در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | داریوش رعیت درباره نمایش راننده چینی: نظر یکی از مخاطبین را که اصولاً نظر نبود و نقدی سراسر عصبانیت بود را خ
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 20:55:40
نظر یکی از مخاطبین را که اصولاً نظر نبود و نقدی سراسر عصبانیت بود را خواندم. منتقد محترم که اولین بار است نامشان را می شنوم و اگر « عضو کانون ملی منتقدان تاتر » را در معرفی خود حذف می کردند دیگر هویتی برایشان باقی نمی ماند جواب خود را در رادیو فرهنگ از کارگردان محترم گرفتند و حاصل آن، این نقد سراسر عصبانیت بود که به جزوه های کلاس نقد دانشکده ی تاتر می ماند. بیش از سه دهه از بیماری مزمن تاتر ملی در ایران می گذرد و این تاتر ملی که هیچ کس در این مدت نتوانسته از آن تعریفی ارائه دهد تنها دکانی شده برای آنهایی که تاتر را از ذات انسانی خود خارج کرده و می خواهند آن را به مرزهای جغرافیایی و قومی و نژادی محدود کنند. فکر کنید بکت یک روز از خواب بیدار می شد و یک منتقد ایرلندی‌ می گفت آقای بکت خجالت بکش! تاتر ملی ایرلند پس چه شد؟ چرا به دردی مردم ایرلند از استعمار انگلیس می کشند اشاره نمی کنی ؟ حساب یونسکو و پینتر و آرابال هم که دیگر با کرام الکاتبین!
سعی ما این است که به عنوان تاتری کاملاً مستقل اندیشه ها و دغدغه های بشری را به روی صحنه بیاوریم. خواه این انسان در ایران باشد، خواه در شیلی یا هر جای دیگر جهان.
بد نگوییم به مهتاب اگر تب داریم
با سلام خدمت شما جناب آقای داریوش رعیت،
در ابتدا خدمتتان عرض کنم که بنده این نقد را که خواندید یک روز قبل از اینکه برای ضبط برنامه به رادیو بروم نوشته ام و نه بعد از آن. شما می فرمایید که این نقد حاصل جواب هایی بوده است که از خانم سیف در برنامه رادیو فرهنگ گرفتم، بنابراین این صحبت شما از پایه غلط است و اصلاً چنین چیزی نبوده.
و بعد باید گفت این طرز گفتار و برخورد شما که به جای اینکه ببینید فحوای مطلب چیست شخصیت منتقد و جایگاه وی را نشانه می گیرید و می گویید که بنده هویتی جز عضویت در کانون منتقدان ندارم، برای بنده به خوبی معرف احوالات جنابعالی قرار گرفت و ترجیح می دهم که در این زمینه به شما پاسخی ندهم چون اساساً از کارهای بیهوده و بی نتیجه همواره پرهیز می کنم.
و دیگر اینکه دربارۀ نقد بنده فرموده اید: «نقدی سراسر عصبانیت»! بفرمایید ... دیدن ادامه ›› که دقیقاً در کجای این نقد اثری از عصبانیت یافته اید؟ دقیق به آن قسمت ها اشاره کنید تا ببینیم تعریف شما از عصبانیت چیست.
دیگر اینکه جرا تأکید شما بر تئاتر ملی است، بنده خدمت خانم سیف عرض کردم تئاتر هویت، که این قضیه قدری شمولی گسترده تر از تئاتر ملی دارد و بنده نیز تعصبی ندارم بر اینکه هر تئاتری ای می خواهد کار کند حتماً باید در راستای تئاتر ملی کار کند، گرچه در حال حاضر نیز در این زمینه هم ضعف داریم و جای کار بسیار است.
و نکتۀ آخر این که این برآشفتگی تعجب برانگیز شما و واکنش و صحبت های تندتان در مقابل نقد این نکته را ثابت می کند که نه سال های بسیار در زمینه ای کار کردن موجب برتری و مبرز شدن در آن ورطه می گردد و نه نام و شهرت و تحصیلات دلیلی است بر اینکه فردی را به این واسطه برتر و مسلط بر رشته یا هنری بدانیم. خانم سیف هم اشاره کردند که بیست سال است بازیگر حرفه ای هستند اما بنده جایی عرض نکردم که حرفه ای هستم، فقط ذیل نقدم نوشته ام وحید عمرانی (عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران) که جز این هم نیست و گمان نمی کنم که ادعایی به حساب آید، تنها عضویت است در یک گروه که دستی در نقد و تحلیل دارند و بس.
در پایان امیدوارم که هنرمندان تئاتر ما در مواجه با نقد قدری معقول تر و سنجیده تر عمل کنند و به جای این همه برآشفتگی و خشم و هجمه، کمی هم قدر کسانی را که با عشق و علاقه به تئاتر به تماشای کار آنان می نشینند و از زمان و عمر خود صرف می کنند تا راجع به کار آنان بنویسند بدانند.
موفق باشید. درود.
۱۶ آذر ۱۳۹۶
جناب آقای عمرانی گرامی من نقد شما را درباره نمایش راننده چینی در تی وال خواندم اگرچه با برخی از مواردی که طرح فرمودید موافق نبودم اما مطلقا اثری از عصبانیت و یا عنادورزی در آن نیافتم.. حضور هنرمندان در تی وال اتفاق خجسته ای است اما به شرط کمی رواداری و پذیرایی.... من از خواندن متن توهین آمیز آقای رعیت به عنوان نویسنده یک اثر نمایشی واقعا تعجب کردم ...
فکر می کنم اتفاقا هنرمندان باید از نظرات مختلف تماشاگران و منتقدان‌در مورد اثر خود استقبال کنند چرا که برآیند همه نظرات درست یا نادرست بر آثار بعدیشان اثرگذار خواهدبود... ادبیات ما در نقد و تحمل پذیری، عناصر مهمی در شکل گیری گفتگوی سازنده خواهد بود.
۱۶ آذر ۱۳۹۶
درست می فرمایید اردشیر عزیز. گویا آقای رعیت گمان می کنند از چنان قطبیت و مرکزیتی برخوردارند که اگر کسی را نشناسند و اسمش را نشنیده باشند، آن شخص از درجۀ اعتبار ساقط است! متأسفانه در این فرهنگ رو به اضمحلال انگ و برچسب زدن رواج بسیار دارد و زمانی که در منطق و گفتگو از عهدۀ کسی بر نمی آیند شروع می کنند به صحبت های شخصی و انگ بی هویت بودن و غیره زدن در حالی که ایشان کوچک ترین شناختی از بنده ندارند و اصلاً نیازی هم به این حرف ها نیست. نمایشی بر صحنه رفته و منتقدی هم نقد کرده، به همین سادگی و مابقی جریانات بر می گردد به این بی تعادلی ها و کمبودهای فرهنگی که از سایر محیطهای اجتماعی طبیعتاً در محیط هنری هم نفوذ خود را اعمال کرده.
۱۶ آذر ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید