در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | پیمان پرهیزکاری درباره نمایش مرثیه ای برای ژاله.م و قاتلش: در تقابل با هر پدیده‌ای (از سینما، موسیقی، تئاتر و... گرفته تا موجودات
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 01:52:39
در تقابل با هر پدیده‌ای (از سینما، موسیقی، تئاتر و... گرفته تا موجودات زنده) همواره درپی یافتن جای خود در آن هستم/هستیم، نقطه‌ای، لحظه‌ای که ... دیدن ادامه ›› بتوان پیوندی با اثر یافت، ابوتراب خسروی اولین پیوند من/ما با این اثر است، در ادامه تا اواسط فقط همان نقطه پابرجاست و چیزی اضافه نمی‌شود، تا آن‌که خود نویسنده/کارگردان روی صحنه احضار می‌شود، در همین لحظه ارتباط دیگری پدید می‌آید، پیش خود به این فکر می‌کنم/می‌کنیم کاش همه چیز همین بود، ژاله/قاتل‌اش به سمت ژاله/صانع‌اش(خالق‌اش) می‌رفت و تمرکز بر این رابطه می‌بود، سردرگمی من/ما جایی شروع می‌شود، که خیال صحنه‌ای نویسنده که خودش حالا شخصیتی است، و خیال کارگردان از رابطه‌ی ژاله/قاتل‌اش در هم چفت نمی‌شوند، خیال نویسنده که از دل ادبیات رمانتیک و شاید از رابطه‌ی مادام بواری/فلوبر بیرون جسته است به اندازه‌ی کافی توانایی ایستادن روی پاهای خود را دارد، خیال کارگردان اما وابسته به متن داستان ابوتراب خسروی است، از حضور چندباره و تکرار اتفاقات گرفته تا رابطه‌ی ژاله/قاتل‌اش که قرار است متن و کلمات را به صحنه بیاورد و زنده کند، نکته‌ی بارز ادبیات خسروی که در رمان‌های‌اش به حد کمال به این موضوع پرداخته است، حضور جسمانی کلمات در بافت داستان/کاغذ که به شکلی از فراداستان دست می‌یابد و صرفا به رابطه نویسنده و شخصیت‌ها بسنده نمی‌کند، که در ادبیات این چنینی متداول است.
در هم نجوشیدن این دو خیال (نویسنده [شخصیت] و کارگردان) باعث می‌شود ما هم‌چنان با توجه به وضعیت در هم پیچیده‌ی روایت، درگیر زمان نیوتونی باشیم، هم‌چنان زمان بر ما و شخصیت‌ها به همان ترتیبی می‌گذرد که در دنیای واقعی و این خیال‌ها زندگی و حیات خود را در یک دنیایی با زمان برگسونی تجربه نمی‌کنند، زمانی یک‌پارچه و غیرقابل اندازه‌گیری با ابزار مرسوم همانند ساعت و روز و سال، با احتیاط این دو خیال از هم جدا می‌شوند، حتی در بخش انتهایی که ژاله‌ها با هم جابه‌جا می‌شوند ما در هم فرو رفتن این سه موقعیت را شاهد نیستیم. پیچیدن و غلتیدن در هم این سه موقعیت می‌توانست بیش از هر چیزی به وضعیت نویسنده (شخصیت) نزدیک شود که درگیر بازنویسی‌های بسیار است تا از جهنم داستان خود خارج شود، اگر این موقعیت/واقعیت‌ها در هم فرو می‌ریختند و مغاکی را حاصل می‌شدند که تماشاگر در آن می‌نگریست و مغاک در تماشاگر و این دو در پیوند با هم جهانی را به وجود می‌آوردند عجیب‌تر از هر داستانی.
امیرمسعود فدائی، سپهر امیدوار، امیر مسعود و mahaya این را خواندند
آقامیلاد طیبی این را دوست دارد
من هر چقدر فکر میکنم می بینم داستان مادام بواری ارتباطی با این نمایش دارد به هیچ نتیجه ای نمیرسم مادام بواری زنی که عاشق تجملات است چه ارتباطی با یک زن مبارز دارد ؟
۱۸ شهریور ۱۳۹۹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید