در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | محمد جواد درباره نمایش بی چرا زندگان: همیشه وقتی از کشتن حرف میزنیم ، اولین چیزی که میاد توی ذهنمون ممکنه اس
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 18:50:28
همیشه وقتی از کشتن حرف میزنیم ، اولین چیزی که میاد توی ذهنمون ممکنه اسلحه یا چاقو باشه.
کمی بیشتر اگر بهش فکر کنیم شاید ماشین و چوب و سم و …. چیزهای دیگه هم به ذهنمون برسه.
اما تا حالا فکر کردیم ما با “ کلمه‌ “ هایی که کنار هم قرار میدیم و باهاشون جمله میسازیم ، چند نفر رو کشتیم؟
بهش فکر نمیکنیم ، چون نمیبینمش.چون از سر و گردنِ روح خون بیرون نمیزنه تا ترس بَرِمون داره و دنبال یه چیزی باشیم که جلوی خونریزی رو بگیریم.
اما واقعیت اینه که شاید همه ما یه زمانی ، یه جایی به یه کسی یه جمله‌ای گفتیم ، که حتی اگر هم نکشتیمش ، قطعا بد جوری زخمیش کردیم.
( سه یا چهار ماه پیش یکی از دوستهای صمیمیم بهم گفت سال ۹۰ توی ماشینت برگشتی فلان حرف رو بهم زدی ، که بدجوری قلبم ترک خورد…..)
بعد از این نمایش همش یاد این موضوع بودم.
خب این رفیقم بودم و گفت و گذشت و بخشید.
اما چند نفر از این ادم‌ها توی زندگیم بودن و بدون این که متوجه باشم چقدر ممکنه حرفم کُشنده باشه ... دیدن ادامه ›› ، همینطوری بیان کردم؟؟؟


بازی ها رو‌ به مراتب از متن بیشتر دوست داشتم.
میشد که به داستان هر شخصی بیشتر پرداخته بشه تا بیشتر باهاش احساس همذات‌پنداری کنیم ، پس باید از تعداد شخصیت ها کم میشد تا زمان کافی برای شناخت بیشتر شخصیت و داستانش داشته باشیم.
اما در کل با اجرا همراه شدم و اصلا متوجه گذشت زمان نشدم.
خانم عباسی خدا قوت ، عالی بودین👏🏻
صادقانه بخوام بگم از خانم میرامینی انتظار همچین بازی خوبی نداشتم👌🏻
خانم نجفی لذت بردم از این صدا و بیان 👍🏻
اقای دانش بهزادی شما که اصلا نیازی به تعریف ندارین🙌🏻
اقای محمدی از شما هم تا حالا اجرایی ندیده بودم ، ولی از الان به بعد فکر میکنم باید شما رو به صورت جدی‌تری دنبال کنم😊

و در اخر خسته نباشید میگم به گر‌وه و خانم شعبانی
⭐️⭐️⭐️⭐️
وافعا چیه این "کلمه"...
من یه جمله‌هایی رو شنیدم و یادمه که شاید به جرات قدمتش برسه به اوایل بلوغم...و به شوخی بهم زده شده ولی همچنان تاثیر و دردش محسوسه...
زخمش خوب نمیشه...
۰۱ تیر ۱۴۰۱
ابرشیر
محمدجواد عزیز درست می فرمایی زخم التیام ناپذیری است زخم کلمات در عین حال اگر به این نمایش برگردیم در ظاهر بی چرازندگان دغدغه آدم های دردمند و مصایب و فلاکت های اجتماعی را دارد. به این دغدغه ...
جناب اردشیرعزیز من کاملا متوجه منظور و کلام شما هستم و موافقم
من اصلا نقدم به کار خبرنگار نبود (شاید بد برداشت شد)
فقط صرفا بعد از این نمایش کمی موضوع رو ناخواسته شخصی سازی کردم و در زندگی روزمره بهش نگاه کردم
وگرنه که اساسن خب هرکسی مسئول کار خودش هستش ، فارغ از جریانات خارجی
ممنون از این که پست بنده رو با کامنتتون مزین کردین☺️🌸

۰۲ تیر ۱۴۰۱
محمد جواد
جناب اردشیرعزیز من کاملا متوجه منظور و کلام شما هستم و موافقم من اصلا نقدم به کار خبرنگار نبود (شاید بد برداشت شد) فقط صرفا بعد از این نمایش کمی موضوع رو ناخواسته شخصی سازی کردم و در زندگی ...
عزیزید ..
بله متوجه بودم چون همه ما به نوعی از کلمات و حرف های دیگران زخم خورده ایم و چه بسا هر چقدر ان فرد نزدیکتر و عزیرتر زخم کاری تر....اما در کنار ان در مورد خود نمایش سعی کردم برداشتم را از نگاه نمایشنامه نویس نسبت جایگاه کلمات در رابطه با معضلات اجتماعی بنویسم. خیلی ارادت
۰۲ تیر ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید