در ستایش درخشش سیمرغِ پرانِ بهترین کارگردانی در دستان جناب افخمی، دلم نیامد تحلیلی از آنچه از فیلم ایشان دیدم را ننویسم. البته که قصد نوشتن نداشتم لی خبر تکان دهندۀ کسب تندیس کارگردانی توسط ایشان کاری با مغزم کرد که هنوز گیج و گنگم!
به سختی بتوانید نمونه ای از چنین ترکیب بندی های ضعیف و قاب بندی های ابتدایی را در تاریخ فیلم فجر به یاد داشته باشید! فیلم میان لحن داستانی و مستند گیج است. پلان های آرشیوی نیز به جای اینکه بر تاثیر اثر بیافزایند، آن را به مضحکه تبدیل کرده اند. این آفت به هدایت بازیگران نیز سرایت کرده بود. می توان قسم خورد که فیلم بدون دکوپاژ مقابل دوربین رفته است. از رفتار بدنی بازیگران میتوان کاملا به این نتیجه رسید که هیچکس نمی داند قرار است در نهایت با نمای باز دیده شود یا بسته. به همین دلیل در نماهای بسته شاهد میمیک های اغراق شده ایم و در نماهای باز شاهد بدن های شق و لق. حال تصور کنید در همین نماهای بسته قرار است شنوندۀ دیالوگ های طولانی (گاها بیش از ده دقیقه) و البته بسیار کم کشش باشید. اگرچه کشش دیالوگ به لحن انتقال آن نیز وابسته است اما بیش از هرچیز به محتوای دیالوگ گره خورده است. وقتی محتوا مطلقاً سفارشی و البته فاقد جذابیت باشد، تلاش کارگردان برای قبیح کردن دیالوگ ها (فحش های پی در پی) و جذب مخاطب از طریق ناسزا گویی جدا در حد هنرجویان نوجوان مدرسه های سینمایی خواهد بود. تدوین که اصلا شاهکاری از آب درآمده! پر از پلان اضافی، ریتمی کاملا متضاد با روند داستان. مثلا قصه قرار است تهییج کند، ولی تدوین با تبر به جان این تهییج افتاده است. صحنه های آرشیوی بی اساس و بدجا، حال به این تدوین کلافه کننده و به این دیالوگ های بی کشش و به این داستان سفارشی یک موسیقی بد هم اضافه کنید. انگار یک موتیف را کپی پیست کرده باشی تا فقط یک جوری پشت سکانس را پر کرده باشد.
اما نکته جالب تر از همه، حتی جالب تر از تندیس کارگردانی این است که سفارش دهندگان این دست فیلم ها در بد مخمصه ای گرفتار شده اند. اینکه هر چه
... دیدن ادامه ››
می خواهند تصویر زشت و شرم آوری از فساد سیستم دوره پهلوی تصویر کنند، مخاطب ناخودآگاه این فساد را در عصر حال جستجو می کند و از قضا برایش مابه ازاهای فراوانی یافت میکند! اعدام ناعدلانه، تمکین سربازان شاه فقط از سر جبر، فاسدین منفعت طلب دربار، قاضیِ لولو سر خرمن و ... . و این فرآیند هر دم بر مضحکۀ این دست آثار سفارشی می افزاید.
در نهایت فجر امسال بیش از آنکه خودش توقع داشت پربار بود، هم در جهت روشن شدن تکلیف سینماگران، هم در جهت روشن شدن تکلیف سفارش دهندگان، و هم دوستان دو طرفه بازی که البته سرشان بی کلاه ماند!