در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | مرتضی کلانی: به یاد برادرم مصطفی تا هیجده سالگی با هم بودیم . یک جور لباس می پو
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 02:57:29
به یاد برادرم مصطفی

تا هیجده سالگی با هم بودیم . یک جور لباس می پوشیدیم وُ روی یک رخت ِ خواب می خوابیدیم . در همه ی دوران دبستان و دبیرستان هم توی یک کلاس بودیم . فقط کلاس ششم دبستان بود که ما را جدا کردند . من گفتم چرا این جور شد ؟ برادرم مصطفی جواب داد : مرض داشتند ...
...رنج ها  را تحمل کرد ...یک بیماری هولناک او را از ما گرفت ....
چهار سال بود که ندیده بودمش . موقع تولد به همدیگر تبریک گفتیم ، حدود دوهفته پیش . آرزوی دیدار همدیگر را داشتیم .
حیف از تو مصطفی
ای ... دیدن ادامه ›› کاش به جای تو
من رفته بودم به ناگاه ...
"اما دریغ وُ درد
که دژخیم مرگ
در انتخاب خویش
غافل وُ کور وُ بی رحم بود ."

۲/خرداد/ ۱۴۰۱

#مصطفی_کلانی(۱۷ اردیبهشت ۱۳۳۵_۳۰ اردیبهشت۱۴۰۱)
یادش تا همیشه ماندگار.


یادشون گرامی
تسلیت عرض میکنم جناب کلانی عزیز . داغ و دردِ خیلی بزرگیه . از خدا براتون صبر طلب میکنم . آمین که روح برادر بزرگوارتون قرین آرامش و رحمت الهی باشه .
الهی که سلامت باشید و خودتون و عزیزانتون غم نبینید .
خیلی متاسفم
۲۵ خرداد ۱۴۰۱
سپهر
. نه تو می مانی و نه اندوه و نه هیچیک از مردم این آبادی... به حباب نگران لب یک رود قسم ، و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت، غصه هم می گذرد ، آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند... لحظه ها ...
سپاس از شما ، پایدار باشید .
۲۵ خرداد ۱۴۰۱
بامداد
حقیقتن تلخ و دردناکه . نمیدونم چی بگم چون هیچ حرف و صحبتی نمیتونه غمهای سهمگینی مثل این رو تسکین بده . اما مطمئن باشید الان برادر بزرگوارتون بی هیچ درد و ناراحتی غرق در آرامش و محبتِ خداوند هستن ...
سپاس از شما دوست عزیز ، پاینده باشید .
۲۵ خرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید