متنِ نمایش رو دوست نداشتم
در واقع یه درام عاشقانه بود ولی هیج حسی از دیالوگها در من ایجاد نمیشد و در مجموع دوسش نداشتم
ضمن اینکه انتخابِ کافه باروک با اونهمه باید و نبایدهاشون مناسب نبود
موفق باشید
ما که رفتیم چهل دقیقه قبل از شروعِ نمایش و هوا هم سرد بود ! گفتن داخل سالن نمیتونید برید و باید بیرون منتظر باشید ... سر یه میز نشستیم و میگفتن باید یه سفارشی بدین !
گفتم اخه من تا سفارش بدم و شما برامون سرو کنید که دیگه نمایش آغاز میشه و میتونیم با خودمون ببریم توی سالن ؟ گفتن خیر ...
گفتم پس بعد از اجرا به غذا می پردازیم
میگفتن پس باید برید توی پارکینگ منتظر بمونید و این خیلی توهین به تماشاچی بود ??♀️ نه صندلی و وسیله گرمایشی در پارکینگ تعبیه شده بود و نه اجازه ی نشستن پشت میزهای کافه و نه ورود به سالن ??♀️
برای دستشویی رفتن هم اجازه نمیدادن و باید هفت خوان رستم رو می گذروندیم ? رفتار پرسنل هم خیلی ناراضی و پرخاشگر بود متاسفانه ?
ما که رفتیم چهل دقیقه قبل از شروعِ نمایش و هوا هم سرد بود ! گفتن داخل سالن نمیتونید برید و باید بیرون منتظر باشید ... سر یه میز نشستیم و میگفتن باید یه سفارشی بدین !
گفتم اخه من تا سفارش بدم ...
ما که رفتیم چهل دقیقه قبل از شروعِ نمایش و هوا هم سرد بود ! گفتن داخل سالن نمیتونید برید و باید بیرون منتظر باشید ... سر یه میز نشستیم و میگفتن باید یه سفارشی بدین !
گفتم اخه من تا سفارش بدم ...
ما که رفتیم چهل دقیقه قبل از شروعِ نمایش و هوا هم سرد بود ! گفتن داخل سالن نمیتونید برید و باید بیرون منتظر باشید ... سر یه میز نشستیم و میگفتن باید یه سفارشی بدین !
گفتم اخه من تا سفارش بدم ...
اجازه بدین سرم رو بکوبم به دیوار :)
من اگر بودم همون وسط کافه میشستم کف زمین لقمه ی نون پنیرم رو از کیفم در میاوردم و میخوردم
این چه وضعیه حقیقتا