به یاد برادرم مصطفی
تا هیجده سالگی با هم بودیم . یک جور لباس می پوشیدیم وُ روی یک رخت ِ خواب می خوابیدیم . در همه ی دوران دبستان و دبیرستان هم توی یک کلاس بودیم . فقط کلاس ششم دبستان بود که ما را جدا کردند . من گفتم چرا این جور شد ؟ برادرم مصطفی جواب داد : مرض داشتند ...
...رنج ها را تحمل کرد ...یک بیماری هولناک او را از ما گرفت ....
چهار سال بود که ندیده بودمش . موقع تولد به همدیگر تبریک گفتیم ، حدود دوهفته پیش . آرزوی دیدار همدیگر را داشتیم .
حیف از تو مصطفی
ای
... دیدن ادامه ››
کاش به جای تو
من رفته بودم به ناگاه ...
"اما دریغ وُ درد
که دژخیم مرگ
در انتخاب خویش
غافل وُ کور وُ بی رحم بود ."
۲/خرداد/ ۱۴۰۱
#مصطفی_کلانی(۱۷ اردیبهشت ۱۳۳۵_۳۰ اردیبهشت۱۴۰۱)
یادش تا همیشه ماندگار.