علی صدا ضبط می کنه و ما فقط صدای سرمه و حیدر و آدمهای که صداشون ضبط شده رو می شنویم و نه صدای بازجو ما فقط داریم صداهای توی ذهن علی رو می شنویم صداهای که خودش احضارشون می کنه و خیالشون می کنه و نه صدای بازجو که خسته نشده از سوالهای تکراری، انقدر تو ذهن علی غرق می شیم که به علی کوچولو می رسیم ، به تصویر سیاه و سفید علی و مامانش که تصویر یک نسل خاکستری!