دوستان من نمایش رو پریشب دیدم هیچ اثری از نور اذیت کننده نبود . چون قبلا نظرها رو خونده بودم عجیب بود برام. اتفاقا بنظرم جذاب ترین قسمت کار همون نور ها بودن. نکته دیگه اینکه در اینستاگرم گریم ها و لباسهای زیبا و پر زحمت کار رو دیده بودم ولی چه فایده که هیچکدوم دیده نمیشن. بخاطر فاصله، شیشه و نیمرخ بودن بازیگران. مثلا من توی عکسها متوجه شدم روی لباس خانم درگاهی عکسهای شاه کشیده شده. و یا اینکه در دستان عروسک کوتوله ی شاه چه هستش. وگرنه در خود اجرا مشخص نبود. و اینکه وسط های اجرا متوجه شدم بر عکس چیزی که فکر میکردم کار اصلا وابسته به تصویر نیست . درواقع داره دست و پا میزنه که تصویر ارائه بده برای همین یک دقیقه چشم بسته اجرارو دیدم و فکرم تبدیل به یقین شد . بنظرم سطح متن از فرمت اجرایی خیلی بالاتر بود. راستی اون ماسکهای فک زن هم ماسکه اسب بودن و فقط یک ثانیه دیده شدن. خب چرا اصلا اومدن؟؟ راستش با وجود صندلی های آزادهنده سمندریان و فشار اومدن زانوی عقبی به صندلیو گاهی اوقات گردنم تمام تلاشم رو کردم که بفهمم ماجرای اجرا چیه ولی خیلی متوجه نشدم. حالا نمیدونم ایراد از کیه دیگه :)))
در هرصورت دکور رو دوست داشتم هر چند بنظرم میتونست اون جهان بسته رو داخل همون شیشه ولی بصورت دو سویه نشوند بده. یعنی درواقع این جهان وسط باشه و تماشاچی دورتا دورش که تمام زحمات هم بچشم بیان نه اینکه ما از عکس متوجه ریزه کاری ها بشیم. بازیگرها هم همه کاملا در خدمت کار بودن ولی جنس بیان و صدای اقای کبودوند متفاوت و غیر همجنس با دیگران بود .