در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | گروه نمایش موج درباره نمایش آناکارنینا: کارگردانی هوشمندانه؛ میزانسنی ساده و آرام با تمپویی پیچیده و پُر شتاب
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 16:05:31
کارگردانی هوشمندانه؛ میزانسنی ساده و آرام با تمپویی پیچیده و پُر شتاب / یادداشت جابر قاسمعلی پس از تماشای نمایش "آنا کارنینا"

"آنا کارنینا"ی آرش عباسی را دوست می‌دارم؛ نه فقط برای ایده غبطه برانگیزش، که برای اجرای گرمِ متنِ نمایش و بازی‌های خوشایندش بر صحنه

سرویس تئاتر هنرآنلاین: جابر قاسمعلی فیلمنامه‌نویس و رئیس اسبق کانون فیلمنامه‌نویسان پس از تماشای نمایش "آنا کارنینا" یادداشتی نقدگونه نوشت که متن آن به این شرح است:

"آنا کارنینا" نوشته و کار آرش عباسی در همان دقایق اولیه با ایده درخشان خود، تماشاگر را غافلگیر می‌کند؛ رویارویی یک مجری موفق با زنی که سالها پیش عاشق‌اش بوده در یک برنامه پُرمخاطب تلویزیونی ....

آنچه که در ادامه شاهدَش هستیم گسترش درست این ایده‌ی هیجان انگیز در دل یک موقعیت ... دیدن ادامه ›› جذاب است. عباسی موفق می‌شود دو شخصیت اصلی خود را در تقابلی دردناک، شانه به شانه هم پیش برد و از این مصاف گاه نابرابر، اجرایی مناسب، قابل قبول و در لحظاتی درخشان بسازد. به دیگر سخن او با درک امکاناتی که این موقعیتِ نمایشی فرارویش می‌نهد، همه تکنیک‌ها و تمهیدات پنهان و آشکار را به نفع نمایش و تاثیر گذاری بر مخاطب به کار می‌گیرد. تمهیداتی مانند بازی در بازی‌ها، گفتارنویسی‌های پینگ پونگی، استفاده از دوربین تلویزیونی به مثابه کنشی فاصله‌گذارانه و... موجب شده که نمایش گرم و پرتپش تا فصل فینال پیش برود. اما درست تا فصل فینال!

لحظه2ای که وودی رو به دوربین تلویزیونی به اعتراض کت خود را از تن بیرون می‌کند و هاشف (میکروفن الصاق شده کنار دهانش) را به در می‌آورد، نمایش از ریتم می‌افتد. نمایش که تاکنون همچون توسنی بادپا به تاخت پیش می‌رفت، به یکباره، از نفس می‌افتد؛ هم داستان کم می‌آورد و هم حس و حال. چنین به نظر می‌رسد که همه آن حوادث و خاطرات که به شکل پیش داستان‌هایی جذاب طراحی شده‌اند، به فینالی در خور با زمینه‌ای منطقی و احساسی برای شخصیت‌ها (و البته مای تماشاگر) نمی‌انجامد. نتیجه آن که تماشاگر به پایانی برآمده از متن نمی‌رسد و از همین روی مغبون به جای می‌ماند.

با این اوصاف "آنا کارنینا"ی آرش عباسی را دوست می‌دارم؛ نه فقط برای ایده غبطه برانگیزش، که برای اجرای گرمِ متنِ نمایش و بازی‌های خوشایندش بر صحنه. عباسی با هوشیاری از نقدِ رسانه در افشای زندگی شخصی انسان‌ها به کوتاهی در می‌گذرد و به نقدی تند در روابط انسانی می‌نشیند. از این منظر چه باک اگر متن به فضا و حال و هوای آثار اریک امانوئل اشمیت و به ویژه "نوای اسرار آمیز"ش ماننده باشد. این خود امتیازی‌ست برای این نویسنده و کارگردان جوان که توانسته به زیر متن روابط دردناک انسانیـ که آشکارا خاصیتی جهان شمول داردـ سرک بکشد، هر چند پیش از او امانوئل اشمیت، سویه‌های دیگر این روابط و مناسبات را بازنمایی کرده باشد."