در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال على ویلان | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 04:48:05
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
موی سیاه خرس زخمی؛روان گردانِ تئاتر!
دکور،نور،بازى،میزانسن،نمایشنامه همه و همه در اختیار یکدیگر و مانند یک چرخه،باهم حرکت میکنند.
بین بازی ها بازی حامد رسولی درخشان تر بود.پرسُناژ کم نظیری در تئاتر بود.
اصفر پیران هم که ثابت شده ی این قضیه هستند.(صرفا یک قدردانیست)
نقش خانم ربات در آغاز کمی در نیومده بود ولی در طول نمایش نقش بیشتر جا میوفتاد و حرکات بازیگر کنترل شده تر به نظر میرسیدو یک سیر صعودی در کل اجرا این نقش داشت که در پایان مخاطب کاملا با نقش ارتباط برقرار میکرد و بازیگر هم کاملا در نقش مینشست و بهتر عمل میکرد.
گورکن ها علاوه بر بسیار خوب بودن بازیشان و اکتشان
در ابتدای نمایش با حرکات بدنشان مخاطب را روی صندلی میخکوب میکردند و تا چند دقیقه متحیرِ اَکت بدنی و عملی که در حال انجامش ... دیدن ادامه ›› بودند،میماند.
نمایشنامه دغدغه مند و کاملا با فرم در ارتباط بود و این نکته ی مهمی درباره این نمایش است اما شاید کمی برای مخاطب گیج کننده باشد و نیازمند دوباره تماشا کردن این نمایش باشد.نمیتوان گفت نمایش نیاز داشت کمی متن روان تر روایت شود چرا که به گونه ای نگاشته شده بود که مخاطب تا چند روز بعد از تماشای نمایش همچنان درگیر شخصیت ها و سیر داستانی بود و با آنها زندگی میکرد و درناخودآگاهش بازی ها و دکور که تاثیرات روانی بالایی داشتند مرور میشد.که این امر باعث میشد آدم نمایش را بفهمد و درکش کند کاملاً.
ایراد بزرگی که زمزمه ی عمومی ای در تماشگران ایجاد کرده بود،
کمی منوتون بودن نمایش و زمان بالای آن بود!
مخاطب خسته از صندلی ها،سختیِ فهم متن و کمی خطی بودن نمایش اشتیاقی زیادی به تمام شدن هرچه زود تر نمایش بود(حدودا بعد از یک ساعت نیم تماشای نمایش؛یعنی نیم ساعت نمایش با خسته گی مخاطب همراه بود.
اما در این دقایقی که مخاطب خسته شده بود دو کنش به موقع صورت میگیرد(نمیگم برید ببینید)که به شذت به موقع است و مخاطب نیاز به این حرکت دارد با آن وضعیت دکور!
خلاصه،دمه جابر رمضانی و گروه سوراه تو دیوار و بازیگران و...این نمایش گرم
که در تلاشند مدیوم و استاندارد تئاتر رو با نمایش های جذاب و درستشون بالا ببرند و رقابت در راستای پیشرفت برای تئاتر ایران و تئاتر دانشجویی ایجاد کنند.
در ضمن،توصیه میکنم نمایش های تالار مولوی رو از دست ندین و دنبالشون کنین.
هرچه از نمایش های تالار مولوی حمایت کنیم باز هم کمه!(نمایش های خوب البته)
زندگی کردنِ هنر دوستان و هنرمندان در زندگی در تیاتر!
برای بار اول در روز سه شنبه به تماشای زندگی کردن دو هنرمند در سالن نشستم.
در این چند روز باقی مانده (که تمدید هم شد خوشبختانه) قطعا چند بار دیگر هم خواهم دید. و افسوس که اجرای پیشین رو که گویا کامل تر از این اجرایِ همچنان بی نظیر بوده،از دست دادم!
قبل از تحسین باید به یک فاجعه ی بزرگ و یک لودگی به تمام معنا اشاره کنم ، و آن هم صحنه ی سنحاق زدن به زیپ هست!
داستان را از ریتم میاندازد و از شوخی های دیگر نمایش با اختلاف زیاد،سخیف تر بود و اضافی.
میتوان گفت نمایش به اندازه کافی شوخی های خنده اور داشت و خیلی هم به جا و بعضاً معنا دار بودند!
اما این میزانسنی که برای آن قسمت از نمایش چیده شده بود به شدت شوخی را ... دیدن ادامه ›› سخیف کرده بود!
همچین ریتم پیر شدن بازیگر و گریمش هم کمی ناخوشایند هست.
گذر زمان هم باید کمی دارای اِلِمان های بیشتری باشد؛کمی!
ایمان صیاد برهانی که چند سالیست با موسیقی های گروهش دارم زندگی میکنم دیدنش در صحنه برایم شوق آمیز و حیرت انگیز بود. بازیگری که به تنهایی میتوانست با بدن و میمیکش بدون یک دیالوگ مخاطب را بر صندلی میخکوب کند!
جناب مولویان، عجیب،عجیب...
بیان،بدن،میمیک،اکت و ... خیلی خوب.همچنین با بهترین لحن و بهترین نحو،دیالوگ ها رو بیان میکردن و با وجود اینکه نمایشنامه به زبان فارسی اجرا میشد،اما بیان ایشون به گونه ای در ذهن من و شاید خیلی ها تصویر سازی میکرد که انگار دو بازیگر خارجی زبان با زبان خارجی خودشون دارند نمایش را اجرا میکنند و تماماً هویت نمایشنامه را حفظ کرده بودند که این هم به گردن کارگردان هم مترجم و هم بازیگران بوده و به درستی اجرایش کردن
(شاید خیلی ها با حفظ هویت نمایشنامه در نمایش موافق نباشند البته!)
محمد برهمنی هم ستایش میکنم برای این کارگردانی و میزانسن های درست و به موقع
(البته که جاهایی ایرادهایی میتوان گرفت اما خیلی درست بود و ایراد ها نادیده گرفته میشن در چشم مخاطب،میان این همه صحنه های حیرت آور.) و دکور درستش.
نوید محمد زاده هم که خود زاده ی تئاتر هست به خوبی میدونه چه تئاتری را باید تهیه کنندگی کند!
زندگی در تئاتر را باید دید،باید زندگی کرد!
به امید اجرای سوم این نمایشنامه
در سالنی بهتر و ممیزی کمتر!
( و مدیریت سالنِ بهتر :) )
سلام
با قسمتی از نوشته تون موافقم
اما
چه ممیزی منظورتونه؟
و اینکه از چه لحاظ فکر میکنید اجرای قبلی کامل تر بوده؟
اگر به خاطر اون صحبت هایی که در مورد پایان نمایش شده میفرمایید. باید بگم که همون پایان بندی هست فقط احساس صحنه متفاوت شده.
یه ذره توضیح بدید لطفا.
۲۲ آذر ۱۳۹۷
گفتم؛من اجرای قبل رو ندیدم ولی گویا صحنه ی عمل کوتاه شد و پایان داستان هم دیالوگ ها کم شده بود و در مجموع دیالوگ زیاد حذف شده بود!
ولی کلا خیلی چیزایی که در نمایشنامه وحود داشت در نمایش وحود نداشت که این بخشیش هم ممیزیست به خاطر ارشاد و سلیقه ی کارگردان
۲۵ آذر ۱۳۹۷
معلومه! اما مگه من درباره ی این اتفاقات صحبت کردم؟
من فقط از شوخی زیپ گفتم و حذفیات و چیزای دیگه!
وگرنه ساختمان نمایش از این ساختار تشکیل شده.
۲۵ آذر ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
معذرت و متشکر!
من خارج از ظرفیت تماشا کردم، در همون روزی که به اندازع یک سالن و نیم مخاطبِ خارج از ظرفیت در زمین نشسته بودند! (این دومین بار در عمرم بود که خارج از ظرفیت تئاتر میبینم)
من به شخصه با اینکه به شدت در شرایط بدی بودم هیچ مشکلی و هیچ ناراحتی ای نداشتم از وضعیت و فقط محو اجرا بودم و از شوق دیدن هیچ چیز را حس نمیکردم (با اینکه حتی تمام لباس و دست و پام آغشته به خونِ مصنوعی نمایش شده بود)
فقط ناراحتی من به خاطر بازیگران و بیشتر دوستان روی صندلی بود که ناراحتی هایی داشتند!
اول یک تشکر که موقعیت به گونه ای بود که من بتونم این نمایش رو ببینم چون دیگر هیچ امکانی نداشتم که بتونم نمایش رو ببینم و مجبور به خرید حضوری بلیط خارج از ظرفیت (سه ساعت قبل از شروع نمایش) شدم و هیچ فرصت دیگه ای نداشتم که نمایش رو ببینم در روز های قبل!
خوشحالم که دوروز ... دیدن ادامه ›› تمدید شد!
نکته ی دوم اینه که معذرت میخوام از دوستانی که بلیط تهیه کرده بودن که گویا باعث ناراحتیشون شده(علیرقم اینکه خیلی نقدهای میشه کرد)
سوم اینکه از بازیگران معذرت میخوام به دلیل بر هم خوردن میزانسن و دکور(ممنونم ازتون خصوصا ایمان صیاد برهانی)
از تیاتر مستقل هم میشود ایرادات بزرگی گرفت و میشه شکایت کرد ازشون اما خیلی ممنونم ازشون و امیدوارم این اشتباه بزرگ دیگه پیش نیاد
همچنین کمک بزرگی میشه اگه خارج از ظرفیت این نمایش در تیوال قرار داده بشه و محدودیت براش در نظر گرفته بشه
بلیط خارج از ظرفیت هیچ ایرادی برای نمایش هایی که قابلیتشو دارند ندارد(از نظر من) و تیاتر برای من با مخاطبان خارج از ظرفیت معنا پیدا میکند
دوستانی که تجربه ی صحنه دارند متوجه هستند که صحنه با مخاطبای خارج از ظرفیت شور بیشتری دارد و نمایش کامل تر میشود
خارج از ظرفیت برای تئاتر است و بودنش ضروریست بنا به دلایل خیلی زیاد!
که یکی از آنها کم بودن مخاطب تئاتر در کُل هست؛
با خارج از ظرفیت،
در روز های پایانی،
هم سالن دار و هم تهیه کننده میتواند جبران معافات کند!
سلام :)
یک نکته اضافه کنم. اینکه تیوال ۴۰ بلیت خارج از ظرفیت فروخته بود.
اما فروختن خارج از ظرفیتِ خارج از ظرفیت حرکت عجیبی بود واقعا.
۲۲ آذر ۱۳۹۷
:)))))))))) مثل همه ی دنیا
عاشقتونم
۲۳ آذر ۱۳۹۷
جناب مولویان بزرگگگگ من یکی که ۳ بار این سری فقط به دیدنتون اومدم پس میشد که رو صندلی هر طور شده جا گیر اورد . این چشم قشنگتون بی بلا هر چی از دوست رسد نیکوست استاد .
❤️
۲۳ آذر ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
مهدی کوشکی جزو کارگردانان آوانگارد تیاتر ایران هست و وجود نمایش هاش توی تیاتر ما به شدت لازم هست
خصوصاً سیزده؛نمایشی که باید دید!
البته در صورتی که بیماری ندارین.
نکته ای که در این نمایش مرا به فکر وا داشت این بود که
تمامی کاراکترها به دلیل انجام یک یا چند گناه که ماهم ازقضا شاهدش بودیم، کشته میشدند!
گناهانی که در روزمره، تمام ما انجام میدهیم و نمیدانیم!و هر کدام میتواند(به برداشت من از نمایش) دلیلی برای کشته شدن ما باشد!
و همینطور مرگ گناهکار اصلی که از نظر من مادر خانواده بود که عذابی بیش از همه در انتها کشید به دلیل اینکه شاهد مرگ تمامی فرزندانش بود جای تامل ... دیدن ادامه ›› بسیار داشت
همچنین شوخی های نمکین یکی از شخصیت ها که در انتهای نمایش همان شوخی ها دلیلی برای گریه ی مخاطب میشد؛این تضاد هم جای تامل داشت!
در انتها دو نظر کاملا شخصی هم دارم و آن این است که ، هنگامی که همه بازیگران میمیرند در حد چند ثانیه نورِ تمام بر صحنه بتابد و گرفته شود و سپس موسیقی و ادای احترام
که مخاطب،تصویری از این همه جدال که در تقریبا یک ساعت پایانی نمایش،که در تاریکی و نورهای لحظه ای شاهدش بودیم در ذهن ایجاد شود؛ولو چندثانیه
دوم این که به نظره من خشونت باید بیشتر شود و تقلاها در تمامی کاراکتر ها همراه با جیغ و پا کوبیدن همراه شود و مکث های بین مرگ ها کمتر شه و تشنج در اون یک ساعت به شدت بالاتر از این میزان که هست باشد و در لحطه های بیشتری سرو صداهاو شیون ها و گریه ها در هم آمیخته شوند و ملتهب تر کنند
در کل یک ساعت پایان نمایش به نظرم نیاز به التهاب بیشتر دارد که صدالبته این نظر کاملا شخصیست و ممکن است برای مخاطبان بیشتری آزار اور تر باشد
و یک خسته نباشید دوباره به کارگردان و بازیگران و اعضای تیاتر مستقل
خواهش میکنم،از تئاتر مستقل حمایت کنید
با بلیط میهمان نرید!بلیط تهیه کنید و برید!