زندگی کردنِ هنر دوستان و هنرمندان در زندگی در تیاتر!
برای بار اول در روز سه شنبه به تماشای زندگی کردن دو هنرمند در سالن نشستم.
در این چند روز باقی مانده (که تمدید هم شد خوشبختانه) قطعا چند بار دیگر هم خواهم دید. و افسوس که اجرای پیشین رو که گویا کامل تر از این اجرایِ همچنان بی نظیر بوده،از دست دادم!
قبل از تحسین باید به یک فاجعه ی بزرگ و یک لودگی به تمام معنا اشاره کنم ، و آن هم صحنه ی سنحاق زدن به زیپ هست!
داستان را از ریتم میاندازد و از شوخی های دیگر نمایش با اختلاف زیاد،سخیف تر بود و اضافی.
میتوان گفت نمایش به اندازه کافی شوخی های خنده اور داشت و خیلی هم به جا و بعضاً معنا دار بودند!
اما این میزانسنی که برای آن قسمت از نمایش چیده شده بود به شدت شوخی را
... دیدن ادامه ››
سخیف کرده بود!
همچین ریتم پیر شدن بازیگر و گریمش هم کمی ناخوشایند هست.
گذر زمان هم باید کمی دارای اِلِمان های بیشتری باشد؛کمی!
ایمان صیاد برهانی که چند سالیست با موسیقی های گروهش دارم زندگی میکنم دیدنش در صحنه برایم شوق آمیز و حیرت انگیز بود. بازیگری که به تنهایی میتوانست با بدن و میمیکش بدون یک دیالوگ مخاطب را بر صندلی میخکوب کند!
جناب مولویان، عجیب،عجیب...
بیان،بدن،میمیک،اکت و ... خیلی خوب.همچنین با بهترین لحن و بهترین نحو،دیالوگ ها رو بیان میکردن و با وجود اینکه نمایشنامه به زبان فارسی اجرا میشد،اما بیان ایشون به گونه ای در ذهن من و شاید خیلی ها تصویر سازی میکرد که انگار دو بازیگر خارجی زبان با زبان خارجی خودشون دارند نمایش را اجرا میکنند و تماماً هویت نمایشنامه را حفظ کرده بودند که این هم به گردن کارگردان هم مترجم و هم بازیگران بوده و به درستی اجرایش کردن
(شاید خیلی ها با حفظ هویت نمایشنامه در نمایش موافق نباشند البته!)
محمد برهمنی هم ستایش میکنم برای این کارگردانی و میزانسن های درست و به موقع
(البته که جاهایی ایرادهایی میتوان گرفت اما خیلی درست بود و ایراد ها نادیده گرفته میشن در چشم مخاطب،میان این همه صحنه های حیرت آور.) و دکور درستش.
نوید محمد زاده هم که خود زاده ی تئاتر هست به خوبی میدونه چه تئاتری را باید تهیه کنندگی کند!
زندگی در تئاتر را باید دید،باید زندگی کرد!
به امید اجرای سوم این نمایشنامه
در سالنی بهتر و ممیزی کمتر!
( و مدیریت سالنِ بهتر :) )