در کل اجرایی بود که حتما ارزش دیدن داشت.
نمایشنامه قصهی تک خطی سادهای رو روایت میکرد که با اینکه پیچ و تاب نداشت، اما در قالب یک تئاتر یک ساعته، درست و به اندازه به نظر میرسید. صحنه، نور و موسیقی فقط در حد قابل قبول بود و میتونست بهتر اجرا بشه.
حضور کاراکتری که اول کار به خونهی زن و شوهر اومد و یه خبر تقریبا بی اهمیت داد و رفت رو در نمایشنامه نفهمیدم.
در رابطه با بازیها هم باید بگم بازی زن و شوهر قابل قبول بود و هر دو نفر لحظههایی داشتند که در آن خوب بودند. بازی کاراکتری که برای تعمیرات اومده بود و تا پایان نمایش هم حضور داشت، به نظرم خوب نبود. اکتها و عکسالعملهای بازیگر این نقش مصنوعی و اُوِر بود. در صورتی که بهتر بود این نقش بسیار جدی گرفته میشد و کاملا رئال و مینیمال بازی میشد. اون زمان بود که سیر به جنون رسیدن این شخصیت و اکت پایانی اون باورپذیر و منطقی مینمود. به این ترتیب خاتمهی کار هم بسیار تکاندهنده و تاثیرگذار میشد.
برای سالن شهرزاد هم متاسفام که در قرن بیست و یک، تمام افرادی که بلیت رو قبلا از تیوال خریدهاند، باید برن طبقهی بالا و نیم ساعت در صف سفارش کافی شاپ!!! بایستن تا بلیت چاپیشون رو بگیرن.