در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | امـیـر: ____ حکیم مانی از بینوایان میگوید ____ *احتمال افشا یا کاهش ج
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 13:52:40
____ حکیم مانی از بینوایان میگوید ____



*احتمال افشا یا کاهش جذابیت* برای اندک افرادی که از داستان بینوایان بی خبرند!



همیشه فکر می‌کردم رمان بینوایان ویکتور هوگو در واقع اثری در مذمت فاصله طبقاتی، بردگی آدمی در چنگال بی‌رحم نظام سلطه و سقوط ارزش انسانی ... دیدن ادامه ›› از یک‌سو و توانایی فرد برای تغییر شرایط موجود از سوی دیگر است. غافل از اینکه در اصل درست صد و هشتاد درجه برعکس بوده. دوستان قرار است اقتباسی از این شاهکار مکتب رومانتیسیسم فرانسه روی صحنه ببرند که نشان می‌دهد اصلا هم این طور نبوده و اتفاقا هر کس دستش به دهنش نمی‌رسد غلط می‌کند به این کار حتی فکر کند. دلم به حال خانواده تناردیه سوخت که یک عمر تف و لعنت مخاطب‌ها نثارشان شد بدون اینکه واقعا درک شده باشند. خدا لعنت کند کوزت و مادرش فانتین را که دستشان به دهنشان نمی‌رسید که بروند تیاتر خدا تومنی ببینند، الهی به زمین گرم بخورد ژان والژان جوان که از زور فقر مجبور شد نان بدزدد، الهی خیر نبیند که حتی بعدا هم که پولدار شد و اسمش را عوض کرد و شد شهردار مادلن به فقرا کمک می‌کرد و هواشان را داشت به جای آن که تیاتر لاکچری راه بیاندازد، الهی آن دنیا با قیف قیر توی تمام ورودی‌هایش بریزند آن ویکتور هوگوی حرررامزاده را که یک عمر ما را به اشتباه انداخت.



پانوشت: من تا به حال یک بار رمان را خوانده‌ام، پنج شش تا هم فیلم و سریال و انیمیشن دیده‌ام به اقتباس از این رمان. هر بار وقتی فانتین در بستر مرگ، از موسیو مادلن (همان ژان والژان) می‌خواهد که هوای دخترش کوزت را داشته باشد، گریه‌ام گرفته. واقعا کسی که می‌رود دویست و پنجاه هزار تومان پول بلیت این نمایش را می‌پردازد، به این جای داستان که می‌رسد چه کار می‌کند؟ یعنی ممکن است از جایش بلند شود و بشکن بزند و برقصد که یک گدا مُرد؟ واقعا به قدری این تناقض برایم عمیق است که نمی‌توانم چیزی جز این را تصور کنم.



علی اکبری :



چگونه قوانین مال ها(مراکز خرید)بر سالن های تئاتر ایران حاکم شد؟

شعار توسعه اقتصادی بر مبنای تولید بزرگترین فریب نئولیبرالیزم در ایران بود. روی دیگر تولید، مصرف است. اساسا سرمایه داری نه بر مبنای تولید که بر مدار مصرف می چرخد. همه چیز ابتدا کالا شد و سپس مصرف می شود. سرمایه شوخی ندارد، اگر انقلاب فرزندان خودش را می بلعد، سرمایه هم عناصر سرمایه ساز خود را مصرف می کند. مال ها(مراکز خرید) نمادهای عمده سرمایه داری در زیست شهری امروز ما هستند. جاهای پر زرق و برق و گران که اقبالی کمتر از پنج سال دارند. در فرهنگ مصرفی دیگر پاساژ گلستان و قائم مصرف شده و حالا نوبت پالادیم است. تئاتر سرمایه داری، مخاطب مصرف گرای خود را پیدا کرده و طبق قوانین مرکز خرید، مدام یک سالن را مصرف کرده، از سکه می اندازد و سراغ یک سالن دیگر می رود. تالار حافظ، سوله های ایرانشهر، مجموعه اکو و تئاتر پالیز از نمونه های متاخر هستند. رویال هال هتل اسپیناس جدیدترین و لوکس ترین مرکز خرید هنری برای طبقه نوکیسه ایست که شهوت مصرف دارد و سرمایه، کالا را شبیه هنر کرده و به او می فروشد. هر چه گرانتر هر دو طرف راضی تر.



آقای اکبری نوشته های خوبی دراین مبحث دارند ...
۲۲ مهر ۱۳۹۷
امیر نازنین سپاس از مطلب مفیدتون :)
۲۲ مهر ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید