در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | فرزین زمان خان درباره نمایش هنرمند بودن یا نبودن مسئله این است: شرایط داستان، شرایط جذابیه که در خیلی فیلم ها و سریال ها هم باهاش روبر
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 20:13:26
شرایط داستان، شرایط جذابیه که در خیلی فیلم ها و سریال ها هم باهاش روبرو شدیم، یه کاری قراره انجام بشه بعد هی نمیشه.
ولی در این بین سوالات بی پاسخ ایجاد میشد، معرفی کاراکترها انچنان خوب انجام نشد، حتی سوزان در ابتدا به نظر من دختر خانواده اومد بعد متوجه شدم خدمتکار خانواده است، برادر اقای نویسنده ایا واقعا برادرش بود؟ یا نه شیاد بود؟ اقای معلول تا حدودی متوجهش شدم ولی خب میشد کمی بیشتر معرفی بشه، خبرنگار اسمش پرنسس بود یا در کشور خودش پرنسس بود؟ نامه پیدا شده چی بود، از مرد دیگری بود به همسر نویسنده یا نه واقعا از خواهرش بود؟ مرد مرموز کی بود؟ چرا اولش اومد؟ ایا کاراکتر تو ذهن نویسنده بود؟ …
حجم‌سوالاتی که برای مخاطب به وجود اومد و بی پاسخ موند خیلی خیلی زیاد بود. استادان تئاتر میگن برای هر اتفاقی که میفته باید جواب داشته باشید، مثلا مرد معلول چرا پاشد خب؟
این سوالات باعث میشه ذهن درگیر بشه و کمدی کار گم بشه.
مخصوصا که اگز دراماتورژی با خود کارگردان بوده میشد که به متن وفادار نباشه، به شخصه وقتی همسر اول لئون تماس گرفت و بعد با مادر نویسنده مچ شد مطمئن شدم مثل دومینو همه مشکلات حل خواهد شد، ولی دوباره گره افکنی، که مادرت میخواد خونه منو بدزده و خب باز هم سوال ... دیدن ادامه ›› بی جواب …
پایان بندی کار سختیه واقعا هم سخته و به هیچ وجه راضی کننده نبود برای من تماشاگر.
به عقیده من ضعف دیگر کار یکدست نبودن کاراکترها بود، بهرحال همه ساکن یک کشور بودن ولی ما اینو نمیدیدم نه در طراحی لباس، نه در شخصیت و نوع دیالوگ کردن، در واقع اصلا زمان مشخص نبود مخصوصا که از کرونا هم استفاده شد.
چوب دستی دلیل وجودش چی بود؟؟ وقتی نویسنده کاملا راحت راه میرفت. نبود چی از کار کم میشد؟؟
هر چه مینویسم گنگی های کار بیشتر تو ذهنم میاد.

صحنه های تلفن بسیار ایده خوبی داشت و بازی با نور حال و هوای دور بودن این افراد رو به ما میداد.
خانم خبرنگار بازی های چهرشون و بدنشون عالی بود واقعا انگار در نقش فرو رفته بودن.
هدفون ایده جالبی بود ولی کاشکی رپ کوتاه تری پخش میشد حداقل بهرحال تماشاگر باید از نمایش لذت ببره نه از رپ تنها.
تابلو ایده جالبی بود افتادنش هم حتی با تکرار زیاد جالب بود، بازی های با نگاهش هم خیلی عالی بود، کاشکی اخرش سوال نمیشد که چرا راه افتاد اومد یکی رو دار زد.
طنز کار واقعا خوب بود و خنده ها از صمیم قلب بود.
و در نهایت عکس هایی که در تئاترها هر شب گرفته میشه کاربردش چیه؟ بعدا نگاهشون می کنید؟
خیلی اوقات خودم عجله داشتم یا اصلا با نمایش ارتباط نگرفتم خواستم سریعا سالن رو ترک کنم ولی درگیر عکس هم شدم. ای کاش انتخابی باشه و هر کسی موند تو عکس ها شرکت کنه.
سلام دوست عزیز ممنون که به تماشای ما نشستید ???
نبودن زمان و مکان و یکدست نبودن کاراکترها تعمدی بود و شیوه‌ی بنده بود و ممنون از هوشتون که درکش کردید ??
علت حضور چوب دستی به مفهوم نداشتن استقلال هنرمند از خیلی موارد بود و درواقع سمبل بود، امیدوارم در کارهای آتی بتوانیم رضایت کامل نگاه قشنگتون رو جلب کنیم ???
۱۸ فروردین ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید