آخرین باری که به دیدن یک نمایش رفتم حدود ۷ سال پیش بود که «تانگوی تخم مرغ داغ» را به تماشا نشستم. مشغله زیاد درسی و وارد شدن به فضای علمی و دانشگاه باعث دوری من از موسیقی و هنر٬ این دو یار دوران کودکی و نوجوانیام شد. بنا به یک دلیل خاص و دیدن یک دوست قدیمی و زنده شدن خاطرات کودکیام به دیدن این نمایش آمدم اما این تجربه به جز اینکه جزو اتفاقات زیبای زندگیام محسوب میشود باعث زنده شدن خیلی چیزها در من شد....
«درخت شیشهای آلما» برای من تا همیشه یادآور شبی فوقالعاده و تجدید دیداری عمیق با یار کودکیام پس از سالها دوری خواهد بود.
نمایشی واقعا گیرا و نفسگیر که عشقم به تماشای تئاتر را دوباره در من بیدار کرد. گاهی دلم میخواست نفسی عمیق بکشم ولی اجرای بی نظیر دوستان عزیز و افکتهای فوقالعاده صدا نفس را در سینه حبس کرده بود.
ممنون از تمامی عوامل این نمایش که به جز خاطرهانگیز بودن برای من٬ یادآور روزهای خوب نوجوانیام هم بود.