بعداز اینکه اقای کوشکی خانم ترلان رو برای اخرین نمایششون انتخاب کردند و چون من هیچ بازی خوبی از ایشون در خاطرم نبود فیلم فراری رو انتخاب کردم
... دیدن ادامه ››
تا ببینم دلیل استفاده ایشون در نمایش هفتمین جان سگ چی بوده و همین کنجکاوی باعث شد تا یک تجربه عالی از دیدن یک فیلم روان و خوش ساخت و کم ادعا داشته باشم .
بنظرم انتخاب خانم ترلان برای این نقش بسیار هوشمندانه بود چون فیزیک و سیمای ایشون بخودی خود نقش رو باور پذیر میکرد و استفاده بجا از لهجه به اندازه و همچنین طراحی لباس مناسب و بازی شیرین ایشون واقعا منو تحت تاثیر قرار داد.
کشش داستان برای من عالی بود و بررسی هوشمندانه مشکلات اجتماعی بدون گلدرشتی و غلو و فقط و فقط از دید ناظر بدور از شعار دادن برام جذاب و دلنشین بود
المانهایی که منو درگیر کرد :
1.از اسم فیلم شروع میشه که فراری رو هم میشه به نشانه ثروت و رفاه و موفقیت دید و هم فراری به معنی کسی که نیاز به گریز از بدبختی دارد و کاربرد دوگانه نام فیلم رو دوست داشتم.
2.استفاده از پیکان مدل پایین نخودی رنگ که یاداور دوران تعلق خاطر و تفکرات کاراکتر محسن تنابنده در تقابل با تجمل امروز جامعه است رو هم از نکات خوب فیلم دیدم.
3.بنظرم برای دوری از خطر ممیزی انتخاب این سبک خونه ویلایی شیک و خاص و تاکید بر قیمت نجومی ماشین و لهجه خانم صاحبخانه و سایرماشینهای مدل بالا و موتورهای بادیگارد مانند و اسم (سجاد) و تیپهای تشکیل دهنده تیم بازجویی کننده از مرتبطین با ترلان و نوع رفتارشون بخوبی خواستگاه ثروت صاحب فراری رو با هوشمندی به بیننده القاء میکرد.
4. بازی کوتاه خانم تیرانداز و گریم ایشون و نکات ظریفی که نشون میداد در عین نگرانی برای فرزندش مجبور به انجام این کار وهمچنین اعتماد به راننده اژانسی شده که ایشون رو قضاوت نمیکنه و با درک کردنش نمک به زخمش نمی پاشه و مثلا تغییر پوشش در ماشین و رفتن به شمال شهر به در خونه ناشناس در ساعت بین روز و ... همه و همه دلسوزی و همراهی بیننده و نه حس انزجار از یک رفتار ضد اجتماعی که از استیصال ناشی شده رو موجب میشد.
5. صحنه بنگاه ماشین و دیالوگهای کوتاه و عکس العمل شاگرد نمایشگاه که شاهد حقارت و هر روزه بخشی از اجتماع و سو استفاده صاحب پول و ثروت از اونهاست جالب بود و دردناک و تاثربرانگیز.
6. حسرتها و رویاها و خیالبافی های ترلان و تغییر نقش در مواقعی که به خیال خودش زرنگ میشد و میخواست مثلا عکسی با ماشین در بنگاه بگیره یا بدست اوردن یک گوشی ایفون در الاچیق باغ به قیمت از دست رفتن همه چیزش و تباهی کامل بخاطر اجتماع و خانواده بیمار و ندارش (که منو بشدت یاد کاراکتر عطی دیونه در فیلم بوتیک انداخت ) گویایه همه چیز بود.