دیشب نمایشرو تماشا کردم؛ از دیدن دوستانم که پیشرفت داشتند و تسلطی که روی بازیهایشان داشتن ذوق کردم. چون مشخص بود کار محصول تمرین مستمر بوده. صحنه در عین سادگی پیچیده هم بود. کلیت کار مورد پسند بود. فقط مقداری ارتباط گرفتن با متن برام مشکل بود. اما بعد از نمایش وقتی راجعبه "ویرجینیا وولف" سرچ کردم متوجه رابطهش با کار شدم؛ که در دوران جنگ جهانی دوم دچاره افسردگی حاد شده... بعد متوجه شدم که نویسنده (ادوارد آلبی) ایده رو از آهنگی به نام "چه کسی از گرگ بد میترسد؟" گرفته (شاید بهتر باشه خودتون سرچ و مطالعه کنید) وقتی این مطالبرو خوندم نمایشنامهرو تقریباً درک کردم. از ایدههای جدید کارگردانی خوشم اومد. به نظرم شاید باید ریتم کار بالاتر میبود.
در نهایت خسته نباشید میگم خدمت همه بازیگران و عوامل کار ?