در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال پریزاد سیف | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 20:36:15
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نمایش راننده ی چینی فقط تا دوشنبه چهارم دی ماه به روی صحنه می رود.
Dawnswan این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کاربر محترم،جناب عمرانی!اتفاقن خوشحالم که بالاخره شما خودتان ثابت کردید که منتقد حرفه ای نیستید و فقط نام منتقد را یدک می کشید.می فرمایید دفاع کورکورانه،من در هردو مطلب به شما مستند و مستدل جواب دادم.خوشبختانه کار ما تا چهارم دی روی صحنه هست و همه می توانند بیایند و تماشا کنند و ببینند کدام حرف من درباره طراحی صحنه ،متن و لباس ها صرفن دفاع کور کورانه ست.یادداشت شما هم تاریخ دارد آقا.در مقابل نقد باید سکوت کرد ؟چه کسی این حرف را زده ؟شما نظرات خود را گفتید من هم نظر خودم را درباره ی نظر شما دادم .جواب حرف شما را دادم .گفتید پینتر را نمی شناسید گفتم پایان نامه ی من درمورد ایشان بوده این دفاع کورکورانه ست؟.بنده در جواب اول خود گفتم چطور می توانید آثار آقای پینتر را در یک قالب کمدی تهدید گنجاند.آثاری که در یک قالب نمی گنجد.شما با علم غیب تان می فرمایید من به نویسنده سفارش دادم برایم متنی شبیه کارهای پینتر بنویسد من جواب دادم من هرگز به هیچ نویسنده ای سفارش نوشتن کاری شبیه کار کس دیگری نداده ام و نخواهم داد و ایشان در حوزه ی تفکری مورد علاقه ی خود کار کرده اند.این ها دفاع کورکورانه است؟عجب!شما دیکتاتور مآبانه می فرمایید سکوت کنیم که شما حرف بزنید.این قانون کجاست؟ا.در هر روزنامه ی کثیرالانتشار هم که می خواهید چاپ کنید .ما را از چه می ترسانید.من کار کرده ام که مورد نقد و بررسی قرار بگیرم ولی به عنوان یک شخص تآتری و اصلن به عنوان یک انسان حق دارم وقتی چیزی گفته می شود که به نظرم درست نیست جواب بدهم و تحلیل کنم.متاسفانه آدم ها وقتی نمی توانند از خود به طور مستند دفاع کنند دست به تهدید و افترا می زنند.گفته ی شما یعنی سکوت در برابر نقد دیگران فقط یک ضرب المثل را در ذهن خواننده متبادر می کند:جواب ابلهان خاموشیست.تا به حال که فکر می کردم ظاهرن به عنوان یک منتقد حرفی برای گفتن دارید محترمانه جواب تان را دادم.اما چشم،از این لحظه به بعد جواب شما فقط خاموشیست.
تبریک می گویم به خاطر نتیجه گیریتان. کشف بزرگی کردید!
گویا شما مصاحبۀ خودتان در تیوال را هم گوش نداده اید. علم غیبی در کار نیست، در این مصاحبه خودتان در مورد نویسنده و چیزی که از ایشان خواسته اید گفته اید. نوشتۀ من تاریخ دارد؟ خیلی عذر می خواهم قول می دهم از این پس به محض اینکه مطلبی نوشتم همان لحظه در تیوال منتشرش کنم و نه حتی یه روز بعد!! کمی به همین حرف و دلیل تراشی خود فکر کنید، خودتان از استدلالتان خنده تان نمی گیرد؟! وضعیت شما خیلی شبیه به آن فرد در حال غرق شدنی است که دستش را به هر خاشاکی می گیرد تا شاید زیر آب نرود. اصطلاح کمدی تهدید را هم بنده در مورد سه اثر اول پینتر صادق دانستم و حرفی از کل آثار او به میان نیاوردم. گویا مشکل اصلی شما مسئلۀ درست «شنیدن» است. دلیل آن هم واضح است، کسی که فقط بخواهد جواب بدهد و به جواب های بعدی خود فکر کند دیگر فرصت و مجالی برای شنیدن نخواهد داشت. من شما را از چیزی نترساندم، تمامی نقدهایی که می نویسم را در روزنامه ها یا سایت های معتبر منتشر کرده و می کنم نه تنها نقد کار شما. در ضمن بیشتر صحبت های شما توجیه است تا چیز دیگری، بنده در نقد رادیو عرض کردم که تصویر ویدیو پرژکتور ... دیدن ادامه ›› شما بر پرده انتهای صحنه هیچ ربطی به نمایشتان نداشت و گویا فقط تزئینی بود و شما پاسخ دادید که با مشکل فنی در سالن مواجه بودیم. این به تماشاگر چه ربطی دارد شما به عنوان کارگردان وقتی می بینی برای اجرا مشکل وجود دارد می توانی اجرا نروی، به تماشاگر چه مربوط که شما مشکل داری؟ در مصاحبه گفته اید که خودتان در نمایشتان بازی کرده اید چون همان یک بازیگر را نیز نتوانسته اید پیدا کنید که به خاطر همین بازی کردنتان در کار خودتان هم کارتان با نقص هایی همراه شده و قدری به کارگردانی کار آسیب وارد شده اما باز این هم به تماشاگر ربطی ندارد که شما به عنوان یک کارگردان حتی توانایی این را ندارید که فقط یک بازیگر زن برای نمایشتان بیابید! شما در مصاحبه تان در تیوال گفته ای اصلا یک متن دیگر می خواستی کار کنی و چون پنج بازیگر داشت و نتوانسته اید بازیگر پیدا کنید و برای همین ترجیح داده اید از آقای رعیت بخواهید که اصلاً یک متن دو نفره بنویسد و اجباراً خودتان بازی کرده اید. آن وقت چطور ادعا می کنید که شما هیچ سفارشی به آقای رعیت نداده اید؟! خودتان و نویسندۀ کارتان این همه هیاهو در مقابل یک نقد به راه انداخته اید اما واقعاً دفاع از کار ضعیفی که ارائه داده اید ارزش دروغ گفتن را هم دارد؟ امیدوارم کسانی که این سطور را می خوانند، حتماً به مصاحبه شما در تیوال نیز گوش فرا دهند تا به روشنی متوجه کذب گفتار و عدم صداقت شما بشوند.حالا خوب است که صدای ضبط شدۀ شما در همین تیوال هست و نمی توانید منکر آن بشوید. گفته های شما به شدت با یکدیگر تناقض دارد و هر کس اندک فراستی داشته باشد به این ضعف شما پی خواهد برد.
برای من اهمیتی ندارد که فردی چون شما که تا این حد با هنر و شئوناتش بیگانه اید و فقط نام هنرمند را یدک می کشید بنده را منتقد بداند یا خیر. شما حتی به حدی نرسیده اید که از دایرۀ ادب پا بیرون نگذارید و قدری در چهارچوب تربیت خود را نگاه دارید و به جای بازنگری در ضعف هایتان دیگران را به بلاهت منتسب نکنید.
فقط می توانم بگویم که واقعاً به حالتان متأسفم. برایتان آرزوی رشد دارم. امیدارم از این پس قدری دانش و همچنین سطح منش و رفتار خود را ارتقا دهید تا شاید روزی در کارتان نیز به موفقیت برسید.
۱۷ آذر ۱۳۹۶
متوجه این حجم عصبانیت نمیشم . و اینکه به عنوان کسی که این نمایش رو پسندید ، شایسته نبود که به منتقد حرفه ای یا معمولی یا نا منتقد بگین جواب ابلهان خامویشست . جواب یک نقد رو خیلی ساده تر میشه داد . حتی اگر ایشون متقاعد نشوند .
۲۶ آذر ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
جواب کاربر محترمی را خوانده ام و فکر می کنم بهترست در یادداشتی جدا نه به شکل کامنت جواب بدهم.جناب آقای عمرانی بنده پایان نامه نظری کارشناسی ارشدم در رشته ی نمایشنامه نویسی دانشکده ی سینما تآتر درباره ی آثار پینتر و نقش زبان در این آثارست.استاد راهنمای من مرحوم دکتر پروانه مژده بودند.پروانه مژده سالها دوست ودستیار هرولد پینتر و ادوارد آلبی بودند.که این بر هیچ شخص تآتری پوشیده نیست.بنده افتخار شاگردی خانم پروانه مژده را داشتم و وقتی خواستم پایان نامه بنویسم ایشان کپی دست نوشته و یادداشت های شخص پینتر را در اختیار من قراردادند.پایان نامه ی من موجودست و خوشحالم که به عنوان یکی از آثار مرجع برای دانشجویان استفاده می شود.این از میزان اطلاعات اندک من درباره ی آقای پینتر.از طرف دیگر در یادداشت اول تان اشاره کرده بودید اگر علاقه به آثار ایشان دارم چرا از آثار خود ایشان استفاده نکردم و از _نویسنده ای_خواستم چنین متنی برایم بنویسد.ممنون از نصیحت شما....بنده از آقای رعیت نخواستم متنی در مایه ی کارهای پینتر برای من بنویسد .اگر آثار دیگر داریوش رعیت حداقل چند کاری که چاپ شده را خوانده بودید خودتان متوجه سبک نوشتاری و حوزه ی تفکر ایشان شده بودید.و با همه ی علاقه ای که من به پینتر و یونسکو دارم اما اصلن از نویسنده نخواستم متنی بر اساس کارهای آن ها برای من بنویسد.جناب رعیت به عنوان یک نویسنده راه خود را می رود.بنده متن راننده ی چینی را متنی پاکیزه ،با ساختاری محکم یافتم.کما این که قبل از شروع تمرینات چند ماه پیش از استادان و دوستان و همکارانی که حرف شان برای من حجت است خواهش کردم متن مورد نظر را مطالعه کنند و خوشبختانه همه با نظر من موافق بودند که کار باارزشیست.در ضمن مکالمه ی رادیویی ما هم موجودست .و یادداشت شما هم در تیوال تاریخ دارد.از طرفی نمی دانم چرا جواب کوتاه جناب رعیت پر از عصبانیت و شخصی به نظرتان آمده ولی مطالب خودتان نقد کاربردی؟؟؟لطفن یک بار دیگر نقد خودتان را بخوانید استفاده از کلماتی مثل بی اطلاعی و داعیه ی مدرن بودن و.....در نقد پسندیده است.؟من اتفاقن با نقد و چالش مشکلی که ندارم هیچ ،بلکه استقبال هم می کنم ولی نقد پر از غرض ورزی را برنمی تابم.جناب رعیت و من جواب دو کاربری که فقط نام خود یا شاید هم نام مستعارشان را آورده اند ندادیم و به نظرشان احترام می گذاریم.ولی وقتی شخصی خود را منتقد معرفی می کند و ادعای نقد دارد حتمن به سابقه و عناوینش باید توجه کنیم..می فرمایید چهارپایه برصحنه داریم هیچ شئ که چهارتا پایه داشته باشد در صحنه نیست.می فرمایید اعداد ،گفتم حروف را ندیدید.بعد ادعا می کنید که هیچ کدام از تماشاچیان ... دیدن ادامه ›› متوجه نشدند طراح صحنه قصد نشان دادن کیبورد را بر صحنه دارد.شما از تماشاچی سوال کردید؟؟؟حتا برادرزاده ی چهارسال و نیمه ی من بعد از دیدن نمایش به زبان خودش به دکمه های کامپیوتر اشاره کرد.فرمودید لباس و موی قرمز در پوستر من تشان از غیر ایرانی بودن نمایش دارد.در نقد رادیو هم عرض کردم هیچ زن ایرانی این روزها موهایش قرمز یا حتا آبی نمی کند؟الان که زمستانست اگر دوری در خیابان بزنید خیلی از خانم ها از کلاه هم برای گرم تر شدن و هم برای حجاب استفاده می کنند.کلاه شاپوی سر بازیگر مرد را من از یکی از دوستانم قرض گرفته ام که چندین نمونه ی دیگر این کلاه را دارد و استفاده ی روزانه می کند.در اجرا تنها چیزی که به عنوان نماد هویت و تاریخ از دست رفته ی این زن و مرد دیده می شود پارچه ی ترمه هست.ترمه با طرح بته جقه.بته جقه قدیمی ترین طرح ایرانیست.که البته من برای بار آخر می گویم تآتر جغرافیا ندارد دوست عزیز.تآتر بر خصلت های بشری دست می گذارد و خصلت بشری تاریخ مصرف ندارد.همان طور که جغرافیا ندارد.متن داریوش رعیت در هر زمان و جغرافیایی قابل اجراست.تآتر ما ایرانیست و قابلیت این را دارد که همه جایی باشد.برای همین تعصب ایرانی بودنش را ندارم.بلکه تاکید می کنم همه جایی ست.در انتها باید یاداوری کنم من از استادم حمید سمندریان یاد گرفتم که بهترین و باارزش ترین منتقد من مخاطب عادیست.همان مردم تحصیل نکرده و تحصیل کرده ای که بلیت می خرند و در این زمانه ی بد به سالن تآتر می آیند و نمایش ما را می بینند.بنده به هر تماشاگری احترام می گذارم .و حس و سلیقه شان برایم ارزشمندست.و همین طور به منتقدان با سواد و تحصیل کرده ای که نقد شخصی نمی کنند و بدون غرض ورزی ایراد های خود را ابراز می کنند.منتقدی که وقتی عصو کانون منتقدان خود را معرفی می کند دستی بر نقد ندارد بلکه تخصصش باید نقد باشد.بسیاری از اعضای کانون منتقدان یا از اساتید بنده هستند یا دوست و همکلاسی که با توجه به دانش کافی در نقد ،من همیشه آماده هستم از نظرات شان استفاده کنم و یاد بگیرم اما متاسفانه بعضی وقتی می بینند صاحب اثر از خود دفاع می کند دفاع را دلیل بر عصبانیت می دانند.موفق باشید.
با این نوشتۀ شما برای من مسجل شد که فقط دارید از کارتان دفاع کورکورانه می کنید و بر خلاف مدعایتان نه تنها برای نقد ارزش و جایگاهی قائل نیستید بلکه فقط می خواهید به تخریب کسی که کارتان را نقد کرده بپردازید و با این قبیل فرافکنی ها، خود را موجه جلوه دهید.
نوشته اید که یادداشت بنده در تیوال تاریخ دارد و منظورتان هم این است که بنده این نقد را بعد از برنامه رادیو نوشته ام و به قول نویسندۀ کارتان شکل گرفتن آن حاصل جواب هایی است که از شما در برنامۀ رادیو دریافت کرده ام! این حرف شما اصلا چه ربطی به قضیه دارد؟! مگر کسی نمی تواند یک یادداشت را یک روز قبل، یک هفته قبل، یک ماه قبل، یک سال قبل نوشته باشد و بعداً آن را منتشر کند؟ بنده روز قبل از آن که به رادیو بیایم نقد کار شما را نوشتم اما چون می خواستم برای شنوندگان رادیو تازگی داشته باشد آن را منتشر نکردم و انتشارش را نیز موکول به روز بعد از برنامه نمودم و در هفتۀ پیش روز نیز قطعاً در یکی از روزنامه های کثیرالانتشار منتشرش خواهم کرد ضمن اینکه حتی یک کلمه به متن آن اضافه نکرده ام و عیناً همان نقدیست که روز قبل از برنامه نوشته ام. این حرف شما یعنی اینکه صرفاً دارید تلاشی مذبوحانه برای دفاعی کورکورانه بکار می برید که به نظر بنده در ... دیدن ادامه ›› شأن یک تئاتری نیست.
حال اینها بماند، از این گذشته سرکار خانم سیف شما که اینقدر ادعای پینتر شناسی دارید و می فرمایید که پایان نامۀ ارشدتان دربارۀ آثار او بوده چطور با اصطلاح «کمدی تهدید» بیگانه هستید؟! چطور از بنده می پرسید که «کمدی تهدید» را از کجا آورده ام؟! چطور نه استیون اچ گیل را می شناسید و نه با نظرات و آرای منتقدان تئاتر انگلستان و تقسیم بندی ها و اصطلاحاتی که دربارۀ آثار پینتر به کار می برند آشنایی دارید؟! پس یا مطالعات شما کافی نبوده و تا این حد هم که ادعا می کنید پینتر شناس نیستید یا اینکه تنها قصد دفاع کورکورانه از نمایشتان را دارید که البته قبلا هم گفتم کسانی که حرفه ای های تئاتر هستند و کار خود را به خوبی بلدند این نکته را آموخته و همواره رعایت می کنند که در مقابل نقد بیشتر باید سکوت کرد و گوش داد تا اینکه همچون شما بخواهند ده بار طومار و دفاعیه های اینطور سست از خود منتشر کنند!
در جای دیگری از نوشته تان پرسیده اید که مگر من از تماشاگر سؤال کردم، بله سؤال کردم. اتفاقاً بنده نمایش شما را به اتفاق آقای دکتر رفیق نصرتی دیدم. یکی از همان کسانی که می فرمایید در کانون منتقدان عضوند و به زعم شما از دانش کافی در نقد برخوردارند، اگر شما تنها مدرک گرا هستید و به چیز دیگری جز این اهمیت نمی دهید باید بگویم که جناب نصرتی هم دکترای تئاتر دارند و هم در سه دانشگاه در همین تهران تئاتر تدریس می کنند. نظر ایشان دربارۀ متن، کارگردانی، بازی شخص شما و طراحی صحنۀ کارتان به مراتب بسیار سخت گیرانه تر و تندتر از بنده بود و با اینکه بنده پیش از سوال از ایشان نیز با نظری که بعداً مطرح کردند هم رأی بودم، با این حال در نوشتن نقد کار شما تا حد زیادی اغماض به خرج دادم و سعی کردم قدری مهربانانه تر بنویسم که ظاهراً همین هم اصلاً به مذاق چون شمایی که اینگونه در مقابل نقد غداره از رو می بندید خوش نیامده.
حال بگذریم، با اینکه حرفهای دیگری هم در پاسخ به این جوابیه های شما دارم، اما اجازه بدهید با اینکه از نظر سن و سال از شما کوچکترم نصیحتی برایتان داشته باشم. سرکار خانم سیف شما که اینقدر از سابقۀ خود و تحصیلات و حرفه ای بودنتان دم می زنید این را بدانید که نه تنها در این نمایشتان در آثار بعدیتان نیز هر چه بیشتر در مقابل نقد و نظر سایرین حال چه بی سواد و چه باسواد جبهه بگیرید و مدام پشت سر هم جوابیه منتشر کنید بیشتر به خود و جایگاه خود لطمه وارد می کنید و کمبودهایی که در این زمینه دارید را آشکار می سازید. بهتر این است که اول به گسترده تر کردن مطالعات و شناخت خود از حوزۀ کاریتان بیافزایید و سپس اندکی هم شنیدن را یاد بگیرید. بیاموزید که سکوت و شنیدن به اولین کسی که نفع می رساند خود شما هستید. بد نیست فردی که خود را اینقدر هنرمند و حرفه ای می داند، رفتارش هم کمی حرفه ای باشد و قدری هم سعۀ صدر داشته باشد و در مقابل یک نقد و نظر تا این حد از کوره در نرود. اگر هم خواستید بگویید تا آدرس منبعی که در مورد استیون اچ گیل و نظرش دربارۀ کمدی تهدید در آثار پینتر را مطرح کرده برایتان بفرستم تا مطالعه کنید، بلکه دیگر بیش از این وقت گرانبهایتان را صرف نوشتن جوابیه های پی در پی و بیهوده نکنید. درود.
۱۷ آذر ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش راننده ی چینی تا چهارم دی ماه تمدید شد.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
.یادداشت الهام پاوه نژاد (بازیگر تآتر،سینما و تلویزیون)درباره ی نمایش راننده ی چینی:
(طلاعات بیشتر را می توانید در صفحه ی فیس بوک یا اینستاگرام و تلگرام ایشان بخوانید)
بعد از روزهای سخت و ماراتن‌های سنگین دلشوره‌ها را ساعتی کنار می‌گذارم وبه دیدن دوستِ فرهیخته و نازنینم میرم تا با هوای تأتر ناب ، جان خسته را التیام ببخشم.. #پریزاد_سیف را فرای رفاقت و دوستی ناب بیست ساله‌مان به دلایل بسیاری دوست می‌دارم و برایش احترام قائلم.. با معلومات و دانش بی‌اندازه‌ش اما وسواس و سخت‌گیری که دارد مانع پرکاریش شده. او برای من همیشه بهترین مشاور بوده و هست و حالا بعد از نمایش شن که باهم بر صحنه بودیم، بعد از چند سال کاری مستقل بر صحنه برده که نمایش است با تمام جدیتی که از سازه‌های تأتر از اساتیدمان آموختیم. قصه‌یی ابزورد از زندگی‌های امروزی با نگاهی تازه و گروتسک و اجرای شیرین خودش و #رضا_عمرانی بازیگری توانا... اجراها تازه آغاز شده و‌دیدنش را توصیه می‌کنم..تبریک و خسته نباشید به همه‌ی گروه میگم به ویژه پریزاد جانم که می‌دانم چقدر برای به صحنه رفتن کارش زحمت کشیده و حرص خورده چون مناسبات گیشه‌پسند روزگارمان را بلد نیست و نمی‌خواهد یاد بگیرد!
از تأتر مستقل حمایت کنیم.
هرشب،ساعت۱۸،سالن شهرزاد
واقع در خیابان نوفل‌لوشاتو، تهیه بایط سایت تیوال

Photo by: @azisemnak
امیرمسعود فدائی و مهدی حسین مردی این را خواندند
Nita این را دوست دارد
خانم سیف ، من کارو ندیدم هرچند باعتبار دوستان هنرمندی که کار شما رو تایید کردند و عوامل کار میشه نتیجه گرفت که اثر ارزشمندی هست اما مشخص نمیشه که با سلیقه فردی چه کسانی منطبق هست...، لذا ای کاش یه تیزر از نمایش میساختین(یعنی طبق روال اصلی تیزرها بخش‌هایی از نمایش که بصورت یه کلیپ یک یا چند دقیقه ای تدوین شده) قطعا هزینه و زحمتش از ویدئوهای فعلی خیلی کمتر میشد، اما در شبکه های اجتماعی به اشتراک گذاشته میشد و مخاطبان بالقوه کار رو جذب می‌کرد....طبعا الان با این حجم ترافیک و هزینه های بالا و دسترسی آسان به فیلمها و سریالای ارزشمند، کمتر کسی ریسک میکنه و بدون اطلاعات قبلی به دیدن کاری میره (مگر اینکه نمایشنامه رو قبلا خونده باشه) ....قطعا تعداد کسانی که این ویدئوها باعث بشه به دیدن کار ترغیب شن خیلی زیاد نخواهد بود...قطعا خیلی ها هستند که آثار جریان غالب این روزهای تاتر رو نمیپسندن و اثر شما قابلیت جذب اونها رو داره بشرط اون که بهشون معرفی بشه
۱۵ آذر ۱۳۹۶
ممنون از پیشنهاد شما جناب محمدرضا دانش.بله شما درست می فرمایید.این حرف شما که تیزری شبیه تیزرهای تبلیغاتی این روزها داشته باشیم را جمعیت زیادی از مخاطبین فضای مجازی و تماشاچیانی که برای دیدن کار امده بودند به من گفته اند.اتفاقن در نظر داریم تیزر سوم نمایش را که امیدوارم در هفته ی آتی در اختیار مخاطبین قرار می گیرد را کمی عام تر ارائه بدهیم.سپاس از شما.در ضمن خوشحال می شوم تشریف بیارین و نمایش مارو ببینین.روزگار خوش.
۱۷ آذر ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یادداشت شهرام اشرفی ابیانه درباره ی راننده ی چینی:
‍ گونه ای فوت و فن کوزه گری که راه به معصومیتی کودکانه میبرد. درباره نمایش راننده چینی.
نمایش راننده چینی کاری از پریزاد سیف، نوشته ای از داریوش رعیت از آن دسته کارهای بی سر و صدا و نجیبی است که شاید در هیاهوی تئاترهای بازاری صدایش به گوش اهلش نرسد اما نمیتوان از آن به راحتی گذشت و فکر کرد تجربه ای است که خیلی زود فراموش میشود.
اولینش صداقت است که بن مایه کار است. متن با همین نجابت نوشته شده و دو بازیگرش به پشتوانه معصومیتی ، کم نظیر در صحنه تئاتر ایران، بدان عینیت داده اند.
دو بازیگر نمایش انگار راوی دو تک گویی اند که بر حسب اتفاق روبروی یکدیگر ادا میکنند. مهارت بازیگران در اجرای چنین حس و حالی است که باعث شده نمایش به دل بنشیند.
یک بازی کودکانه را شاهدیم در توصیف کابوسی که خواهد آمد. مکافاتی که نتیجه اعمال ما است. آنچه به صحنه و این درونمایه جان داده مدد گرفتن از نوعی معصومیت کودکانه است برای عینیت دادن همه ترس هایمان. ترس هایی که ما را به کنجکاوی وا میدارد و ایجاد دردسر میکند.
اگر نبود این معصومیت نادر در اجرای ... دیدن ادامه ›› دو بازیگر نمایش، کار میتوانست در حد یک پیام خلاقی سقوط کند. مرز باریک میان صداقت و ساده انگاری را پریزاد سیف و عوامل تولیدی نمایش راننده چینی چه با مهارت ستودنی پیموده اند. به این می ماند که به نمایش یک تردستی شگفت نشسته ایم. گونه ای فوت و فن کوزه گری که از چیزی ساده دست ساخته ای باشکوه خلق میکند. صد البته متن نمایشنامه نیز راه گریز به این معصومیت را برای دو بازیگر آن باز گذاشته.
نمایش راننده چینی این روزها چه بی سر و صدا در مجموعه تئاتر شهرزاد در حال اجرا است. کاش با مشارکت در این پدیده نادر انسانی- نمایشی حمایتگرش باشیم.
امیرمسعود فدائی و مهدی حسین مردی این را خواندند
داریوش رعیت این را دوست دارد
راننده ی چینی یک‌نمایش خاص و متفاوت است و طبیعتا برای اندیشه های خاص و متفاوت خوراک صحنه ای گوارایی می باشد...
پیروز باشید بانو سیف گرامی....
۱۵ آذر ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
راننده ی چینی(یادداشت عباس مخبر،مترجم و اسطوره شناس)

رودخانه ی یوشینو
میان کوه ایمو و مونت سه
جاری می شود
میان عاشق و معشوق
توهمات جهان
جاری است
از کتاب قطره های معلق باران. شاعر ناشناس
اگر میان عاشق و معشوق توهمات جهان جاری باشد، به گمانم میان زن و شوهر توهمات هر دو ... دیدن ادامه ›› جهان جاری است. امشب به دیدن نمایش "راننده ی چینی رفتم". کاری که داریوش رعیت آن را نوشته، پریزاد سیف کارگردانی کرده و خانم سیف و آقای رضا عمرانی بازیگران آن هستند. خانواده ای که با 128 دوربین همه ی همسایگان محله را می پایند، تقریباً بر سر هیچ چیز( حتی رنگ چتر و رنگ ماشینی که فیلمش موجود است) تفاهم ندارند و در فرایندی از فرافکنی مداوم همه ی مشکلات اخلاقی خود را به همسایگان شان نسبت می دهند. این توهم تا حد خلق یک راننده ی چینی و در نهایت واقعیت پیدا کردن او ادامه می یابد، و این خانواده ی" سراسر بین"در می یابند که خودشان در معرض دید دیگران قرار دارند. نویسنده با بهره گیری از مفهوم فوکویی"زندان سراسر بین" یک ذوج نسبنتاً جوان را در این موقعیت قرار داده و نشان می دهد که خود این خانواده نیز به رغم آن که زاغ سیاه همه ی همسایگان را چوب می زنند، در واقع خودشان هم در زندانی که ساخته اند اسیرند. البته زندان این خانواده فقط به این دوربین ها و تبعات آن محدود نمی شود و دو زندانی ساکن این زندان، هر یک زندانی ذهنیت خویش هم هستند. در میانه ی این جهنمی که به نام خانواده ساخته شده، طنزی که گاه و بیگاه در میان زن و شوهر رد و بدل می شود، همان عاملی است که همه چیز را از سقوط نجات می دهد و تماشاگر را هم از خستگی می رهاند. خانم سیف و آقای عمرانی بازی خوبی ارائه کردند. به کلیه ی دست اندرکاران این نمایش خسته نباشید می گویم و برای شان موفقیت بیشتر آرزو می کنم.
برای اطلاعات بیشتر می توانید به صفحه ی Mokhber Abbas در فیس بوک و اینستاگرام مراجعه فرمایید
راننده ی چینی(یادداشت عباس مخبر،مترجم و پژوهشگر)

رودخانه ی یوشینو
میان کوه ایمو و مونت سه
جاری می شود
میان عاشق و معشوق
توهمات جهان
جاری است
از کتاب قطره های معلق باران. شاعر ناشناس
اگر میان عاشق و معشوق توهمات جهان جاری باشد، به گمانم میان زن و شوهر توهمات هر دو ... دیدن ادامه ›› جهان جاری است. امشب به دیدن نمایش "راننده ی چینی رفتم". کاری که داریوش رعیت آن را نوشته، پریزاد سیف کارگردانی کرده و خانم سیف و آقای رضا عمرانی بازیگران آن هستند. خانواده ای که با 128 دوربین همه ی همسایگان محله را می پایند، تقریباً بر سر هیچ چیز( حتی رنگ چتر و رنگ ماشینی که فیلمش موجود است) تفاهم ندارند و در فرایندی از فرافکنی مداوم همه ی مشکلات اخلاقی خود را به همسایگان شان نسبت می دهند. این توهم تا حد خلق یک راننده ی چینی و در نهایت واقعیت پیدا کردن او ادامه می یابد، و این خانواده ی" سراسر بین"در می یابند که خودشان در معرض دید دیگران قرار دارند. نویسنده با بهره گیری از مفهوم فوکویی"زندان سراسر بین" یک ذوج نسبنتاً جوان را در این موقعیت قرار داده و نشان می دهد که خود این خانواده نیز به رغم آن که زاغ سیاه همه ی همسایگان را چوب می زنند، در واقع خودشان هم در زندانی که ساخته اند اسیرند. البته زندان این خانواده فقط به این دوربین ها و تبعات آن محدود نمی شود و دو زندانی ساکن این زندان، هر یک زندانی ذهنیت خویش هم هستند. در میانه ی این جهنمی که به نام خانواده ساخته شده، طنزی که گاه و بیگاه در میان زن و شوهر رد و بدل می شود، همان عاملی است که همه چیز را از سقوط نجات می دهد و تماشاگر را هم از خستگی می رهاند. خانم سیف و آقای عمرانی بازی خوبی ارائه کردند. به کلیه ی دست اندرکاران این نمایش خسته نباشید می گویم و برای شان موفقیت بیشتر آرزو می کنم.
یادداشت جناب عباس مخبر مترجم و اسطوره شناس که پس از دیدن نمایش راننده ی چینی در تاریخ نهم آذر ماه درصفحه ی شخصی خود نوشتند.برای اطلاعات بیشتر می توانید به صفحه ی Mokhber Abbasدر فیس بوک مراجعه بفرمایید.
امیرمسعود فدائی این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
جناب وحید عمرانی با سلام،هر چند نظر تمام مخاطبین محترم است ویک نمایش خود باید جوابگوی پرسش های مخاطب خود باشد ،اما از آنجایی که شما خود را در انتهای یادداشت منتقد حرفه ای معرفی کردید مجبورم توضیحاتی تنها برای از اشتباه در اوردن جنابعالی بدهم.هر چند دیروز در جلسه ی نقدو بررسی رادیو فرهنگ با وجود ضیق وقت به پاره ای از ان ها اشاره کردم.جناب عمرانی در اول باید بگویم این تیتر کمدی تهدید که دیروز هم در جلسه ی نقد و بررسی به آن اشاره کردید را از کجا آورده اید.در آثار پینتر مگر می توان از یک تیتر استفاده کرد؟مگر کارهای پینتر صرفن کمدیست؟شما سه اثر پینتر را به راحتی در قالب کمدی آن هم از نوع تهدید قاب می بندید.در حالی که نه نتها این سه اثر بلکه تمام آثار ایشان به جز تهدید به تم های دیگری از جمله نقش زبان در ارتباط انسان ها وایجاد سوءتفاهم در ارتباط که خود به بی ارتباطی ختم می شود،تنهایی و عدم هویت و....اشاره می کنند و در این راستا از قالب کمدی-تراژدی بهره می برد.مثل بسیاری از کارهای ابزورد.از طرفی شما دیروز در جلسه ی حضوری ادعا کردید که منشاء تهدید در کارهای پینتر کاملن مشخص است و بنده توصیح دادم درست برعکس هست.امروز چطور شد که نظرتان عوض شد و حرف من را البته باز در راستای مخالفت اعلام می کنید.قسمتی از صحنه ی ما از دکمه های کیبورد تشکیل شده و مبلمان مارا ساخته.تعجب می کنم شما فقط اعداد را دیدید و قدرت تشخیص حروف را که اتفاقن ابعادی بزرگ تر از حروف دارند را نداشته اید.در مورد تآتر با هویت ایرانی یا تآتر ملی هم دیروز تا جایی که محدودیت های رادیو ایجاب می کرد جواب تان را دادم.دوست عزیز!مرزبندی و چهارچوب تآتر هویتی تا پوشیدن شلیته و استفاده از دایره زنگی و پرداختن به دوره ی قاجار و استفاده از صرب المثل های ایرانی پیش نمی رود.نمایش راننده ی چینی یک نمایش ایرانیست.چه فاکتوری به شما اجازه می دهد آن را ایرانی ندانید؟همان طور که دیروز هم به شما گفتم این زن و مرد هیچ اسمی ندارند چون نماد انسانیت هستند و دغدغه های آن ها دغدغه های بشریست.قرار نیست اسمی برای شان در نظر گرفته نشده چون نه ادموند و ماری هستند نه مثلن نیلوفر و رضا.این ها آدم هستند و هر آدمی در دنیای ما فرصت همذات پنداری با ایشان را دارد.چرا که نویسنده دست روی خصلت های بشری گذاشته و به آنها اشاره می کند.و خصلت های بشری تاریخ مصرف ندارند و در قالب جغرافیا و یا فرهنگ خاصی نمی گنجد.ترس،خیانت،حسادت ،تنهایی،بی هویتی و......از روز ازل با انسان بوده و خواهد بود.تمامی آثار ماندگار بر پایه ی این خصلت ها بنا شده.البته،من نمایش های قومی و سنتی را نفی نمی کنم و بسیار هم دوست ... دیدن ادامه ›› دارم ولی نمی دانم شما چرا این حق را به دیگران نمی دهید به انواع و اشکال دیگر نمایشی هم بپردازند.دیروز در انتها وقتی هم مجری جلسه و هم من از شما سوال کردیم بر چه مبنا نمایش راننده ی چینی را خارجی می دانید گفتید لباس ها خاص و خارجی هستند که واقعن تعجب آور بود.بازیگر مرد یک شلوار جین و یک پلور پشمی به تن دارد لباسی که تمام مردان و حتا زنان دنیا می پوشند و در جایی یک بارانی معنولی به تن می کند که از نظر شما خیلی فرنگی جلوه کرده!لباس بازیگر زن هم یک پیراهن خاکستری بلند و یک کت روی آنست که مابه ازای آن در جامعه فراوانست.آیا زنان و مردان ایرانی لباسی غیر از این ها دارند؟در ضمن بنده بیست سالست که بازیگر حرفه ای تآتر هستم.تحصیل کرده ی این رشته هستم و تحصیل و مطالعه با زندگی من همراهست .جناب آقای رعیت هم عمری نمایشنامه نویس و کارگردان و فیلمنامه نویس حرفه ای هستند و مطمئنن وقتی خواستم در کاری که کارگردانی می کنم بازی کنم حتمن به این موضوع فکر کرده ام که باید به جز خودم شخص دیگری هم از بیرون متوجه روند کارگردانی و بازی باشد.و خب،چه کسی بهتر از نویسنده که تا به حال دوبار جایزه ی بهترین کارگردانی را از جشنواره ی تآتر فجر ربوده.اشاره کردید به ناواردی و نابلدی ما،من فکر می کنم ناواردی و تازه واردی مختص دوستانیست که نام ناصح کامگاری را با سی سال سابقه ی کار در عرصه ی طراحی صحنه،نویسندگی و کارگردانی به اشتباه ناصحی می خوانند.باقی بقایتان
با سلام خانم سیف، پرسیده اید که بنده این عنوان کمدی تهدید را از کجا آورده ام. بنده نمی دانم که اطلاعات و حوزۀ مطالعات شما در مورد پینتر و آثارش به چه میزان و در چه حدیست اما خدمتتان عرض کنم که اگر قدری این حوزه مطالعاتی را گسترش دهید متوجه خواهید شد که یکی از منتقدان شاخص تئاتر انگلستان به نام استیون اچ گیل مشخصاً و صراحتاً سه نمایشنامۀ اول پینتر را تحت عنوان کمدی های تهدید مطرح می کند و این اصطلاح را عیناً به کار می برد.
صحبت دیگر شما مبنی بر این است که دیروز بنده در رادیو گفته ام که منشأ تهدید در آثار پینتر کاملاً مشخص است! بنده از حرفتان متعجب شدم، به گمانم که زمانی که بنده صحبت می کردم دقت کافی بر فحوای کلامم نداشته اید، حال خوشبختانه این گفتگو ضبط شده و امروز هم دقایقی پیش از رادیو فرهنگ پخش شد و بنده هم گوش می دادم. توصیه می کنم که یک بار دیگر به این گفتگو گوش کنید تا متوجه شوید که بنده عرض کرده ام که منشأ تهدید در کارهای پینتر نامشخص و نامعلوم است اما در نمایش شما این تهدید معلوم و مشخص می باشد. اگر به بقیۀ صحبت های بنده هم با همین دقت توجه کرده باشید که ... دیدن ادامه ›› لابد دلیل این همه جبهه گرفتن شما همین عدم دقت و برعکس متوجه شدن صحبت هاست.
و اما در مورد ایرانی بودن تئاترتان نوشته اید که چه فاکتوری به بنده اجازه می دهد که نمایش شما را ایرانی ندانم. شما بفرمایید که چه فاکتوری وجود دارد که اساساً بشود آن را ایرانی دانست؟ خوشبختانه در همین صفحه عکس پوستر نمایش شما وجود دارد و تماشاگران خود با دیدن لباس شما، آن موهای قرمز رنگ و کلاهی که به سر دارید و همینطور پوشش بازیگر مرد می توانند قضاوت کنند که این نشانه ها بر ایرانی بودن نمایش مهر تأیید می زند یا خیر. دیروز فرصت نشد که در رادیو عرض کنم اما این را اینجا اضافه کنم که مشکل نمایش شما تا حد زیادی نیز مربوط به بی دغدغگی در مفهوم متن و الکن بودن در زمینۀ انتقال پیام است.
و اما در پایان راجع به صحبت شما دربارۀ آقای ناصح کامکاری باید بگویم البته بنده هنوز سعادت آشنایی با ایشان از نزدیک را نداشته ام اما تا حدودی کارهایشان را دیده و نامشان را شنیده ام و اگر شما صرفاً از یک اشتباه لفظی که قبل از شروع برنامه سهواً به زبان بنده آمده دارید برای دفاع از کارتان استفاده می فرمایید که باید بگویم متأسفم و توصیه می کنم که اگر قصد دفاع و پاسخ گویی دارید، به جای تکیه بر این نکات بی اهمیت و جزئی، از صحبت های مستدل و فنی استفاده کنید و در مواجه با نقد نیز به جای برآشفتگی و واکنش های اینچنینی بیشتر سعی کنید تا شنونده باشید و از قسمت هایی از نقد که به حال اثرتان مفید است استفاده ببرید.
در ضمن نمایش ایرانی فقط در لنگ و شلیته پوشی نیست، صحبت بنده هم در این زمینه اکثرش دربارۀ تئاتر هویت بود تا تئاتر ایرانی که گویا در شنیدن این بخش نیز دقت کافی مبذول نداشته اید.
امیدوارم در آینده کارهای بهتری را از شما شاهد باشم. موفق باشید. درود.
۱۶ آذر ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دوستداران نمایش را به دیدن نمایش راننده ی چینی دعوت می کنم.
۱۴ آذر ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید