در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | آزاده ملک زاده درباره نمایش آلبوم حشرات: یادداشت رضا بهبودی درباره نمایش «آلبوم حشرات» ۱- عمده ترین و مهم
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 01:07:09
یادداشت رضا بهبودی درباره نمایش «آلبوم حشرات»


۱- عمده ترین و مهمترین چیزی که من همواره در تئاتر به دنبال آن هستم، فارغ از متن یا ایده نمایش، فضا یا فرم آن است. اینکه آیا اثر توانسته است اتمسفر و فضای خاص آن جهانی که مدنظر کارگردان و گروه اجرایی بوده است را به تماشاگر منتقل کند یا نه؟ در قدم اول باید بگویم که آلبوم حشرات برای من حاوی این فضا هست و با من جهانی را در میان می گذارد. تماشاگر تنها با یک سری متریال از قبیل ادبیات نمایشی یا حوزه های رفتاری بازیگران یا طراحی صحنه و غیره مواجه نمی شود بلکه با یک فضا یا جهان کاراکترها مواجه است. وقتی که این فضا به وجود می آید حالا باید به دنبال پاسخ یک سری سوال ها گشت: این که این فضا قرار است چه چیزی را به تماشاگر بدهد؟
۲- همواره تلاش می کنم با ذهنی گشوده و بدون قضاوت با جهان نمایش و قصه ای که می خواهد بگوید وارد تعامل شوم. من به عنوان تماشاگر، هم شروع به دنبال کردن وقایع روی صحنه می کنم و هم در ذهن خودم قصه ام را می بافم. به نظر من در چنین موقعیتی توفیق آنجایی حاصل می شود که تماشاگر و اجرا با هم وارد تعامل شده، به صورت موازی قصه هایی را دنبال کرده و در جاهایی این قصه ها به هم برخورد کنند. در مورد «آلبوم حشرات» می توانم بگویم برخورد قصه وار من با آن ... دیدن ادامه ›› در یک جهان کافکایی صورت می گیرد. نه صرفا به خاطر اسم کار و وجوه گروتسک اجرا، بلکه از نحوه بازی بازیگرها، ورود نکردن به عواطف سانتی مانتال و دم دستی و حتی به سخره گرفتن این جور مولفه ها. بعلاوه این نکته حائز اهمیت است که این اتمسفر و جهان کافکایی، در اجراست که اتفاق می افتد و نه صرفا در حوزه ی متن . استفاده از عناصری مثل رفتار بدنی بازیگر یا به کارگیری اشیاء - مثلا به کارگیری چیزهای ساده ای مثل کارد و چنگال آنهم با آن جدیت و وسواس در این جهان جزئی نگر کافکایی که کلیتش در نهایت بر باد است- قابل تامل است. آلبوم حشرات از درام ارسطویی فاصله می گیرد. از عناصری مثل شعر، آواز و میزانسن های تکرارشونده استفاده می کند. در اجرایی که من دیدم در برخی لحظات تراکم عنصری مثل شعر برای یک صحنه زیاد بود که می توانست با حرکتی همراه شود و یا در قسمت های مختلف تقسیم گردد و به تنوع بیشتر ریتم و پیگیری بهتر قصه کمک نماید. کاملا مشخص است که بازیگرها فضا و فرم کار را فهمیده اند و و توان خود را بی هیچ چشم داشتی در خدمت کار گذاشته اند تا ایده نویسنده و کارگردان به عینیت دربیاید. در واقع ما شاهد یک جور از خودگذشتگی در بازیگران این نمایش هستیم به این معنا که می بینیم بازیگر تمام توان ذهنی-بدنی و قدرت درکش را به میدان آورده و در تعامل با نویسنده و کارگردان دست به خلق جهان اجرا می زند.
۳- یک نمایش از کجا یا از چه نقطه ای وارد حوزه هنر می شود؟ مثلا همین سوال را در مورد بازیگری و کارگردانی از خودم می پرسم: اینکه از چه نقطه ای به بعد از روزمره بودن قدم بیرون می گذاریم؟ اینکه چگونه می شود زیر «این آسمانی که هیچ چیزش تازه نیست» دوباره ببینیم، دوباره بشنویم. اینجاست که به پرسش گرفتن ها و به چالش کشیدن ها اهمیت خود را نشان می دهد. امر همیشه آشنا دوباره غرابت خود را باز می یابد. اما این «آشنا زدایی» همیشه خوشایند همگان نیست. چرا که به قول نیما: «آب در خوابگه مورچگان ریخته ام»! البته از این سو نیز این رفتار بخاطر ذات سرکشانه و نامالوفش ممکن است با خود اشتباهاتی را به همراه داشته باشد اما اگر یک گروه اجرایی این مسیر دشوار را با صداقت طی کند در سطح باقی نمانده، نوری دیگر بر ظلمات آدمی می تاباند و یا ظلمتی دیگر بر نورهای مصنوعی می افزاید!




خوندم سرکار خانم ملک زاده.نقد و توضیحتون بجا..ولی توقع داشتم نمایش رو نقد میکردید نه دو واحد از دروس تاتر رو آکادمیک شرح بدین.
۱۶ خرداد ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید