اگر می خوای خودتو غرق کنی، قبلش حسابی خوش بگذرون و یه تصویر زیبا خلق کن
تماشاخانه شانو میزبان بللافیگورا است ، اجرایی که هم جدید است و هم
... دیدن ادامه ››
با کیفیت . از نکات مثبت اجرایی که شب گذشته (چهارشنبه ) شاهدش بودم می توانم به این موارد اشاره کنم :
بازیگران به شیوه ای استاندارد انتخاب شده بودند و زیرکی کارگردان ، انتخاب زوج (شهره رعایتی /میثم رازفر) برای اجرای نقش فرانسوآ و گریس بود . این انتخاب کمک می کرد هر 2 بازیگر راحت تر بازی کنند و برای مخاطب باور پذیر تر از کار دربیایند . جایی خواندم آقای طاهری نیز مایل بوده نقش بوریس را ایفا کند که بنا به دلایلی تنها کارگردانی کرده اند . گرچه شاید حضور ایشان در کنار خانم حسین پور نیز می توانست بر عبور هر چه بیشتر از ممیزی های اجرا کمک کند ، اما باید بگویم آقای سروعلیشاهی نیز به خوبی از پس ایفای نقش بوریس برآمدند . درست همانطور که یک ترجمه ارزشمند از اثر خانم رضا تقدیم مخاطب کردند .
اما در اجرای دیشب من 2 بازیگر را بیش از بقیه دوست داشتم .
خانم مانلی حسین پور در نقش آندره آ بسیار مسلط بودند . بدون تپق،بدون هیچ تصنع و دقیقا همان آندره آیی که مخاطب دوست دارد ببیند . خانم حسین پور چه در بخش های ابتدایی (با حرکات چهره و بدن ) و چه در بخش های انتهایی با ریتم و تن صدا در دیالوگ گویی حق مطلب را در ارائه لایه های مختلف شخصیت آندره آ ادا کردند .
از سوی دیگر خانم مقصودلو به قدری در ایفای نقش ایوون موفق بودند که من فراموش کردم شاهد بازی ایشان هستم و ایوون دقیقا خود ایوون بود . راحت بودن روی صحنه و فارغ شدن از جهان پیرامون ،هنری است که متاسفانه برخی از بازیگران فاقد آن هستند و خانم مقصودلو در این زمینه یک نمونه مثبت و موفق است .
با توجه به محدود بودن فضای صحنه، طراحی صحنه نمره خوبی می گیرد.
یاسمینا رضا برای مخاطب ایرانی نویسنده ای ناشناس نیست. خاصه آن که بارها و بارها با بازیگران متفاوت اجرای خدای کشتار را دیده ایم که البته به شخصه نسخه ای با بازی آقای مولایی و خانم تیرانداز را ترجیح می دهم . به هر ترتیب این بار هم متن نمایش را بسیار بسیار دوست داشتم .
متنی که نشان می داد قرار نیست همه چیز کلیشه ای باشد و زندگی قواعد تکراری اش را ادامه دهد . بلکه زندگی می تواند دست های جدیدی رو کند و نشان دهد اندره آهایی هم هستند که ادراکی فراتر از دیگران دارند
بوریس هایی هم هستند که چندان موجه نیسند و فرانسوآهایی هم هستند که علیرغم ظاهر شادشان مشکلاتی دارند . از همه مهم تر ایوون هایی هم هستند که فارغ از هر حواس پرتی ، عمیق تر از دیگران به مسائل جاری زندگی می نگرند.
از دیگر نقاط قوت این اجرا که نمی دانم ان را مدیون عوامل تماشاخانه هستم یا عوامل اجرا نیز به 2 نکته مهم اشاره می کنم :
نخست ؛ آنتایم بودن این اجرا آن هم با توجه به این که این سالن شاهد اجراهای متعددی است
دوم؛ تذکر به موقع عوامل صحنه به گروهی از تماشاگران . درواقع یکی از تماشاگران که در حال ورود به سالن با کیسه ای پر از پفک،چیپس و ... بود ، با این اخطار مواجه شد که »این جا سینما نیست. لطفا خوراکی های اینچنینی را در طول اجرا نخورید » .
و اما این اجرا از دید من یک نقطه ضعف هم داشت . من به موسیقی و صدا در تئاتر اعتقاد زیادی دارم . گرچه در این اجرا و به ویژه در بخش ابتدایی موسیقی هایی را شاهد بودیم . اما فقدان موسیقی در رستوران ، هنگام جشن و یا حتی در بین فواصل اجرا را دوست نداشتم . با توجه به فرانسوی بودن فضای اجرا ، معتقدم شاید چند موسیقی فرانسوی جاندار ، می توانست مخاطب را بیشتر به فضای ذهنی نویسنده نزدیک کند .
در نهایت به خاطر این نمایش از گروه اجرا سپاسگزارم