دو سرباز یکی تازه کار و دیگری کهنه کار در منطقه مرزی کشورشان دوره سربازی می گذرانند و هر روز شاهد فرار مردم عادی از مرزهای کشورشان می باشند که یا موفق می شوند یا نه، که در هر صورت سربازها با تیراندازی خود باعث موفق یا ناموفق بودن مردم هستند سرباز با تجربه تر با توجه به مشکلات داخلی و زندگی و ناراحتی از تیر زدن به هموطن فراری دچار افسردگی و تضاد شده وسرباز تازه کار هنوز خیلی زمان دارد تا بفهمد و تنها، وظیفه اش برایش مهم می باشد و نه دلیلی را برای فرار از مرز می پذیرد و نه از مشکلات بیرون مرزی ها چیزی متوجه می شود و در پایان شاهد کشته شدن سرباز کهنه کار توسط هم رزمش می باشیم که در واقع خود کشی سرباز بود که با سو استفاده از جهل سرباز تازه کار اتفاق افتاد.
دکور و طراحی صحنه خوب بود و بازیها خوب بود.
به نظر من تکنیک مناسب نداشت حکایت ظرف و مظروف بود متن نمایشنامه دارای بار موضوعی بالا و ایده ای وسیع بود اما در ساختار و ادبیات محاوره ضعیف بود.