امشب نمایش بک تو بلک رو دیدم
من بازگشت به تاریکی رو برگشت به زهدان مادر ترجمه می کنم و این برمیگرده به دقایقی که در تاریکی به ذهنم گذشت .
هرگز چنین زیبا اجرای مونولوگ ندیده بودم ، حضور یک مرد با لباس های روزمرگی اش ،شاید به این دلیل که برای ذهن، عوام رو تداعی کنه
مونولوگی که واژه به واژه به عمیق ترین نقطه ی قلب آدمی سرایت می کرد
به دور از کلیشه ، عاری از تکرار های مجازی ، دور از درشت نمایی
در ردیف آخر صندلی آخر حس کردم مقابل علی نشسته ام به فاصله ی یک قدم
نویسنده علی بود یا بازیگر ؟مگر میشه یک نویسنده ، یک بازیگر تا به این اندازه به شخصیتی جدای از خودش متصل باشه !
امشب در تاریکی زهدان مادرانه غرق شدم
ایکاش تماشاچیان کم طاقت با دور نگه داشتن گوشی از خودشون ، لذت غرق شدن ما رو در نمایش کم نمی کردند