در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | کاظم برقی درباره نمایش امشب به صرف بورش و خون: طراحی صحنه این نمایش با دکور خلاقانه و چیدمان هوشمندانه، فضایی بسیار ج
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:19:34
طراحی صحنه این نمایش با دکور خلاقانه و چیدمان هوشمندانه، فضایی بسیار جذاب و باورپذیر ایجاد کرده بود که تماشاگر را عمیقاً درگیر داستان می‌کرد. استفاده از المان‌هایی مانند آینه، به‌عنوان یک عنصر نمادین، انتخابی ساده اما تأثیرگذار بود که مخاطب را با سهم خود در جریان تراژدی داستان مواجه می‌ساخت. این آینه که تصویر تماشاگران را در خود منعکس می‌کرد، به‌خوبی مفاهیمی پیچیده را منتقل می‌کرد و باعث می‌شد تماشاگر بخشی از روایت شود. نورپردازی متعادل، موسیقی هماهنگ و بازی‌های کنترل‌شده، همگی به انسجام بیشتر اجرا کمک کرده بودند و احساس حضور در فضایی واقعی را تقویت می‌کردند.
صابر ابر، با اجرای مسلط و تعاملات ظریفش، نقش مهمی در موفقیت نمایش ایفا کرد. او توانست با استفاده از تکنیک‌هایی مانند شکستن دیوار چهارم به‌صورت کوتاه و کنترل‌شده، مخاطب را به قلب داستان بکشاند. بازی او در این نمایش تفاوت‌هایی با نقش‌های همیشگی‌اش داشت و به‌جای احساساتی شدن یا نمایش بهت‌زدگی، با خونسردی و دقت روایت را پیش می‌برد. هرچند برخی معتقد بودند که این خونسردی با شخصیت مرد امانت‌فروش در داستان اصلی هماهنگ نبود، اما همچنان اجرای او تأثیرگذار و قابل‌تحسین به نظر می‌رسید. بااین‌حال، سطح بالای انتظارات از صابر ابر باعث شده بود که برخی تماشاگران احساس کنند بازی او می‌توانست درونی‌تر و عمیق‌تر باشد.
از منظر اقتباس، نمایشنامه یک برداشت مستقیم و نسبتاً ساده از رمان «نازنین» داستایوفسکی بود. نویسنده تغییر چشمگیری در روایت ایجاد نکرده بود و بیشتر به متن اصلی وفادار مانده بود. این وفاداری اگرچه به حفظ پیام اصلی داستان کمک می‌کرد، اما باعث می‌شد نمایش از پیچیدگی‌های چندلایه و عمق روان‌شناختی رمان فاصله بگیرد. متن اصلی که بر پایه تکنیک‌های روایت سیال ذهن بنا شده بود، در این نمایش به یک روایت خطی و تک‌بعدی تبدیل شده بود. این تغییر باعث شد که مفاهیم فلسفی و انسانی عمیق رمان به‌صورت محدودتری در نمایشنامه ارائه شوند. بااین‌وجود، طراحی صحنه دینامیک، که صحنه را به یک فضای میزبانی و گفت‌وگو ... دیدن ادامه ›› شبیه کرده بود، در انتقال فضای داستان بسیار مؤثر عمل می‌کرد و حس مهمانی و صمیمیت خاصی را به مخاطب القا می‌کرد.

در مجموع، این نمایش اثری متوسط اما خوش‌ساخت بود که به‌رغم برخی کاستی‌ها در متن، توانسته بود از طریق طراحی صحنه خلاقانه، بازی‌های قوی و تعامل هوشمندانه با مخاطب، اثری تأثیرگذار خلق کند. هرچند اقتباس از داستایوفسکی، با توجه به پیچیدگی و عمق آثار او، همیشه با ریسک‌های خاصی همراه است، اما این نمایش توانسته بود با استفاده از نقاط قوت اجرایی، به اثری قابل‌توجه تبدیل شود.