اول: کاش واقعاً بدونیم چی میخوایم! اصلاً میخوایم؟ نمیخوایم؟ اگه میخوایم چرا درستش نمیکنیم؟ اگه درست نمیشه چرا تمامش نمیکنیم؟ اگه تمامش کردیم چرا رهایش نمیکنیم؟ ....
دوم: به نظرم در روایت زندگی این زوج چیزی بیش از موضوع اصلی ( جدایی، دروغ و تظاهر به ادامه زندگی) هم وجود داشت. رابطه هردو با هم بعد از جدایی بسیار خوب است. شوخی و خنده و سر به سر گذاشتن تا حسادت به وارد شدن یه آدم تازه به زندگی همسر سابق. حتی یکی از طرفین (که فرقی هم نمیکند واقعاً کدام یکی باشد) بی میل به معاشقه نیست .... یعنی میتوانیم دوست باشیم همخونه باشیم باهم خوش بگذرانیم و نیاز جنسی و نیاز عاطفی همدیگه رو برطرف کنیم ولی فقط اسمش رابطه زناشویی نباشه! یعنی "تکلیف" نسبت به هم نداشته باشیم! .... با چه چیز "خانواده شدن" مشکل داریم؟ مسوولیتش؟ تعهدش؟؟ از خود گذشتگی اش؟؟؟ .... به نظرم بد نباشد برای نمایش هایی از این دست که ما به ازای بیرونی فراوانی هم دارد، جلسه نقد و تحلیلی با حضور یک جامعه شناس یا روانشناس هم برگزار شه... بهرحال نمایشی است که آدم را به فکر فرو میبره و همین یعنی نویسنده و کارگردان به هدفشون رسیده اند.