موی سیاه خرس زخمی؛روان گردانِ تئاتر!
دکور،نور،بازى،میزانسن،نمایشنامه همه و همه در اختیار یکدیگر و مانند یک چرخه،باهم حرکت میکنند.
بین بازی ها بازی حامد رسولی درخشان تر بود.پرسُناژ کم نظیری در تئاتر بود.
اصفر پیران هم که ثابت شده ی این قضیه هستند.(صرفا یک قدردانیست)
نقش خانم ربات در آغاز کمی در نیومده بود ولی در طول نمایش نقش بیشتر جا میوفتاد و حرکات بازیگر کنترل شده تر به نظر میرسیدو یک سیر صعودی در کل اجرا این نقش داشت که در پایان مخاطب کاملا با نقش ارتباط برقرار میکرد و بازیگر هم کاملا در نقش مینشست و بهتر عمل میکرد.
گورکن ها علاوه بر بسیار خوب بودن بازیشان و اکتشان
در ابتدای نمایش با حرکات بدنشان مخاطب را روی صندلی میخکوب میکردند و تا چند دقیقه متحیرِ اَکت بدنی و عملی که در حال انجامش
... دیدن ادامه ››
بودند،میماند.
نمایشنامه دغدغه مند و کاملا با فرم در ارتباط بود و این نکته ی مهمی درباره این نمایش است اما شاید کمی برای مخاطب گیج کننده باشد و نیازمند دوباره تماشا کردن این نمایش باشد.نمیتوان گفت نمایش نیاز داشت کمی متن روان تر روایت شود چرا که به گونه ای نگاشته شده بود که مخاطب تا چند روز بعد از تماشای نمایش همچنان درگیر شخصیت ها و سیر داستانی بود و با آنها زندگی میکرد و درناخودآگاهش بازی ها و دکور که تاثیرات روانی بالایی داشتند مرور میشد.که این امر باعث میشد آدم نمایش را بفهمد و درکش کند کاملاً.
ایراد بزرگی که زمزمه ی عمومی ای در تماشگران ایجاد کرده بود،
کمی منوتون بودن نمایش و زمان بالای آن بود!
مخاطب خسته از صندلی ها،سختیِ فهم متن و کمی خطی بودن نمایش اشتیاقی زیادی به تمام شدن هرچه زود تر نمایش بود(حدودا بعد از یک ساعت نیم تماشای نمایش؛یعنی نیم ساعت نمایش با خسته گی مخاطب همراه بود.
اما در این دقایقی که مخاطب خسته شده بود دو کنش به موقع صورت میگیرد(نمیگم برید ببینید)که به شذت به موقع است و مخاطب نیاز به این حرکت دارد با آن وضعیت دکور!
خلاصه،دمه جابر رمضانی و گروه سوراه تو دیوار و بازیگران و...این نمایش گرم
که در تلاشند مدیوم و استاندارد تئاتر رو با نمایش های جذاب و درستشون بالا ببرند و رقابت در راستای پیشرفت برای تئاتر ایران و تئاتر دانشجویی ایجاد کنند.
در ضمن،توصیه میکنم نمایش های تالار مولوی رو از دست ندین و دنبالشون کنین.
هرچه از نمایش های تالار مولوی حمایت کنیم باز هم کمه!(نمایش های خوب البته)