تنها وقتی نام بهرام بیضایی برروی اثری باشد باید حتما خواند یا دید به محض اطلاع از نمایش افرا به دیدنش شتافتم کاش این اثر را به کارگردانی خود نویسنده دیده بودم اما الحق که سهیل ساعی هم حق مطلب را به نحو بسیار شایانی بجا آورد و اثری تراژیک رئال و ایده آل بجا گذاشت . می گویم رئال چون واقعیات ساری و جاری را بدون اغراق در دیالوگ و یا حرکت نشان میداد و تراژیک چرا که علیرغم میل باطنی هر تماشاگر که در ایده آل هایش خواهان پیروزی حق برباطل است. آنچه هرروزه می بینیم حقی بر باطلی پیروز نشد و ایده آل چرا که با دخالت کارگردان و تغییر پایان بندی و نتیجه گیری ؛ دنیای ایده آلی را که هر وجدان آگاهی خواهان آنست را به نمایش گذاشت موسیقی با همه زیبائیش در متن محو شد نورپردازی به نحو بارزی هماهنگ و زیبا بکارگرفته شده بود و مونو لگها که با سوتی شهربانی وار آغاز میشد به نحو بسیار بارزی تماشاگر را با خود به عمق متن می برد و بازیهای درخشان همه بخصوص هنرمند جوان مهربانو مهدیس توکلی چنان تاثیر گذار بود که تا پاسی از شب را به مرور آنچه دیده بودم واداشت