سوراخ چیز عجیب و پیچیده ای نیست.
دریچه ای است که کارت شناسایی ما از آن بیرون می آید. حفره ای است که هویت ما از آن بیرون میریزد. دریچه ای است که از آن کارت حافظه خودمان را پس می دهیم. سوراخ, نه معادله است نه معما. حفره ای است که همه جا وجود دارد.....
این همه مهاجر در نمایش سوراخ از کجا آمده اند؟ برای چه آمده اند؟ از چه چیزی هراسناکند؟ اصلا مگر اهمیتی دارد؟ مگر مهم است بدانیم مهاجر جوان به کجا می خواهد بگریزد؟ مگر مهم است بدانیم کارت
دوربین عکاس حاوی چه تصاویری بوده؟ اینها دیروزه عده ی بیشماری از انسانهای اطراف هستند و فردای ما. اکنون فقط این اهمیت دارد, اینکه در چگونه جهانی در حال نفس کشیدن هستیم......
سوراخ, خود ماییم. آدمیزاد, در جهان آفرینش یک سوراخ بزرگ است.....
نمایش سوراخ از قصه گویی عبور می کند و با توقف در یک وضعیت مضحک, آن را آنقدر کش می دهد تا تعفن موجود در آن را
... دیدن ادامه ››
آشکار کند....
مضحک بودن وضعیت را بیشتر نمایان می کند و اینجا کمدی زاده می شود اما اینبار کمدی برای خنداندن ما نمی آید. اینبار کمدی می آید تا به ما بخندد....
وقتی کمدی به ما می خندد
نگاهی به نمایش سوراخ به کارگردانی جابر رمضانی
امید طاهری
عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران
روزنامه شرق