پاپ
بهانه ای برای تیوال نگاری، پس از مدت ها
مدت هایی دور از سینمای کدر و تئاتر شفاف
هیچ بازیگر مشهوری نداشت، برق هیچ برندی ذهنم را از توماج پرت نکرد و این خود نیمی از تندیس نمکین من رو برای فیلم مسجل می کنه.
عمق اندوه در پس زمینه نواهای طرب ناک فیلم کاملا حس میشد. اندوهی ستودنی و نهادینه شده در زندگی.
نگاه هایی به شدت باورپذیر، بازیگری وجود ندارد، هست آنچه هست و ما به گوشه ای از هستی سرک می کشیم. (تنها مادر و دختر سیاهش به من یادآوری کردند که شاهد اثری هنری هستم)
بوشهر احسان عبدی پور به قدری اثرگذار و الهام بخش است که میترسم گذرم به آنجا بیفتد و تصوراتم
... دیدن ادامه ››
تبخیر شوند.
آثار منثور کارگردان و صدای مسموعش در تمام فیلم ملموس است، اگر مخاطب آنها بوده باشید، شخصیت ها غریبه نیستند.
منثورجات و روایاتی که چون چهره ندارند، لوکیشن ندارند، نورپزدازی، دکور و هیچ ندارند همه شان را خودمان میسازیم و این گونه در تهیه اثر هنری نهایی برای ثبت در ذهن و روحمان سهیم هستیم. جاهای خالی را خودمان پر میکنیم و شاید با این تحریف بیشتر خوش می گذرانیم. این ها را گفتم که بگویم این فیلم اثرگذار بود اما پادکست "کبریت" مرا بیشتر یاد بدبختی های عشقیم انداخت... خیلی بیشتر...
و چه قهرمانانی، علی، هستی، توماج، شیرین... فیلم برای هر سلیقه ای قهرمان ارائه میکند. علی که هم سرش سبز بود و هم زبانش اما اهل جلوی دوربین رفتن نبود و بار هویتش را هستی به دوش کشید... هستی، متولد سال سگ، حامی و نگهبان... توماج 22مایلی، که زین پس با حفره ای در سینه به زنده بودن ادامه خواهد داد و شیرین منطقی که همه هزینه های اتریشی برای اون میشه... حراج عصمت نتیجه ی جرئتی قهرمانانست اگر از سر حماقتی افسانه ای نباشد.
سرباز نبوده ام، حیف، کاش بیشتر سرباز را میفهمیدم، اما در نوجوانی تپل بودم، نوجوان تپل فیلم بر همه ی قهرمانان اثر گذاشت، شاید لقب قهرمان قهرمانان هم برازنده ی اندامش باشد هم هویتش.
تمام ؛)