در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | پونه ٢٥ درباره نمایش بوکسور: در داستانهایی که در بدو شروع ،اطلاعات پراکنده و مهم به مخاطب داده می
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 03:02:11
پونه ٢٥ (poonehsaleh)
درباره نمایش بوکسور i

در داستانهایی که در بدو شروع ،اطلاعات پراکنده و مهم به مخاطب داده میشود،به دلیل اینکه هنوز چنگک ذهن به داستان وصل نشده،بسیار خطر عدم ارتباط ... دیدن ادامه ›› کامل وجود دارد.
در ادبیات به واسطه اینکه خواننده امکان بازگشت مجدد به قسمتهای مختلف و مرور دوباره آنها را دارد،میتواند این امر را جبران کند.ولی در سینما و تئاتر به دلیل عدم بازگشت به قسمتهای ابتدایی و فهم بهتر اطلاعات داده شده،ممکن هست که بسیاری از نکات به صورت گنگ و مبهم برای مخاطب باقی بماند.به خصوص اگر نویسنده نتوانسته باشد به درستی اطلاعات را در متن بگنجاند.
بوکسور برای من چنین بود،با شروع نمایش،قبل از اینکه بتوان مناسبات و ارتباطات را فهمید،کلی اطلاعات و حرف های مهم بین شخصیتها رد و بدل میشد که به دلیل آگاه نبودن از کلیت قضیه و اصل داستان و ندانستن اسم شخصیتها،در ذهن به درستی و کامل نمیماند.
به همین دلیل در جایی که احتیاج به دانستن و مرور اطلاعات ابتدایی داستان بود،و هم چنین به دلیل اینکه این اطلاعات دوباره برای بیننده گفته نمیشد،،مخاطب در مواجهه با چرایی کنش شخصیتها دچار مشکل میشد.

البته که متن نتوانسته بود هیچ کدام از شخصیتها را نیز به درستی معرفی کند و دلیل رفتارهایشان آن‌چنان مشخص نبود.ابی به عنوان پدر،اعظم به عنوان مادر نه برای ما درست ساخته شدند و نه به درستی علت رفتارهایشان نسبت به هم و نسبت به فرزندانشان را میفهمیم.فرهاد که مهمترین و تاثیرگذارترین شخصیت نمایش بود ولی هیچگونه تاثیری بر مخاطب حتی با مرگ دراماتیکش نمیگذاشت.(فرزندان مادر خود را ندیده بودند،مادر نیز فرزند خودش را نمیشناخت؟)
دلیل فاصله ایجاد شده بین فرزندان و پدر و مادرشان و هم چنین بین خود فرزندان مخصوصا فرهاد و فرى چه بود؟؟محسن بود و نبودش در نمایش اهمیت خاصى نداشت.این میزان بى اهمیتى ابى براى فرزندانش (در این حد که مرگ پدر نیز برایشان مهم نبود)دلایل بیشتر و موجه ترى لازم داشت که براى بیننده باورپذیر باشد.

به طور کلى سیاسی بودن شخصیتها،معتاد بودنشان،ترک کردنشان،هوس باز بودنشان،دروغ گو بودنشان،پنهان کار بودنشان و و و چه تاثیری بر روند داستان و یا بر بیننده داشت؟؟
چه استفاده ای از این موارد برای شناخت بیشتر و همذات پنداری مخاطب شده بود؟؟
ما باید در همهمه و دعواهای شخصیتها،اطلاعاتی را که به صورت درست هم داده نمیشد،جمع میکردیم تا موضوع را بفهمیم و گره داستان برایمان باز شود.به همین دلیل بسیاری پایان داستان برایشان گنگ بوده است.
در قسمتهایی هم سعی شده بود که بیننده دچار تعلیق شود و حدسهای غلط بزند که باز هم آن چنان موفق نبود.به عنوان مثال بردن ذهن تماشاچی به سمت محسن که او با ماشین به ابی زده است،چون چند بار به این اشاره شد که ماشین فری را برداشته است.از این مثالها زیاد میتوان زد.

بازیها قابل قبول بود و مشخص بود که بازیگرها انرژى زیادى براى نقش هایشان گذاشته بودند.خانم فاطیما بهارمست به خوبی از پس نقش/تیپ برآمده بود.به خوبی به ظرافتهای زنی از این قشر و فرهنگ پرداخته شده بود.حرکات صورت و بدن کاملا در راستای نقش بود.پر از ریزه کاریهایى که به خوبى اجرا شده بود.
هم‌چنین آقای میثم نوروزی و جواد پولادى.

دکور بسیار جاى کار بیشترى داشت ،به نظر میامد که دکور بسیار سرسرى و بدون ایده درست چیده شده.هم چنین نور.

در کل خسته نباشید میگویم به کل گروه که مشخص بود زحمت بسیارى براى این نمایش کشیده اند.به امید نمایشهاى بیشتر و بهتر.
درود فراوان ، فکر کنم مادر پسر رو میشناخت هااا، برای انتقام از پدر اونجوری بهش نزدیک شده بود
۰۲ مرداد ۱۴۰۱
Dusk world World
به هر حال هرکس نظری داره . شما حتی کامنت من رو یه جور دیگه خوندید و اشتباه برداشت کردید 😅 دیگه در مورد اجرا که …… مگه هرکی سه بار اثری رو ببینه به معنای نامفهموم بودنشه به خاطر لذت بردن ...
شما مثل اسمتون واقعا خاصید!همه مثل شما نیستند.
۰۲ مرداد ۱۴۰۱
امیرمسعود فدائی
خیلی دلم می‌خواد بگم بچه بیا پائین سرمون درد گرفت ولی خب یه چیزایی مانع میشه😊😊
کسی میتونه بیاد پایین که از تاریخ عضویتش پونزده ساعت گذشته باشه
فعلا نمیتونن
۰۲ مرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید