در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | کیارش درباره نمایش مایوزر: در جستجوی معنایی برای انسان نقد و بررسی تئاتر مائوزر نوشته هاینر مول
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 12:33:10
در جستجوی معنایی برای انسان
نقد و بررسی تئاتر مائوزر
نوشته هاینر مولر
به کارگردانی ناصر حسینی مهر
امتیاز 8.5 از 10
(قسمت چهارم)

نان روزانه جامعه را چه چیزی تامین میکند؟

بسیاری از اعضای بدن انسان هریک به صورت اتوماتیک کار خودش را به درستی انجام میدهد. سیستم عصبی ... دیدن ادامه ›› خودش پیامهای لازم را به مغز میرساند، سیستم خون رسانی خودش کار میکند، سیستم گوارشی خودش غذا را هضم میکند و ماهیچه ها و مفاصل و استخوان بندی هم دارند خودشان کار خودشان را میکنند. تنها کاری که ما باید بکنیم این است که به این سیستم غذا برسانیم یا اصطلاحا نان روزانه اش را تامین کنیم. در میان این اعضای بدن یک مغز هم وجود دارد که قسمتی از آن وظیفه اش اندیشه است و به نظر میرسد که آن هم باید خودش به صورت اتوماتیک کار کند اما اینطور نیست!
به نظر میرسد فکر کردن یک عمل ساده است و میتوان نشست یک گوشه و فکر کرد و بیل زدن کار سختتری نسبت به فکر کردن است. اما اینطور نیست. با رسیدن غذا بدن کالری لازم را برای انجام فعالیتهای روزانه تامین میکند اما پروسه فکر کردن فقط با خوردن غذا اتفاق نمی افتد. برای اندیشیدن باید روش درست اندیشیدن را نیز آموخت و با تاریخ تحولات اندیشه بشری آشنا شد. تاریخ فلسفه را میتوان یک معادل برای تاریخ رشد و تحولات اندیشه بشر نامید. پس برای اینکه بتوانیم درست فکر کنیم باید با فلسفه آشنا شویم.
اما همانطور که اشاره شد این مساله مانند کارکرد سایر اعضای بدن که واضح است چندان واضح و قابل فهم نیست که برای درست اندیشیدن نیاز به دانستن فلسفه است. گو اینکه بدون دانستن فلسفه هم هر انسانی قادر به اندیشیدن است و طبیعتا خیال میکند روش اندیشه اش نیز درست است. اما برعکس اندیشه و ذهن بشر ناخودآگاه تمایل به مغلطه دارد. مغلطه مانند یک گرداب است که کشتی اندیشه انسان را به درون خودش میکشد و اگر اندیشه ای ورزیده نباشد به سادگی در دام مغلطه می افتد. انسان جاهل فلسفی اندیشه اش مدام در گرداب مغلطه است. مغلطه هایی نظیر "هرکس منطقی دارد" ، "کسیکه خواب است را میشود بیدار کرد اما کسیکه خودش را به خواب زده هرگز" ،انواع توهمات توطئه، گرایش به خرافات و باور شایعات جریانهایی است که در یک جامعه دور از فلسفه بسیار دیده میشود.
مردم در چنین جامعه ای همواره در یک سیکل معیوب که منجر به پسرفتشان میشود قرار دارند و روزبروز زندگی برایشان سختتر میشود. هیچکس نمیداند چرا؟ پس همه تشنه ظهور یک منجی هستند. اخلاق در چنین جامعه ای رو به تنزل و افول است چراکه اخلاق یکی از زمینه های مهم بحث در فلسفه است و هیچکس نمیداند اخلاق چیست؟ اگر هم بی اخلاقی را دریابند روش مقابله با آنرا نمیدانند. در مقابل بداخلاقی،ظلم، دزدی و جنایت سکوت میکنند. ریاکاری و عوامفریبی در جامعه اوج میگیرد چراکه مردم یک جامعه دور از فلسفه به سادگی گول میخورند و طماعان ازین فرصت به خوبی استفاده میکنند. میزان مطالعه کم و گرایش به تلویزیون زیاد میشود. حکومتها زنجیری به مغز مردم چنین جامعه ای میزنند و افکار عمومی را به هرآن سمتی که میخواهند میکشانند. مردم جامعه دور از فلسفه بردگان فکری هستند. مردمی که فقط نان میخواهند و آزادی را فراموش کرده اند.

مخاطب مائوزر کیست؟

اگر منظور از این سوال این باشد که چه کسی از دیدن مائوزر لذت میبرد باید گفت مائوزر مخاطب خاص و علاقه مند به فلسفه دارد. اما اگر سبک اجرای این تئاتر را مد نظر قرار دهیم درمیابیم که مخاطب مائوزر میتواند طیفهای گسترده تری را نیز پوشش دهد. شاید دیدن مائوزر و مطرح شدن پرسش مهم "انسان چیست؟" آغاز راه برای وارد شدن بسیاری از مخاطبین به عرصه فلسفه باشد.
مخاطب برای فهمیدن مائوزر مجبور به خواندن تدبیر است و تدبیر خودش یک کلاس آموزشی دیگر است. پس مائوزر میتواند یک جرقه برای یک تغییر بزرگ در زندگی باشد.
(ادامه دارد)