پس از نزدیک به دو ماه، نوشتن گیرایی های ویژه ی خود را دارا می باشد. به هر سوی از سخن. در شب گذشته به شنیدن و دیدن این کار نشستم. نخستین سخنی که با خود از آغاز کار با خود زمزمه می کردم این بود که چه زمانی هنر ایران توان این را پیدا خواهد کرد که این کار را از شمایل عروسکی خود به سان یک اپرای زنده با بازی بازیگران و اجرای زنده ی موسیقی بر روی صحنه ببرد که این خود نیز آرزوییست با چهره دور اما نه چندان دورادور. به امید آن روز...
نخستین نکته ایی که بسیار برایم چشم گیر بود، استفاده از آواز کلاسیک تحریر های ویژه ی آوازها و اپراهای غربی و پژواک بم ( محمد رضا صادقی)برای نیرانیان بود در برابر آوای چپ کوک همایون شجریان (شمس) محمد معتمدی(مولوی) علی خدایی (شیخ عطار) و... که خود گویای رازگونگی دگر سو بودن هنر ایران زمین بود و این نخستین گیرایی این کار برای من بود. که شایان بیان است که در این جا از بیان بسیار گیرای آقای محمد رضا صادقی سپاس گذاری نمایم (باشد که ایشان و آوایشان نوای استاد محمد نوری به خاطرها می آورد)
همچنین پسین ویژگی چشم گیر این نمایش برایم حضور فرید الدین عطار در سرتاسر نمایش بود و این که بیان از آغاز دوره ی زندگی مولانا بود.
شوربختانه بدان سان مست چکامه ها، آوا های خوش و آواز ها و بیان های گیرای اجرا کنندگان بودم که در بخشی از نمایش به نا خود آگاه چشم بر هم گذاشته و بخشی از نمایش را از دست می دادم. با این حال نیز اجرا و کار عروسک گردانان را در خور و مناسب یافتم با این که همواره جای برای بهتر شدن کار وجود دارد.
شایان بیان است که چکامه ها به میزان زیادی بجا به گزین شده بود اما باز راه برای بهترن بودن باز بود.
در پایان باید بیان دارم به سبب آن که
... دیدن ادامه ››
دنیای درونی خودم بسیار با این دنیا آشنا و دمخور می باشد شاید نتوانستم بسان خریداری به کار نگه بیندازم و تنها از ره شیدایی به دیدن و شنیدن کار پرداختم به همین سبب این اجرا پس از زمانی دور، دوربودن از هنر برایم بسیار دلچسب آمد... از این روی شادباشی به اجرا کنندگان این کار هدیه می نمایم و آرزوی تندرستی برایشان.