در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | یاسر متاجی: من دوپاره‌ام، یکی با درزِ چکمه‌ها جامانده در برودتِ رود و رطوبتِ شالیز
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 00:44:46
من دوپاره‌ام، یکی با درزِ چکمه‌ها جامانده در برودتِ رود و رطوبتِ شالیزار که روزها در رزم دسته‌جمعی معاش بود و شب‌های فروردین‌ش، رهایی با چشم‌های تو داشت، با پاهای تو راه می‌رفت، با چشم‌های تو می‌خندید با دست‌های تو بهار می‌چید.
همان‌که هنوز هیبتِ دریا با آن هراسِ مهیبِ جوانانِ از دست رفته در هیاتِ نیمه‌جانش حلول می‌کند.
پاره‌ی دیگر اما در تظاهرِ زندگی ماند و می‌ماند گویا در انکارِ مدام.
حضور تو اما اتصال پاره‌هایِ متناقض من بود با خیالی که آسوده در گذشته و حال رفت‌و‌آمد دارد.
به به
مثل همیشه لذتبخش . چیزی که متون و اشعارتون رو متفاوت میکنه همین تغزل و خرامیدنِ کلمات بر صفحه ست . که کلمه ها علاوه بر محتوایی که به درستی و دقت حمل میکنن و بازتاب میدن ، از پیِ هم بر صفحه سُر میخورن و در هم تنیده ، منجر به یک اثرِ یکدست و تمیز و شکوهمند میشن .
دست مریزاد
۰۷ فروردین ۱۴۰۱
بامداد
به به مثل همیشه لذتبخش . چیزی که متون و اشعارتون رو متفاوت میکنه همین تغزل و خرامیدنِ کلمات بر صفحه ست . که کلمه ها علاوه بر محتوایی که به درستی و دقت حمل میکنن و بازتاب میدن ، از پیِ هم ...
بامداد عزیز باعث افتخاره این نظر و نگاه شما
حقیقتا ممنونم
یاد می‌گیرم از نوشته‌های شما
۰۷ فروردین ۱۴۰۱
یاسر متاجی
بامداد عزیز باعث افتخاره این نظر و نگاه شما حقیقتا ممنونم یاد می‌گیرم از نوشته‌های شما
بزرگوارید جناب متاجی ، این بلند نظری و مناعتِ طبع شما رو میرسونه اما به واقع اونچه حقیقت داره اینه که همیشه از صحبتهاتون ، اشعارتون و دیدگاهتون نسبت به مسائلِ مختلف اعم از گفتگوهایِ با دوستان و مباحثِ تخصصیِ ادبی ، فلسفی و اجتماعی هم لذت بردم هم بسیار آموختم
خدا رو شکر برای وجودتون
۰۸ فروردین ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید