نمایندگی ایشونه ؟
۲۰ اسفند ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شکلک: تعالی شخصیتی به نام عالیه

در این شلوغی‌های کاری انتهای سال که دیدن و دنبال کردن نمایش‌ها و کنسرت‌ها و فیلم‌های مختلف با درجات گوناگون اهمیت هم بخشی از آن به حساب می‌آید، برای خود نگارنده هم غریب است که چه انگیزه و گرایشی باعث شد در عین غافلگیری خودم، نمایش «شکلک» کار کیومرث مرادی که بازتولید او از اجرای 9 سال پیش خودش است را سه بار ببینم! از میان آنچه تا به حال دیده و شناخته‌ام، این بهترین نمایشنامه نغمه ثمینی است که دو تلفیق به ظاهر ناممکن را به شکلی ساده و باورپذیر و بی‌آنکه ابهام بغرنجی برای تماشاگر پدید آورد، ممکن کرده است: از یک سو تلفیق میان واقعیات اجتماعی و خیال‌پردازی با خلق موقعیتی سوررئال به واسطه شکست مرز زمان و از سوی دیگر، تلفیق میان کمدی موقعیت و کلام و رفتار با تلخی‌های یک تراژدی منتهی به «مرور تاریخ مردمی ایران» که برای نمایشی ظاهرا چنین سرگرم‌کننده و مفرح، دستاوردی بس بزرگ است. اما این ویژگی متن را سال‌ها بود که می‌دانستم و به فرض اینکه می‌خواستم ببینم آیا این ‌بار هم مرادی توانسته «فروتنی» متن را با به رخ نکشیدن مضمون بزرگ «آنچه بر سر فرزند ایران آمده» در اجرایش حفظ کند یا نه، همان تماشای نخست کافی بود. در آن نوبت، نوید محمدزاده که در این اجرا، همان نقش احمد مهران فر در اجرای قدیمی را به عهده دارد، خود بعد از بازگشت از برلیناله به تماشای اجرای آخر جواد عزتی در همین نقش نشسته بود و بازی عزتی با تمام لطف و نمکش، برای انتقال مفهوم تاریخی فرزندی که نه پدر لمپن نسل قدیم و نه جوان آگاه نسل حاضر نمی‌خواهدش، بیش از حد کاریکاتوری بود. از فردای آن شب، محمدزاده باز روی صحنه می‌رفت و دیدار دوم من، می‌توانست به این دلیل باشد. آن فروتنی که گفتم باید در این اجرا با نهان و ظریف مطرح کردن مضمون تاریخی فرزند سرزمین مان جاری می‌شد، با تقابل درست بین بازی و شخصیتی که امیر جعفری و محمدزاده خلق می‌کردند، به درستی رعایت شده بود و این، طبعا از ... دیدن ادامه ›› اجرایی که تلخی این مضمون را در پس شیرینی تمام‌نشدنی عزتی از دست می‌داد، آرمانی‌تر بود. یک دستاورد دیگر این نوبت تماشا هم یکدستی شخصیت نقره و واکنش‌های عصبی‌اش در آن موقعیت هم هولناک و هم مضحک بود که به واسطه نوع کار ستاره پسیانی، گویا تئوری‌های مربوط به تاثیر همبازی در خلق شخصیتی که بازیگر مقابل به عهده دارد را ماهرانه زیر سوال می‌برد. اما انگیزه بار سوم از کجا آمد؟ آن هم میان این ازدحام کاری که همه مان را بدهکار بسیاری کرده. در جست‌وجوی ذهنی‌ام، به نتیجه‌یی رسیدم که هر چه می‌گذرد، برایم قطعی‌تر می‌شود: اهمیت و شدت زنده و سمپاتیک بودن شخصیت عالیه با بازی پانته آ بهرام که می‌تواند در یادها بماند. کسی که با آن همه آسیب‌پذیری و شیرین عقلی ظاهری، عمیق‌ترین درک را نسبت به رنج و درد تک تک شخصیت‌های دیگر دارد. کسی که در اوج‌های تلفیق «نقالی» و پرده خوانی با روایت چندگانه و مدرن کار، حتی باید خود شعبون خان را هم برخوانی کند. کسی که وقتی اشاره شعبون خان به انداختن طفیلی‌ای به نام عالیه در مقابل حسن را نقل می‌کند، هم رنج خودش و هم بی‌اعتنایی شعبون را در عرض چند ثانیه به هم پیوند می‌زند. کسی که با این همه تکرار شیوه‌های بازآفرینی آدم‌های دچار لکنت در انبوه نمایش‌ها و حتی سریال‌های تلویزیونی، باز طرز حرف زدنش یکه و ویژه خودش به نظر می‌رسد و کسی که بیش از همه شخصیت‌های دیگر، دو وجه «فردی» و «نماینده بخشی از مردمان این سرزمین» را به هم می‌آمیزد. چه آنچه در متن ثمینی در قالب عالیه خلق شده و چه شخصیتی که بهرام روی صحنه اجرای مرادی جان می‌بخشد، می‌تواند کنار کسانی چون حمید هامون یا ناخدا خورشید یا قدمشاد مطرب در تاریخ هنرهای نمایشی ما ثبت و ماندگار شود. فرقش این است که شخصیت‌های فیلم‌ها را می‌توان بارها باز دید ولی شخصیت‌های نمایش محمد رحمانیان/حبیب رضایی و مرادی/ثمینی، با اتمام اجرا دیگر قابل رجوع نیستند؛ مگر آنکه فیلم اجرا به درستی تدوین و عرضه شود.

امیر پوریا
انصافن راست می گه
همچنان معتقدم اون صحنه ای که پانته آ بهرام داره از زبون شعبون می گه: "بده اش به این عالیه کچل " و خودش می زنه زیر گریه شاهکاره نمایشه!
۱۹ اسفند ۱۳۹۲
امیرجعفری چه طور ؟ایشان بهتربازی کرد یا احمد ساعتچیان ؟امیرجعفری به نظرمن بهترین پارتنر برای پانته آبهرام است
۱۹ اسفند ۱۳۹۲
انصافا بازی خانم پانته آ بهرام بینظیر بود به طوریکه بازی امیر جعفری و آقای محمد زاده شاید در خیلی از اوقات در زیر لوای بازی خانم بهرام پوشیده شده بود و به لحاظ نمایش نامه برای من خیلی نقاط بهم وجود داشت که بعد از خواندن نقد های بسیار مضمون داستان را متوجه شدم . ولی در کل جزو کارهای بسیار زیبا بود هم به لحاظ بازی و هم به لحاظ محتوی .

۱۹ اسفند ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شکلک: تعالی شخصیتی به نام عالیه
امیر پوریا

در این شلوغی‌های کاری انتهای سال که دیدن و دنبال کردن نمایش‌ها و کنسرت‌ها و فیلم‌های مختلف با درجات گوناگون اهمیت هم بخشی از آن به حساب می‌آید، برای خود نگارنده هم غریب است که چه انگیزه و گرایشی باعث شد در عین غافلگیری خودم، نمایش «شکلک» کار کیومرث مرادی که بازتولید او از اجرای 9 سال پیش خودش است را سه بار ببینم! از میان آنچه تا به حال دیده و شناخته‌ام، این بهترین نمایشنامه نغمه ثمینی است که دو تلفیق به ظاهر ناممکن را به شکلی ساده و باورپذیر و بی‌آنکه ابهام بغرنجی برای تماشاگر پدید آورد، ممکن کرده است: از یک سو تلفیق میان واقعیات اجتماعی و خیال‌پردازی با خلق موقعیتی سوررئال به واسطه شکست مرز زمان و از سوی دیگر، تلفیق میان کمدی موقعیت و کلام و رفتار با تلخی‌های یک تراژدی منتهی به «مرور تاریخ مردمی ایران» که برای نمایشی ظاهرا چنین سرگرم‌کننده و مفرح، دستاوردی بس بزرگ است. اما این ویژگی متن را سال‌ها بود که می‌دانستم و به فرض اینکه می‌خواستم ببینم آیا این ‌بار هم مرادی توانسته «فروتنی» متن را با به رخ نکشیدن مضمون بزرگ «آنچه بر سر فرزند ایران آمده» در اجرایش حفظ کند یا نه، همان تماشای نخست کافی بود. در آن نوبت، نوید محمدزاده که در این اجرا، همان نقش احمد مهران فر در اجرای قدیمی را به عهده دارد، خود بعد از بازگشت از برلیناله به تماشای اجرای آخر جواد عزتی در همین نقش نشسته بود و بازی عزتی با تمام لطف و نمکش، برای انتقال مفهوم تاریخی فرزندی که نه پدر لمپن نسل قدیم و نه جوان آگاه نسل حاضر نمی‌خواهدش، بیش از حد کاریکاتوری بود. ... دیدن ادامه ›› از فردای آن شب، محمدزاده باز روی صحنه می‌رفت و دیدار دوم من، می‌توانست به این دلیل باشد. آن فروتنی که گفتم باید در این اجرا با نهان و ظریف مطرح کردن مضمون تاریخی فرزند سرزمین مان جاری می‌شد، با تقابل درست بین بازی و شخصیتی که امیر جعفری و محمدزاده خلق می‌کردند، به درستی رعایت شده بود و این، طبعا از اجرایی که تلخی این مضمون را در پس شیرینی تمام‌نشدنی عزتی از دست می‌داد، آرمانی‌تر بود. یک دستاورد دیگر این نوبت تماشا هم یکدستی شخصیت نقره و واکنش‌های عصبی‌اش در آن موقعیت هم هولناک و هم مضحک بود که به واسطه نوع کار ستاره پسیانی، گویا تئوری‌های مربوط به تاثیر همبازی در خلق شخصیتی که بازیگر مقابل به عهده دارد را ماهرانه زیر سوال می‌برد. اما انگیزه بار سوم از کجا آمد؟ آن هم میان این ازدحام کاری که همه مان را بدهکار بسیاری کرده. در جست‌وجوی ذهنی‌ام، به نتیجه‌یی رسیدم که هر چه می‌گذرد، برایم قطعی‌تر می‌شود: اهمیت و شدت زنده و سمپاتیک بودن شخصیت عالیه با بازی پانته آ بهرام که می‌تواند در یادها بماند. کسی که با آن همه آسیب‌پذیری و شیرین عقلی ظاهری، عمیق‌ترین درک را نسبت به رنج و درد تک تک شخصیت‌های دیگر دارد. کسی که در اوج‌های تلفیق «نقالی» و پرده خوانی با روایت چندگانه و مدرن کار، حتی باید خود شعبون خان را هم برخوانی کند. کسی که وقتی اشاره شعبون خان به انداختن طفیلی‌ای به نام عالیه در مقابل حسن را نقل می‌کند، هم رنج خودش و هم بی‌اعتنایی شعبون را در عرض چند ثانیه به هم پیوند می‌زند. کسی که با این همه تکرار شیوه‌های بازآفرینی آدم‌های دچار لکنت در انبوه نمایش‌ها و حتی سریال‌های تلویزیونی، باز طرز حرف زدنش یکه و ویژه خودش به نظر می‌رسد و کسی که بیش از همه شخصیت‌های دیگر، دو وجه «فردی» و «نماینده بخشی از مردمان این سرزمین» را به هم می‌آمیزد. چه آنچه در متن ثمینی در قالب عالیه خلق شده و چه شخصیتی که بهرام روی صحنه اجرای مرادی جان می‌بخشد، می‌تواند کنار کسانی چون حمید هامون یا ناخدا خورشید یا قدمشاد مطرب در تاریخ هنرهای نمایشی ما ثبت و ماندگار شود. فرقش این است که شخصیت‌های فیلم‌ها را می‌توان بارها باز دید ولی شخصیت‌های نمایش محمد رحمانیان/حبیب رضایی و مرادی/ثمینی، با اتمام اجرا دیگر قابل رجوع نیستند؛ مگر آنکه فیلم اجرا به درستی تدوین و عرضه شود.

http://etemadnewspaper.ir/Released/92-12-18/338.htm
شکلک خانه پدری

خبرگزاری میراث فرهنگی- گروه میراث فرهنگی- تئاتر "شکلک" نه تنها 12 سال پیش توانست، تماشاگران بسیاری را به پای صحنه تئاتر بکشاند و تحسین آن‌ها و منتقدان را برانگیزد و در سال 2004 به فرانسه برود و در جشنواره NSD هندوستان جایزه بهترین نمایش خارجی را از آن خود کند، بلکه امسال هم توانست اشتیاق دیدن این تئاتر را در بسیاری از مخاطبان ایجاد کند. اشتیاقی که با بازی کم نظیر پانته‌آ بهرام و بازی خوب امیر جعفری، ستاره پسیانی و نوید محمدزاده آمیخته و باعث شد در دی و بهمن امسال بلیت 20 هزار تومانی این کار نایاب شود.

اگر چه از کار شکلک با وجود کارگردانی و بازی‌های درخشان دو زوج حسن شکلکی و عالیه که قبلا هم در "پستچی سه بار در نمی‌زند" بازی‌های ماندگار را به نام خود ثبت کرده بودند، بسیار می‌توان صحبت کرد اما این بار تنها نیت گفتن از نمایشنامه نغمه ثمینی است. نمایشنامه ای که بیش از هر چیز حیاتش را از خانه‌ای قدیمی و متروک می‌گیرد. خانه‌ای مثل هزاران خانه‌ تاریخی که هر روز در ایران به خصوص تهران سلاخی می‌شوند و هر روز ما را با قصه هایی که تبدیل به سیمان و آجر می‌شوند، مواجه می‌کنند تا هر روز در سرزمین بی هویت و بی‌ریشه‌ای قدم بزنیم تا مرگ کاملمان فرا رسد.

هرچند که امروز لزوم حیات این ویرانی ... دیدن ادامه ›› ها در شهر دیگر خارج از محدوده دوستداران میراث فرهنگی شده و دارد جایگاه خود را در ادبیات و هنر آرام آرام پیدا می‌کند، به طوریکه در این دو ماه آخر سال، مخاطبان برای دو بار جذب قصه‌ای می‌شوند که با تاریخ معاصر ایران گره خورده و زندگی آدم ها را در چارچوب یک خانه قدیمی روایت می‌کند. خانه‌ای که فراتر از هر یادمانی می‌تواند، گویای خاطره جمعی یک ملت شود، حتی یک خاطره تلخ.

همانطور که در "خانه پدری"، کیانوش عیاری قصه زنان ایران را در کالبد یک خانه روایت می‌کند، در "شکلک" کیومرث مرادی نیز خانه جان پناه قصه حسن شکلکی و عالیه می‌شود. در همین خانه است که ما می‌فهمیم یک نوزاد ناقص الخلقه چطور از بدن مادری امروزی زاییده می‌شود، نوزادی که ناقل روزهای شوم گذشته است. در همین خانه است که هنوز صدای حسن شکلکی و عالیه در کالبد آن شنیده می‌شود، حکایت مردمانی که در دل هایشان داغ روزهای کودتای 28 مرداد را دارند و به نوعی می‌گویند که همیشه تاریخ دو بار تکرار می‌شود:یک بار تراژدی و برای بار دوم کمدی.

هرچند به نظر می‌رسد که حوادث در طول تاریخ ایران نه دو بار بلکه بارها و بارها تکرار می‌شوند و این دور تسلسل اگر از خاطره تاریخی مردم پاک نشود، می‌تواند آینده را با حوادث متفاوت تری پر کند. حوادثی که شاید تجربه دیگری برای تاریخ به شمار آید نه یک تکرار یک تجربه تکراری که از قضا نتیجه‌اش به روشنی مشخص است و خانه‌های تاریخی تنها زبان ماندگار بیان این حوادث‌اند. خانه‌هایی که هر کدام ‌می‌توانند فراتر از داستان روح و جن زبانی برای بیان حوادث مهم تاریخی و هویت ملی از دست رفته باشند.

فاطمه علی اصغر
http://chn.ir/NSite/FullStory/News/?Id=109270&Serv=4&SGr=31
شکلک در نوروز 93 اجرا می شود
پیش فروش اینترنتی از دوشنبه 19 اسفندماه آغاز خواهد شد

بعد از هماهنگی و همراهی مدیریت تالار شمس یک خبر ویژه برای شما عزیزان داریم. نمایش " شکلک " به دلیل استقبال بی نظیر شما عزیزان و تقاضاهای متعددی که داشتیم از 7 فروردین 93 هم پذیرای حضور مخاطبین خواهد بود.

پیش فروش اینترنتی اجرایهای ویژه نوروز 93 از روز دوشنبه 19 اسفند ماه ساعت 12 ظهر از طریق سایت تیوال www.tiwall.com و تیاتر تیکت ... دیدن ادامه ›› آغاز می شود.

نمایش شکلک تا به حال پذیرای 8000 نفر از مخاطبین تئاتر بوده است.

خبر جذاب تر اینکه در دو اجرای ابتدایی سال 93 یعنی 7 و 8 فروردین یک مسابقه هیجان انگیز این بار برای همه تماشاگران داریم که بزودی جزئیات آن هم اعلام خواهد شد.
سلام

ممنون از تیوال و گروه خوب اش که به ما کمک می کند که هم دیگر را حمایت کنیم و ارتباط که مهمترین اصل هنر نمایش است زنده بماند. نظرات خیلی ها رو اینجا خوندم و لذت بردم . واقعا ممنون از حمایت شما عزیزان و امیدوارم که نمایشی شایسته نسل امروز و زمانه امروز رو اجرا کنیم. راستش این یکی از آرزوهای بزرگ ما بود که یک بار دیگه این نمایش رو اجرا کنیم و خوشحالم که این اتفاق داره می افته. تالار شمس سالن خوبی هستش که باید حمایت بشه و ما معتقدیم تئاتر بتونه در همه جای شهر بزرگ تهران حضور داشته باشد. نه اینکه ما دلمان نخواد در سالن پر خاطره تئاتر شهر و یا سالن زیبای ایرانشهر اجرا داشته باشیم. فکر کنم که همه می دونن که برای داشتن این سالن ها باید بیش از یک سال قبل با مدیران اون سالن ها حرف زد و قرارداد بست که تیم ما این انس رو از دست داده بود. در ضمن من از مدت ها قبل با مدیران عزیز تالار شمس درباره اجرا نمایش شکلک در این سالن حرف زده بودم. خلاصه امیدوارم که ما و اجراهای ما باحمایت خوب و همیشگی همه مخاطبان خوب تئاتر کمک کنه تا مشکلاتی که این سالن داره هم حل بشه تا یک سالن خوب دیگه به همه مجموعه های تئاتر کشورمان اضافه بشه.
این وقتی اتفاق میفته که ما تلاش کنیم تو این گونه سالن ها اجراهای خوبی داشته باشیم و مخاطبان تئاتر هم از سالن های جدید با حضورشان حمایت کنند. خوشحال هستم که همکاران من قبل از من با اجراهای خوب این سالن رو خوب به مخاطبان عزیز تئاتر معرفی کردند. امیدوارم ما نیز در هین مسیر عمل کنیم.
گروه همیاری (support)
جناب آقای مرادی
حضورشما کارگردان محترم این نمایش در میان مخاطبان خود را ارج می‌نهیم.
۰۸ دی ۱۳۹۲
تماشای اجرای دوبارۀ شکلک آرزوی ما نیز بود. اما حیف که جای احمد ساعتچیان بسیار خالیست. بعید میدانم بدونِ حضور بازیگرِ توانایی چون او شیرینیه اجرای ده سال قبل شکلک تکرار شود. من به شخصه نمیتوانم حسن شکلکیه دیگری را تصور کنم. متأسفانه
۱۰ دی ۱۳۹۲
به نظرمن بهتر است منتظر اجرای این نمایش باشیم وازقبل قضاوت نکنیم مطمئنا همه فن حریف سینما،تلویزیون وتئاتر امیرجعفری از عهده این کارهم برمی آید حال باید منتظر بود ودید
۱۷ دی ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام

ممنون از تیوال و گروه خوب اش که به ما کمک می کند که هم دیگر را حمایت کنیم و ارتباط که مهمترین اصل هنر نمایش است زنده بماند. نظرات خیلی ها رو اینجا خوندم و لذت بردم . واقعا ممنون از حمایت شما عزیزان و امیدوارم که نمایشی شایسته نسل امروز و زمانه امروز رو اجرا کنیم. راستش این یکی از آرزوهای بزرگ ما بود که یک بار دیگه این نمایش رو اجرا کنیم و خوشحالم که این اتفاق داره می افته. تالار شمس سالن خوبی هستش که باید حمایت بشه و ما معتقدیم تئاتر بتونه در همه جای شهر بزرگ تهران حضور داشته باشد. نه اینکه ما دلمان نخواد در سالن پر خاطره تئاتر شهر و یا سالن زیبای ایرانشهر اجرا داشته باشیم. فکر کنم که همه می دونن که برای داشتن این سالن ها باید بیش از یک سال قبل با مدیران اون سالن ها حرف زد و قرارداد بست که تیم ما این انس رو از دست داده بود. در ضمن من از مدت ها قبل با مدیران عزیز تالار شمس درباره اجرا نمایش شکلک در این سالن حرف زده بودم. خلاصه امیدوارم که ما و اجراهای ما باحمایت خوب و همیشگی همه مخاطبان خوب تئاتر کمک کنه تا مشکلاتی که این سالن داره هم حل بشه تا یک سالن خوب دیگه به همه مجموعه های تئاتر کشورمان اضافه بشه.
این وقتی اتفاق میفته که ما تلاش کنیم تو این گونه سالن ها اجراهای خوبی داشته باشیم و مخاطبان تئاتر هم از سالن های جدید با حضورشان حمایت کنند. خوشحال هستم که همکاران من قبل از من با اجراهای خوب این سالن رو خوب به مخاطبان عزیز تئاتر معرفی کردند. امیدوارم ما نیز در هین مسیر عمل کنیم.
خیلی خوشحالیم شما کارگردان عزیز در جمع تیوال هستید
۰۸ دی ۱۳۹۲
مرسی من هم خوشحالم به امید دیدار
۰۸ دی ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید