در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد. خریداران محترم این سانسها لطفا منتظر اطلاع‌رسانی بخش پشتیبانی تیوال از طریق پیامک باشند.
تیوال | مریم تاواتاو درباره نمایش قتل در موقعیت ۳۵ درجه شمالی: یادداشت درباره تئاتر " قتل در موقعیت 35 درجه شمالی " به کارگ
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 22:36:16
یادداشت درباره تئاتر " قتل در موقعیت 35 درجه شمالی " به کارگردانی امین میری
چاپ شده در روزنامه سازندگی در تاریخ 1398.10.04 - نویسنده یادداشت : مریم تاواتاو

دو جنازه که در فاصله صد سال کشته شده اند ، درحالیکه به یک شیوه به قتل رسیده اند ،در یک خانۀ قدیمی پیدا می شوند ؛ گویی کسی خواسته با پیروی از شیوه قتلی که به فاصله یک قرن اتفاق افتاده ، یک جنایت سریالی را ادامه دهد . این ، آغاز ماجرای نمایش "قتل در موقعیت 35 درجه شمالی" است ؛ نمایشی که در کنار روایت خود ، روی یکی از جنجالی ترین پرونده های قاتلان سریالی ایران یعنی سعید حنایی ، مردی که زنان روسپی را به قتل می رسانده ، دست گذاشته است.
قتل های زنجیره ای هم به خاطر پرداخت کمتر در تئاتر و هم به دلیل هیجان ذاتی در ماهیت آن و وجود ابهام ماجرا ، همیشه موضوعی جذاب برای مخاطبان بوده است . انگیزه های قتل و گذشتۀ قاتل ، معمایی خاص برای جلب توجه تماشاگران محسوب می شود ؛ به ویژه درباره قاتلان معروف تری هم چون سعید حنایی که مورد منحصربه فردتری از مجرمان به شمار می رود که حتی پس از دستگیری و گذراندن مراحل بازجویی و تمامِ برخوردهایی که با یک جنایتکار می شود ، باز هم با افتخار از جرم خود و وقوعِ آن صحبت می کرد و فاقد هرگونه حس پشیمانیِ پس از ارتکاب جرم بود . از طرفی ورود به ژانر جنایی و پلیسی ، پتانسیلِ پرداخت و جذب مخاطب را دارد ؛ چرا که تماشاگر ، تعلیق این گونه نمایش ها را تاب می آورد تا در جریان کشف قرار گیرد و از اصل ماجرا سر در بیاورد . این کنجکاوی در سریال های جنایی ِجهان ... دیدن ادامه ›› که برپایۀ اصول درست ، ساخته شده باشند نیز دیده می شود و شاهد آن ، سیل عظیم طرفداران و مقبولیت فراوانی است که نصیبِ خوش ساخت های این ژانر می شود.
خلاقیت "امین میری" ، کارگردان نمایش ، در وارد کردن جزییات مستند " وعنکبوت آمد " (که درباره سعید حنائی ساخته شده ) به مرکز داستان ، با بهره گیری از تصاویر ، نقاشی و طراحی در زمینۀ کار در راستای ایجاد فضای رعب آمیز و وهم آلود از جمله موارد جذاب این نمایش است . گویی مستند و داستانی پرکشش در آمیخته شده اند و تمایز هر کدام به آسانی امکان پذیر نمی باشد . داستان این نمایش سعی داشته با نگاهی جامعه شناسانه و روان شناسانه ، فرایند تبدیل شدن یک انسان به مقام یک آدم کش حرفه ای را بررسی کند . شاید این تحلیل ، مرهمی قوی بر درد قربانیان و خانواده هایی که تقاص وحشی گری یک قاتل را داده اند نباشد اما یقینا نگاه همه جانبه به جزییات پرورش یک جنایتکار ، عاملی بازدارنده و کنترل کننده بر تکرار این گونه فجایع است .
کارکرد بازخوانی پرونده های جنایی ، یک قدم جلوتر از کتمان حقیقتِ وجود چنین بزهی می باشد . نه آنکه رسالت ، فقط روخوانی یک جنایت هولناک و تشریح جزییات قتل ها باشد اما جواب بسیاری از سوالات درباره چرایی وقوع جنایت ، وجود نگاهی جامع به این پرونده هاست . خواسته یا ناخواسته ما در جهانی نفس می کشیم که مملو از آدمهایی است که دستشان به خون بیگناهان آمیخته شده ؛ برخی از طریق جنگ و بعضی هم از راه ارتکاب قتل های سریالی . نمایش حاضر با ارتباط دادن جریان یک قتل سریالی به پروندۀ قتلی دیگر ، ورق جدیدی از تحلیلی را رو می کند که تمرکز اصلی را روی عوامل پرورش دهنده یک قاتل قرار داده است . هم راستا و یا فجیع تر از خشونت نهفته در کشتارهای حنایی، حمایت و باوری است که اطرافیان و خانواده اش به اقدام او داشته اند ؛ و نهایت هدف جرم شناسی هم همین است که بتوان یک جنایت را از تمام زوایا حتی از منظر قاتل و اطرافیانش دید و باور نهفته در آن نگاه را بررسی کرد ؛ خصوصا در قتل های زنجیره ای که معمولا بحران روحی قاتل ،عامل اصلی بزه می باشد . کدام قضاوتی است که در چنین داوری دشواری ، حق مقتول یعنی زخم خورده ای بیگناه را که طعمه یک زندگی پر از نفرت و کج tهمی شده را در نظر نگیرد؟! اما آیا در پس قتلهای زنجیره ای فقط یک قاتل نشسته است ؟! یک تحقیر یا یک سلسله نادرست تربیت به جای محبت و عشق ، عقده ای در قلب کودک و نوجوان می نهد و او را با قلبی مالامال از کینه و ذهنی پر از خرافه و تعصب پوچ ، تحویل اجتماع می دهد و او نیز به راحتی از مرز قبح کشتن عبور می کند و با کشتن روح و جسم ، تعدادی جنازه روی دست جامعه می گذارد . درنظر گرفتن چنین فرایندی تنها یک قاتل برای چنین پدیده ای نمی آفریند . اگر از منظری بالاتر و دقیق تر به چگونگی پیدایش این پدیده نگاه کرد ، ردپای بسیاری از مفاهیم در ارتکاب این جنایات هولناک دیده می شود و این همان نقطه ای است که امین میری و گروهش سعی در ارائه آن داشته اند .دغدغه اجتماعی متن در کنار بیان موضوعاتی هم چون خرافه پرستی و فساد اخلاقی در جامعه از جمله نکاتی است که در لابه لای جریان اصلی داستان به آن ها اشاره می شود و با استفاده مناسب از طراحی صحنه و کارکرد خاص نور در صحنه هایی که میزان دلهره بیشتری می طلبد ، در انتقال این حس ، موفق عمل می کند .
البته میزان درگیری تماشاگر برای پیداکردن قاتل و فهم کل ماجرا در دو سوم ابتدایی نمایش تا حدی زیاد است که مخاطب خود را مسئول یافتن حقیقت ماجرا می کند اما در یک سوم نهایی این فرصت کشف ، رنگ می بازد و گره گشایی یکباره رخ می دهد .شتاب زدگی حل معما نه تنها به از بین رفتن نظم در ریتم کار منجر می شود بلکه بی تابی مخاطب در دانستن جواب مساله را به ناگهان فروکش می کند و این تغییر یکباره ، متناسب با سرعت کلی کار نیست . چرا که بذرها آهسته کاشته نمی شوند تا شتاب زده برداشت شوند . حل مساله به صورتِ قدم به قدم می تواند تعلیق ایجاد کند و تعجیل در گشودن گره های نمایش زمان تفکر اولیه درباره چرایی ماجرا و یافتن عامل ، نه تنها سودی ندارد بلکه نمایش را به دام کلیشه می اندازد ؛ درحالی که موضوع این نمایش به ویژه با فضای دلهره آورش ، پتانسیل فراوانی برای جدایی طلبی از مرزهای کلیشه دارد .
یکی از برجسته ترین نقاط این نمایش ، مجموعه ای از بازیگرانی است که چهره های معروفی نیستند اما به نوعی عجیب ، بهترین بازی خود را به نمایش می گذارند به طوری که اگر ضعفی هم دیده شود بیشتر به متن نمایش بر می گردد . برای مثال ، بازی " هدیه آزاده " با حضور کوتاهش تاثیر عمیقی در پیشبرد داستان دارد و با همین حضور کوتاه توانسته یک شخصیت قابل باور بسازد . "امیر جنانی" صلابتی در بازی خود دارد که فرسخ ها او را از تیپ بودن دور می کند و باعث می شود دست در دست شخصیت حرکت کند . از سایر بازیگران در مجموع بازی های درخشان و مسلط دیده می شود و این قطعا نشان از تمرین طولانی مدت گروه در جهت هماهنگی دارد. هدایت امین میری در این میان نیز قطعا تاثیرگذار بوده است .
روایتی که میری و همکارانش در این نمایش بیان می کنند ، نگاهی همه جانبه است که جنبه های مختلفی از یک جنایت را در نظر می گیرد و با ایجاد ارتباط بین شخصیت ها با پرونده سعید حنایی سعی در یافتن نقطه مشترکی بین تمام این جنایت هاست و آن این است که ثمره بی مهری ، میوه ای خوش آب و رنگ نیست . وقتی قوت قالب ، نفرت باشد نمی توان انتظار ثمره ای هم چون تفکر و عشق را داشت . هر زمان که عضوی از جامعه، درون کسی را با نفرت به قتل می رساند ، صحنه قتلی مهیا کرده که شریک قتل های بعدی آن انسان هم می شود . با این نگاه انسان بودن و با انسانیت زندگی کردن ، مسئولیت بزرگی روی دوش بشر می گذارد که دیگر نمی تواند از کنار هر واژه یا رفتار خود به راحتی بگذرد .
مرسی از معرفی مستند
۰۵ دی ۱۳۹۸
ممنون خانم تاواتاو از نقد کامل و جامعتون. کاملا موافقم مخصوصا اونجایی که از سلسله تربیت بد گفتید چون تو همون مستند، پسر سعید حنایی هم با صراحتی عجیب گفت که وقتی بزرگ بشه قصد داره راه پدرشو ادامه بده.
۰۵ دی ۱۳۹۸
سرکار خانم زهره مقدم
و جناب آقای پویا فلاح
ممنون از توجهتون
۱۶ دی ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید