« تلقینِ بلاهت، تطهیرِ شرارت »
بی پدر همانقدر که هنرمندانه ای سرآمد، بدیع و خوش ساخت است، آنرا می توان اثری مغالطه آمیز و مشروعیت زا در بزرگداشت نیکولو ماکیاولی و تقدیس راهبردیِ فاشیسم دانست که همسو با هژمونی حاکمیت در اثنای آبستن تحولات سیاسی روز، رسوبِ اصالت بخشی آن به مراتبِ «قدرت» در ذهنِ منکوب مخاطب بطور هولناکی کارساز و اثربخش است.
از آن دست «اگر» های گرگمنشانه ای که واجب است به جد و جهد از «آنگاه» ِ آن بُز وَش هراسید.