من این نمایشنامه رو خیلی دوست دارم بنابراین طبعا از تماشای اجرای آن بر صحنه لذت بردم. اما شیوه ی روایی متن طوری هست که بیشتر مناسب خوانش هست تا اجرا. بطوریکه اگه شما چشمهاتونو ببندید هم چیزی رو از دست نمی دید و این اصلا خوب نیست. البته در اجرای حاضر کارگردان سعی کرده که این اجرا رو از حالت خوانش و روایت صرف به سمت اکت و اتفاق صحنه ای ببره که خب البته تا حدودی هم توانسته موفق عمل کنه. طراحی صحنه خوبه و به این تلاش کارگردان برای خلق تصاویر کمک کرده. اما طراحی لباس خوب نیست و کمی توی ذوق میزنه. بازی صابر ابر خوب و قابل قبوله هرچند که سعی می کنه مثل نمایشهای عامه پسند ایرانی (برای جذب گیشه شاید!) خنده بگیره از تماشاگر ، ( که با شخصیت فرانک نمایشنانه ی فریل که آدمی فلسفی و جدی هست کاملا فرق داره) اما توانسته نقش فرانک رو شیرین از آب دربیاره. بازی امیر آقایی هم با توجه به اولین کار صحنه ای ایشان خوب و قابل قبول است اما از خانم کردا به عنوان نقش اصلی نمایش انتظار خیلی بیشتری داشتم. شخصیت مالی باید بتونه تماشاگر رو با خودش همراه کنه تا اون تاثیر دراماتیک و تراژیک رو به مخاطب منتقل کنه اما بازی خانم کردا چندان باورپذیر نبود. موقع خواندن نمایشنامه ی فریل، کاملا با مالی و بقیه ی شخصیتها میشه همراه شد خصوصا مالی که ما باهاش لحظه به لحظه تجربه می کنیم و حسش می کنیم. اما در نمایش آقای میرمنتظمی میشد تنها با شخصیت دکتر و فرانک همراه شد. بازی بازیگر نقش مالی چنگی به دل نمی زد و نتونسته بود عمق درد و تراژدی وضعیت مالی رو به تصویر بکشه و چون بار اصلی نمایش مالی سویینی بر روی شانه ی شخص مالی است، بازی قوی تر و تاثیرگذارتری رو می طلبید. به نظرم اساسا انتخاب خانم کردا برای این نقش اصلا مناسب نبود. (برخلاف دو بازیگر دیگه که درست انتخاب شده بودند) . در مجموع با اینکه می تونست اجرای دلپذیرتر باشه، کار قابل قبولی بود و از دیدنش پشیمون نیستم.