نمایشنامه ایی بسیار خوب و پر مایه بود،که بسیار جای کار دارد. بسیار!!!!!! با این که کار برایم آنچنان که باید دلپسند آمد، اما با توجه به متن پر توان میلر و اینکه این کار پیش تر نیز توسط آقای برهانی مرند اجرا شده بود شاید اندکی دلسردی را نیز با خود برایم به همراه داشت.(انتظار بیشتری به ویژه از کارگردانی کار داشتم) اما باید این نکته را یاد آور نمایم که هنر جناب آذرنگ را بسیار می ستایم، و ایمان دارم که دوستانی که پس از این نامه این نمایش را خواهند دید با بنده هم رای خواهند بود که بازی پر توان و در خور ایشان یکی از نقاط قوت این نمایش می باشد.
به هر روی از سخن، درباره ی متن سخنی نمی پرورانم به دلیل اینکه بسیار به درازا خواهد کشید چون برای گفتگو درباره ی این متن باید ابتدا از رکود بزرگ اقتصادی و جنگ جهانی دوم و جنگ سرد سخن برانم تا پس از آن بتوانم خانواده ایی را در آن روزگاران بررسی و واکاوی نمایم(نمایشنامه در 1949 نوشته شده است) که تا از آن بتوانم به بررسی و شبیه سازی روزگاران خود با آن زمان و آن خانواده دست یازم(که با اندکی باریک بینی پرده از شباهت های بسیار برداشته خواهد شد). به هر روی از سخن، به تمامی دوستانی که به دیدن این نمایش تمایل دارند پیشنهاد می کنم ابتدا نمایشنامه ی کار را بخوانند و اندکی درباره دوره ی نگارش نمایش اگر مایل بودند گشت گذاری در اسناد نمایند و پس از آن به دیدن نمایش دست یازند تا آن سان که بایسته است از نمایش لذت برند. به تمام دوستان دین این نمایش را پیشنهاد می کنم...
در پایان بیان چند نکته را بر خود می دانم: نخست پژواک دوربین های تصویر برداران لحظه ایی خاموشی نمی گرفت، نورپردازی کار آن سان که باید، بایسته ی کار نبود (در شب های آتی بهتر خواهد شد به یقین)، نمایش بسیار بسیار دیر آغازید و این که از نود دقیقه بیشی گرفت.
آخرین سخن خسته نباشید و سپاس بسیار از گروه اجرایی نمایش می باشد و آرزوی بهبود کارشان.