در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | محمدحسن خدایی درباره نمایش تن ها: درباره نمایش «تن‌ها» به نویسندگی و کارگردانی علیرضا معروفی ای وای بر
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 06:58:04
درباره نمایش «تن‌ها» به نویسندگی و کارگردانی علیرضا معروفی
ای وای بر اسیری...
نوشته محمدحسن خدایی
به راستی که تئاتر دفاع مقدس همچون عرصه‌ای گشوده در انتظار است تا روایت رشادت‌ها و عقب‌نشستن‌ها را به نظاره نشیند. دیگر مدت‌هاست که بازنمایی دوران جنگ ایران و عراق به میانجی رسانه‌ای چون تئاتر به شکل مستقیم الویت خود را از دست داده و اغلب روایت‌ها واجد نوعی فاصله‌مندی و بیان استعاری است. بنابراین تاریخ‌مندی انضمامی این آثار تا حدودی به محاق رفته و با فضاهایی کمابیش انتزاعی و مینیمالیستی روبرو هستیم. شاید این رویکرد را بتوان تمهیدی دانست برای دور شدن از حال و هوای اسطوره‌ای جنگ و امکان تامل انتقادی داشتن در رابطه با آن دوران. احضار شکلی از رئالیسم انتزاعی که بیش از آنکه به ایدئولوژی بپردازد به موقعیت تکین آدم‌ها در موقعیت‌های بحرانی بشری توجه دارد. به هر حال این تغییر استراتژی در روایت آن هشت سال پر فراز و نشیب، نشان از تغییر نسل و تفاوت رویکرد در مواجهه با گذشته است. هنرمندان نسل تازه که تجربه حضور بی‌واسطه با جنگ را ندارند لاجرم مسیر دیگری را انتخاب می‌کنند تا شاید بتوانند در وقایع تلخ و شیرین آن دوره چشم بدوزند و روایت خویش را از یکی از مهم‌ترین حوادث تاریخ معاصر خاورمیانه بیان کنند. از این منظر می‌توان نمایش «تن‌ها» به نویسندگی و کارگردانی علیرضا معروفی را نمونه‌ای قابل اعتنا در این وادی دانست. اجرایی که با انتخاب فرمی متفاوت و تجربی، تلاش دارد از جهان خیر و شری که اغلب در تئاتر دفاع مقدس در این سال‌ها بر صحنه آمده، به نوعی عبور کند و در باب چرایی رفتار آن چند سرباز ایرانی به مداقه نشیند. تن‌ها روایتگر آنانی است که ... دیدن ادامه ›› در کمین دشمن گرفتار شده و حال قرار است عزم، اراده و ایمان‌شان به محک الهی درآید. با آنکه زمان و مکان به موازات یکدیگر در دو قسمت روایت می‌شوند، اما گویی هیچ کدام از این زمان و مکان‌ها به تمامی نمی‌توانند در آن یکی مستحیل شده و حقیقت را به تمامی افشا کنند. از یاد نباید برد که در بیان گدشته‌های دوران‌ساز همیشه حرف‌هایی پنهان و رازهای سر به مهری تا ابد نامکشوف باقی می‌ماند. هر چه هست نمایش تن‌ها را می‌توان بیش از آنکه روایت تاریخ دانست تمنای آشکارکردن یک موقعیت تحمل‌ناپدیر بشری فرض کرد که ماشین جنگی صدام بر عده‌ای از سربازان ایرانی اعمال کرد. موقعیتی که ساعت‌ها و روزها ادامه یافت تا مقاومت‌ افراد شکسته شود و اسرار محرمانه نظامی در دسترس حزب بعث قرار گیرد. روایت پنجاه دقیقه‌ای تن‌ها، تقلای روشنگری آن چیزی است که گویی به فاجعه ختم شده و موجب ناکامی نیروهای ایرانی در مقابل ارتش دشمن شده است. قسمتی از تاریخ حزن‌آلود جنگ تحمیلی که جان‌های عزیزی را از ما گرفت و هیچ‌گاه معلوم نکرد که چرا چنین شد و این گونه سرنوشت نبرد ما رقم خورد.
دوپاره‌ بودن روایت، به میانجی رفت و آمدهای مدام میان زمان حال و گذشته، این امکان را مهیا می‌کند که نگاهی دوباره افکنیم بر دقایق پر از مصیبت اسارت سربازان ایرانی در آن بازه زمانی. روایتِ تن‌ها به خوبی نشان می‌دهد که چگونه در یک سلول با وسعت یک متر در یک متر، انسانیت بتدریج به محاق رفته و بدن به شرایط اضطراری زیستن فروکاسته می‌شود. در این شرایط غیرانسانی دیگر نمی‌توان تنها به باورها تکیه کرد و به خاطرات خوش ماضی پناه برد و دوام آورد. گویی در وضعیت حیات برهنه، انسان‌هایی که کرامت آنان انکار شده به بدن‌هایی تبدیل می‌شوند که فقط زنده ماندن را مقابل خویش می‌یابند. در این موقعیت غیرانسانی، احتیاجات اولیه همچون آب، هوا و حتی قضای حاجت به امری تعیین‌کننده بدل شده و دوستان و همرزمان را مقابل یکدیگر قرار می‌دهد. نمایش تن‌ها به خوبی تفاوت «موقعیت» و «وضعیت» را آشکار می‌کند. اگر «وضعیت» را تمامی آن مولفه‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و...فرض بگیریم که یک دوران تاریخی و نظم مستقر را می‌سازد، در مقابل می‌توان «موقعیت» را حالات و شرایط افراد در قبال یک وضعیت کلی دانست. فی‌الواقع انسان‌هایی که در نمایش تن‌ها روایت می‌شوند گرفتار یک موقعیت دشوار شده‌اند یعنی اسارات در یک سلول یک در یک متر. هشت نفر با جهان‌بینی‌های متفاوت و گاه متعارض، در یک سلول اسیر شده و برای بقا می‌جنگند. اسارت در این سلول را به نوعی می‌توان موقعیت آنان فرض کرد اما وضعیتی که این هشت نفر در حال تجربه هستند چیست؟ پاسخ به این پرسش چندان آسان نیست اما می‌توان مولفه‌هایی چون جنگ ایران و عراق، فضای انقلابی دهه شصت، حکومت مستقر در ایران و عراق و حتی اقتصاد سیاسی دولت را از مهم‌ترین نکات مقوم این وضعیت دانست که این هشت نفر در حال زیستن ذیل آن هستند. به راستی گرفتار آمدن در این موقعیتِ اسارات است که نسبت این هشت نفر را با آن وضعیت کلی از نو تعریف می‌کند و علت اسارت آنان را در نسبت با وقوع جنگ مابین ایران و عراق معنادار می‌یابد. اغلب آثار مهم تاریخ ادبیات به نوعی دیالکتیک امر جزئی است با کلیت؛ دیالکتیک فرد در قبال تاریخ. به دیگر سخن می‌توان این تضاد را در نسبت همیشه بحرانی تاریخ شخصی با تاریخ عمومی صورتبندی کرد.
علیرضا معروفی در مقام نویسنده و کارگردان با تیزهوشی این پرسش را مطرح می‌کند که اصولاً چگونه می‌توان گذشته را از نو روایت کرد. زمان حال نمایش مربوط است به جلسه بازجویی یک مقام مسئول از کسی که از آن مهلکه جان سالم بدر برده. اما این نجات‌یافته توانایی سخن گفتن ندارد و با ایما و اشاره در تقلا است شرح ماوقع از آن روزهای نبرد و اسارات بدهد. گویی گذشته همچنان فاصله‌مندی خویش را با اکنون حفظ کرده و رازهای نامکشوف را در سینه پنهان می‌کند. هادی شیخ‌الاسلامی به خوبی توانسته این بی‌زبان بودن سرباز نجات‌یافته را بر صحنه ظاهر کند. مهارتی که از دل سال‌ها تجربه بیرون آمده و به بار نشسته است. سرباز نجات‌یافته اما الکن کسی است که می‌بایست گذشته را شهادت دهد اما زبانی برای گفتن در اختیار ندارد. بنابراین تقلای بازجو در فهم حوادث تلخ گذشته به مانند ما تا حدودی ناکام باقی می‌ماند. اما این الکن بودن با ژست‌هایی که اجرا می‌شود لحظات نابی از شهادت دادن فاجعه را آشکار می‌کند. بی‌جهت نیست که عنصر تکرار در بیان کلمات این چنین نزد کسانی که به اسارت درآمده‌اند مشاهده می‌شود و هر جمله با لحن و ژست متفاوتی بر زبان جاری می‌شود. علاوه بر این و از تمهیدات هوشمندانه اجرایی، می‌توان از استقرار بازیگران بر صحنه مثال آورد. شخصیت‌ها در خطوط منظم و با فاصله تقریبی یک متر از یکدیگر ایستاده و قرار است فشردگی و فرسوده شدن تدریجی در سلول را به نمایش گذارند. از این باب اجرا توانسته به آرامی فروپاشی ذهنی و هویتی بعضی از سربازان را در این موقعیت دشوار اسارات به نمایش گذارد.
زمان پنجاه دقیقه‌ای نمایش می‌توانست اندکی افزایش یابد و تاریخمندی روایت را بیش از این تعیّن بخشد. به هر حال برای تماشاگری که خبری از تاریخ جنگ ایران و عراق ندارد این حجم از فشردگی می‌تواند آسیب‌زننده باشد و فهمِ چیستی و چرایی این واقعه را ناممکن کند. از یاد نبریم که دیالکتیک امر جزئی با تاریخ یک دوره از مهم‌ترین مسائل بشریت است. اینکه کجا ایستاده‌ایم و چه قراری با تاریخ جهانی داریم. نمایش تن‌ها تلاش دارد به این پرسش پاسخ دهد اما قبل از آن می‌بایست توضیح دهد که کجای جنگ ایران و عراق ایستاده است. گویی در حوالی عملیات کربلای چهار و پنج، میان ناکامی و کامیابی.
کاش دوباره اجرا شه
یا کاش معروفی یه کار جدید بیاره!
۱۴ فروردین ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید