فیلم بسیار پر گو ، پر تکرار و شعاری ؛ ترکیب عناصر نامتناجس ( فروشنده ی میلر ، فیلم گاو و ... مقایسه کنید با شجریان در جدایی نادر از سیمین ) ؛ تاکید روی گره اصلی و با افشای آن بی ارزش شدن فیلم ( در نگاه اول شوک برانگیز و دهشتناک اما سرسری و بدون ظهور انگیزه واقعی اولیه در هنرمند برای ساخت فیلم ) ، پافشاری روی محتوای فیلم ؛ پازل های از پیش تعیین شده غیر ارگانیک برای بازی با مخاطب ؛ تعدادی پرسوناژ های بی خاصیت و ظهور اصغر فرهادی در بیشتر سکانس های فیلم !
کارگردان به شکل عجیبی خودش را تکرار می کند و بعد از اسکار این موضوع عیان تر شده است .