نمایشی که اگرچه زحمت فراوان و تمرین بسیار داشته است اما مشکل آنجاست که اصلاً نمایشنامه مولر به کار امروز ما نمی آید. وقوع انقلاب و ذات سرکوب کاملاً در جهان کنونی تغییر کرده است. به دلیل همین تناقضات محتوایی است که این نمایش در ایجاد شخصیت پردازی و ارتباط میان شان عقیم میماند. همۀ شخصیت ها چه خوب و چه بد از یک جنس اند. تفاوتی میان سیاه و سفید نیست. فرآیندی از نوع دگردیسی هم در کار نیست. یعنی همان رفتار و لحنِ آغاز نمایش در پایان نمایش هم تکرار می شود. به نوعی شخصیت ها دستخوش هیچ تغییری در طول اجرا نمی شوند و این دقیقاً به دلیل عدم سازگاری محتوا با حال و هوای کنونی سرزمین مان است. البته که کارگردان با تزریق خشونتِ تصویری و شنیداری (فریاد کشیدن های ممتد) سعی در جبران ضعف های موجود داشته است که دست بر قضا برای تماشاگر ایرانی جواب داده است و نمایش از فروش خوبی برخوردار شده است. که البته همین میل تماشاگر ایرانی به تماشای خشونت و شنیدن فریاد (حتی بی هیچ محتوایی) جای بسی تحلیل دارد...