درود
خسته نباشید و خدا قوت به تمام این تیم «حدودا ۲۵ نفره» که ایشالا خستگی تمام این مدت تمرین و زحمت به زودی از تن تک تک شما دوستان به در بشه.
بزرگترین مشکل «شخص من» با کارهای آیتمی اینه که خواه یا ناخواه ذهن شروع به مقایسه کردن بخشها با همدیگه میکنه و ممکنه بعد از دیدن نمایش شروع به حکم دادن کنه. من متاسفانه با ۲ آیتم در این نمایش ارتباط خوبی برقرار نکردم اما در کل تمام بازیهای هر بخش واقعا دوستداشتنی و قوی هست. بخش «وارتان» رو میتونم هزاران بار ببینم و هزاران بار باهاش گریه کنم. یه ویژگی زیبا در این کار هم این موضوع بود که مخاطب در لحظه خاصی چه حواسش باشه و چه حواسش نباشه تحت تاثیر قرار میگیره.
ایدههای کارگردانی چندجایی حالت چهره من رو از شدت بینظیر بودن عوض کرد!
حمیدرضا آذرنگ بیشک یکی از بهترین متن هایش را «خنکای ختم خاطره» نامیده. هرچی از متن نمایش بگم واقعا کمه...چه وارتان چه یوسف، غم خوری عادت روزمرگی شده و این فقدان همیشه ابژه ما خواهد ماند.
-
من هنوز متوجه نمیشم که چرا سالن حافظ که یکی از اصلیترین سالنهای تئاتر هست، بینظمترین سالن
... دیدن ادامه ››
شده! هم نمایش دیر شروع شد (یک ریع تاخیر) و هم اینکه با شروع نمایش و گذشت حدودا یک ربع از نمایش بازهم در برای متاخیرین بازِ باز بود.
اینم بگم به دوستان تیوال، که زمانی که برای نمایش «شط رنج» و خطاب به ایرانکنسرت در تیوال نوشتم که اطلاع رسانی ضعیفی داشته و چرا میزارن که اشتباه در اطلاعرسانی رو با راه دادن مخاطبین به سالن بعد از گذشت نیم ساعت از نمایش جبران کنند، از ایرانکنسرت با من تماس گرفتند :) کاری به این بخش از موضوع ندارم(!!!!!!) ولی خواهش میکنم عاجزانه از مسئولین سالن یا هرکسی که مسئول این بخش هست، حتی خودمون که باید زودتر و به موقع برسیم، که بعد از شروع نمایش نزارید تمرکز مخاطب بهم بریزه و زحمت یک گروه نمایش به این راحتی خراب بشه! دمتون گرم