در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | سین جیم درباره نمایش حقیغت حغیقت: از روز چهارشنبه دارم از خودم می پرسم : "حقیقت چیست؟" و "
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 09:31:57
از روز چهارشنبه دارم از خودم می پرسم : "حقیقت چیست؟" و "دیوانه کیست؟" چه چیز به نظر میاد؟ و آیا اون چیزی که به نظر میاد حقیقت ... دیدن ادامه ›› داره یا نه؟ یا اصلا من در جایگاهی هستم که بتونم حقیقت رو از غیرش تشخیص بدم ؟

اما بریم سراغ نمایش! در یک جمله اگه بخوام توصیف کنم میگم: یک اجرای خوب اما عاری از جزئیات. حالا چرا ؟
قبل از هر چیز گوشزد کنم که این نوشته برای بدگویی از بازیگران، کارگردان یا کل اجرا نیست. بازیگران خوب و آینده داری حضور داشتن که مطمئنم در آینده بازی های فوق العاده ای ازشون خواهیم دید. به عنوان یه بیننده عادی و آماتور از دیدن این اجرا لذت بردم اما خب بالاخره من مثل مادربزرگ های کم حوصله غرمو میزنم چون تاسف می خورم که این لذت خیلی زیاد و قابل قبول تر می بود اگه به یه سری نکات به عنوان جزئیات توجه بیشتری می شد. اولین مورد گفت و گو ها و لحن ادا کردن جملات: می دونم که حفظ کردن و به موقع ادا کردن این همه دیالوگ و جملات ِ پیوسته و جدا خیلی کار سختیه اما وقتی نحوه ادا کردنشون درست نباشه در واقع کلا کاری هم انجام نشده. گاهی اوقات (به نظر من البته) جملات به قدری سریع گفته می شد که بعضی از کلمات جا می موند. مثلا احساسات "است" و تصمیم گرفتیم "تصم تیم" گفته می شد. و وقتی هنوز درگیر حلاجی جمله قبلی بودم جمله بعدی شروع می شد و همین باعث میشد رشته کلام کلا از دستم خارج بشه. در مورد لحن ها هم این موضوع رعایت نمیشد. جمله ها مکانیکی گفته می شد. احساس نداشت یا احساس کمی داشت. نمیشد حدس زد که شخصی که در حال صحبت کردنه چه منظوری از این حرفا داره. چه بسا بهتر بود اگه منظور با اشاره های ابرو گفته می شد. مثلا بازیگر نقش مدیر داخلی گالری (که نامزد لامبرتوست) یکسره با صدای بلند و یکنواخت حرف میزد اما از این نکته که با چشم و ابرو رقبا رو دور میکرد قابل تحسین بود یا آقای مدیر گالری (که اسمش یادم نیست!) یه کم زیادی خشک بود که اگه منظورشون رسوندن این نکته بود که ایشون واقعا آدم خشک و مقرراتیه دیگه زیاده روی بود. میتونم بگم بازیگر موفق شده بود تصویر انسانی رو دربیاره که روح نداشت ! در این بین خود مجسمه که فکر کنم آقای ابراهیمی بودن خیلی خوب و مسلط بود. صدای رسا، نگاه نافذ و قوی و تسلط روی هر حرف و ادای کلمات بدون تپق (فکر کنم فقط یه بار اعداد رو اشتباه گفت)
در مورد صحنه آرایی: جای خلاقیت وجود داشت. نرده ها از پشت پرده مشخص بودند و صندلی ها به صورت الاکلنگی روی یه فرورفتگی گذاشته شده بود و باعث میشد با هر نشستن و بلند شدن بازیگرها تکون بخوره. میشد کمی وسط صحنه رو هم مثل حاشیه های دور ( جایی که میز ابزار قرار داشت و به زحمت یکی دو تا از ابزار از ردیف دوم دیده میشد یا جایی که خانم ها ایستاده بودن و پچ پچ میکردن اما چون در یک راستا قرار داشتن نفرات دوم و سوم دیده نمیشدن و مشکل جایی بیشتر میشد که همون نفر اول هم پشت به بیننده قرار می گرفت بنابراین کل موجودیت اون تکه محو میشد) بچینند. البته از این نکته نگذریم که همین موضوع باعث شده بود مجسمه عجیب و غریب وسط صحنه بیشتر به چشم بیاد.
در مورد لباس ها: به نظر می اومد هر کی هرچی بهش میومده رو انتخاب کرده! (به استثنای معاون وزیر که خداییش لباسش اصلا بهش نمی اومد !) مثلا زمان تئاتر 1990 میلادیه. نمیشه یکی لباس قرن 16 رو بپوشه (خواهر زن مرموز) ، یکی قرن 18 (همسر صاحب گالری) و یکی کت و شلوار دهه 60 ایرانی !
در مورد موسیقی: تنظیم نشده و غیرعادی بود. همخوانی با صحنه ها وجود نداشت و بالا و پایین رفتن صدای پخش باعث میشد حواس بیننده پرت بشه و گاها انقدر زیاد میشد که باعث میشد صدای بازیگرها گم بشه. ضمن اینکه به نظر می اومد با هم هارمونی ندارن و موج نت های آهنگ ها با قبلی و بعدی متفاوته (شاید هم منظوری پشت این حرکت بوده (چیزی غیر از آزار بیننده ))

اما در نهایت با همه این ضعف ها از این اجرا راضی بودم و همونطور که گفتم لذت بردم. امیدوارم بازیگرها و دوستان پشت صحنه از این نقدِ غیرکارشناسانه و کاملا سلیقه ای نرنجیده باشند و خستگی به تنشون نمونده باشه. منتظر کارهای بعدی این گروه هستم.
خیلی متشکرم از نظرتون .
این میزان دقت و اهمیت لذت بخشه .
۰۵ بهمن ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید